«ایران» چالشهای پیش روی زنان را بررسی میکند
کلیشههای ضد زن
سمیه افشینفر
خبرنگار
توجه به جایگاه زنان در بخشهای مختلف فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یکی از مهمترین ملزومات هر جامعهای است؛ در این میان زنان از گذشته تاکنون همواره برای تصاحب فرصتهای شغلی و به اثبات رساندن خود در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با موانع و چالشهای بسیاری روبهرو بودهاند و تلاش آنها در ادوار مختلف برای اینکه موانع و چالشها را از سر راه خود بردارند، در بسیاری موارد ناکام و در مواردی نیز موفقیتآمیز بوده است. اما زنان تحصیلکرده کشورمان که امروز بخش عظیمی از افراد جامعه را شکل میدهند همچنان با چه چالشهایی مواجهند؟
زخم عمیق باورهای غلط
«دختر از خانه بیرون نمیرود»، «زنان ضعیفند»، «زن جنس حساس است» و دهها عبارت مشابه آن، در گوش بسیاری از زنان و دختران، کلامی آشناست؛ واژههایی که با شنیدن هر باره، تکهای از باور و اعتماد به نفس نسبت به تواناییها و استعدادهایشان از جا کنده میشود. دکتر روحالله ساعی، جامعهشناس به «ایران» میگوید:«در حالی که بارها توانمندیهای زنان در عرصههای گوناگون ثابت شده اما وجود برخی الگوهای رفتاری و کلیشههای فرهنگی نادرست درباره دختران و زنان میان خانوادههای ایرانی، باعث محدودیت در فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای آنها شده است. هر چند در جامعه ما زنان با موانع و چالشهای متعددی روبهرو هستند اما این چالشها عمدتاً موانع اجتماعی و اقتصادی هستند که سبب نابرابریهای مختلف جنسیتی شده و بر حضور زنان در جامعه سایه میاندازند.» این جامعهشناس با تأکید بر اینکه ریشه باورهای غلط در نگاه مردانه است، میگوید: «این باورهای غلط که ریشه در نگاه مردانه دارد، زنان را از هر نظر به عنوان یک جنس ضعیف در نظر میگیرند. این نگاه که بدون توجه به کارکرد زنان در بطن جامعه تنها کارکرد آنها را تولیدمثل تعبیر میکند، میتوانید در نگاه بسیاری از مردان جامعه مشاهده کنید؛ یعنی خیلی از مردان فقط به خاطر فرزندآوری به ازدواج تن میدهند و همین الگوهای فرهنگی محدودکننده نشأت گرفته از نگاه غلط گذشته، چالشهای زیادی را برای زنان جامعه ایجاد میکند.»
موانع ساختاری مانع رشد زنان در جامعه
در کشور ما قوانین حمایتی از زنان آنچنان که باید و شاید وجود ندارد. اگر هم این قوانین باشند تعدادشان کم است و چندان تأثیرگذار نیستند. این مسأله را دکتر ساعی با عنوان موانع ساختاری یا نهادینه شده در جامعه مطرح میکند:«وجود قوانین و مقررات تبعیضآمیز به طور مستقیم و غیرمستقیم زنان را با چالشهایی در جامعه مواجه میکند. اگر با نگاهی زنانه به قوانینی که مربوط به ارث یا ازدواج موقت یا حتی قوانین حوزه کار است توجه کنید، متوجه برخی از این نابرابریها میشوید؛ البته قوانین لزوماً نابرابری ایجاد نمیکنند بلکه این قوانین ریشه در موانع ساختاری و نهادینه شده در بطن جامعه دارند که متأسفانه ریشههای عمیقی هم دارد.» این جامعهشناس در ادامه با تأکید مجدد بر باورهای فرهنگی میگوید:«وقتی قوانین کافی و شفاف نباشند، بعضی از باورهای فرهنگی به مرور زمان تبعیضهای فرهنگی را شکل میدهند و کاری هم از دست کسی برنمیآید؛ مثلاً در مورد ازدواج، کودکهمسری را میبینیم که یکی از معضلات اشکال مختلف ازدواج است و حتی گاهی خودش را در قالب خرید و فروش کودک نشان میدهد. البته یک بخشی از این مشکل به باورها و مشکلات فرهنگی برمیگردد و بخشی دیگر به عدم وجود قوانین حمایتی تأثیرگذار، برای همین قوانین پیشرفته در راستای حمایت از حقوق زنان بسیار خوب است و نمیتوان منکر آن شد اما در جایی که نگاه حمایتی، صرفاً متوجه مردان نباشد و تا حدودی حقوق مرد و زن یکسان برآورده شود. برای همین است که در مرحله اول به فرهنگسازی و تصحیح نگاه جامعه نسبت به حقوق زنان نیاز داریم.
چالشهای فرهنگ سکوت
سوختن و ساختن، نگاههای آزاردهنده جامعه به زنان، ترس از طلاق و بیوه شدن، با لباس عروس رفتن و با کفن برگشتن، برچسب پیردختر و ترشیده، همه مصداقهای بارزی از خشونت علیه زنان در جامعه است که معمولاً در پس چهاردیواریهای خانهها از ترس شرم و آبرو پنهان نگه داشته میشوند. دکتر ساعی با اشاره به چالشهای فرهنگ سکوت برای زنان در جامعه میگوید:«بسیاری از زنان مقابل مسائلی که در جامعه یا حتی در خانه برای آنها اتفاق میافتد به دلیل همان بسترهای عمیق ساختاری سکوت میکنند و ترجیح میدهند صدایشان درنیاید و اعتراضی نکنند، در ارتباط با انواع خشونتها از خشونتهای کلامی تا خشونتهای خانگی این موضوع به وفور مشاهده میشود و یکی از چالشهای اساسی حوزه زنان است که همواره وجود دارد.
کار زیاد و سهمی کم
زنان بخش عظیمی از نیروی کار جامعه را تشکیل میدهند. آنها در بسیاری از کارخانهها و در مشاغل متعددی دوشادوش مردان کار میکنند اما متأسفانه بهره آنان از زحماتی که متحمل میشوند به اندازه کافی چشمگیر نیست. ساعی میگوید:«زنان با نابرابریهای بسیاری در حوزه اشتغال و مسائل اقتصادی روبهرو هستند؛ در کارخانهها به دلیل دستمزدهای پایین، بیشتر از زنان استفاده میشود حتی در بسیاری از ادارات و سازمانها تعداد زنان بیشتر از مردان است یا با آنها برابری میکند اما عمدتاً پستهای مدیریتی و کلیدی دست مردان است که این موضوع هم ریشه در همان نگاههای سنتی دارد. دولتها در همه ادوار گذشته همواره از حمایت زنان سخن گفتهاند و در خوشبینانهترین حالت کمترین پستها در اختیار زنان قرار گرفته است.
کمبود اتاق فکر و تکثیر مشکلات
دکتر توران ولیمراد، جامعهشناس و مدیر شورای همکاریهای زنان در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه مشکل اصلی زنان عدم برنامهریزی برای آنان در جامعه است، میگوید:«اساسیترین چالش حوزه زنان در کشور که تنها محدود به امروز هم نیست، عدم برنامهریزی در این حوزه است. منظور از برنامهریزی تهیه برنامههای سرسری نیست بلکه منظور من برنامهریزی منسجم و هدفمند است که نقطه هدف برای نظام و سیستم، درون سیستم مشخص باشد. اینکه بدانیم در حوزه زنان به کدام نقطه میخواهیم برسیم؟ موانع در کجا قرار دارند؟ اصلاً کدام موانع باید برداشته شوند و چه امکانات و ملزوماتی ایجاد شود؟» وی با انتقاد از نبود اتاق فکری واحد در حوزه زنان ادامه میدهد:«مشکل اصلی زنان همین نبود یا کمبود اتاق فکر و برنامهریزی است که باید تعیین کند کجا باید برویم و به کجا باید برسیم. به دلیل فقدان اتاق فکر، مشکلات زنان روی هم انبار و از طرف دیگر آسیبهای جدید نیز ایجاد میشود و این آسیبها تکثیر میشوند و با انبوهی از مطالبات و مشکلات در حوزه زنان مواجه میشویم.»
فقط گفتن درد، چارهساز نیست
این فعال حوزه زنان با اشاره به اینکه همه فقط میگویند به زنان پست بدهید، ادامه میدهد:«فرض کنید 10 زن هم پست گرفتند، آیا مشکلات زنان کشور حل میشود؟ مسائل و مشکلات آنها و تبعیضهایی که در جامعه با آن مواجه هستند چه میشود؟ اگر نگاه کنید میبینید زنان ما در دولتهای گذشته حتی سد وزیر زن را شکانده بودند و در کابینه وزیر زن نیز داشتیم ولی چه اتفاقی افتاد؟ چه مشکلی برطرف شد؟ بیشتر از 30 سال است در نهاد ریاستجمهوری و در سطح معاونت، نهادی برای زنان و خانواده داریم، تمام این معاونان طی همه دولتها برای رفع مشکلات زنان چه کردهاند و چه برنامههای اقدام و عملی انجام دادهاند؟» ولیمراد با بیان اینکه متأسفانه مسأله این است که به همه این موارد بیتوجهی شده است، میگوید:«اگر قرار است چالشهای زنان جامعه بررسی شود باید این موارد مورد بررسی قرار گیرد؛ اینکه همه دولتها چه برنامه عملیاتیای دادهاند؟ تا زمانی که در حوزه زنان این اتفاق نیفتد اگر ما مورد به مورد مشکلات را مطرح کنیم و بگوییم این فهرست مشکلات زنان جامعه است که واقعاً هم هست، هیچ دردی دوا نمیشود، چون مشخص نیست چه مرجعی و چگونه قرار است این مشکلات را برطرف کند. بنابراین فقط گفتن درد فایدهای در دوای آن ندارد.»
لزوم تدوین نگاهی واحد در حوزه زنان
مدیر شورای همکاری زنان در ادامه میگوید:«باید به یک نقطه واحد برسیم و نگاه واحدی در حوزه زنان داشته باشیم، یعنی مرجعی تعیین کند در حوزه زنان به کدام نقطه باید برسیم و منشور چیست و برای رسیدن به آن نقطه، راهبرد و نقشه راه مشخص باشد و منشور واحدی داشته باشیم و بدانیم برنامههای اقدام و عمل چیست تا طرحها اجرا شود. اگر این موارد را نداشته باشیم فقط باید در دولتهای مختلف شاهد این باشیم که تنها زنان را با مشکلات خودشان رها کردهاند.»