یادمانی برای میراث ادبی بهمنی

رضا دبیری نژاد
مدیر موزه ملی ملک

درگذشت هر چهره فرهنگی ما را با این سؤال مواجه می‌کند که چگونه باید یاد او را زنده نگاه داریم؟ و در پی آن سؤال‌های دیگر همچون اینکه، میراث او را چگونه حفظ کنیم و در نهایت این‌که چگونه می‌توان سامان و یادمانی برای گردهم آمدن مشتاقان آثار و دوستداران او ایجاد کرد؟
اما برای پاسخ به این پرسش‌ها باید مفاهیم زیرین‌تری را بازخوانی کنیم. اینکه زنده نگاه‌داشتن یاد و نام او به چه دلیل و با چه هدفی است و اصلاً نام او چگونه شکل گرفته است؟ طبیعتاً آنچه برای جامعه ارزش دارد نام فرهنگی اوست که به واسطه فعالیت‌های فرهنگی و هنری ایجاد شده است و او را درمسیر تجربه زیسته‌اش به جایگاهی رسانده است. البته باید قبول کرد که همه این جایگاه‌ها نسبی است و نمی‌توان به بهانه نقدها و نظرهای متضاد، آن دستاوردهای فرهنگی بدست آمده را که برای جامعه یک سرمایه است نادیده گرفت.
وقتی صحبت از میراث‌های فرهنگی یک فرد می‌شود یعنی همه آن تجربه‌ها و تولیدات او که به خاطره جمعی تبدیل شده و سبک‌هایی از تجربه‌ها و روایت‌ها را شکل داده است، این‌گونه است که آثار هنرمندان و فرهنگیان زنجیره‌وار به هم وصل می‌شوند و روایت‌های متعددی را می‌سازند. امسال محمدعلی بهمنی ازچهره‌های شاخص شعر معاصر از این جهان رخت بر بست و در بندرعباس به خاک سپرده شود. چندی پیش وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی به دیدارمدفن او رفت و این موضوع مطرح شد که یادمانی برای یادکرد او و گردآمدن دوستدارانش ایجاد شود. بهمنی با چند دهه شعرها و ترانه‌هایش در دل جامعه ایران جا کرده است و نام او برای هرفردی کلمات و تصوراتی را به یاد می‌آورد. اما فرهنگ‌وران معاصرازاین اقبال برخورداربودند و درزمانه رسانه‌های متعدد زیست کردند وسیرتکوینی رسانه‌ها ازآنها تولیدات متعددی به جا گذاشته از جمله کتاب، مجله، صدا، تصویر که قابل مشاهده است. این‌گونه است که درکنارمیراث منقول، میراث مکتوب این فرهنگ‌وران معاصر صاحب میراث دیجیتال قابل توجهی شده و آن را برای دوستداران و پژوهشگران شان ملموس‌تر می‌سازد. براین اساس بهمنی هم در چند دهه پایانی، برای حضور متعددش در رسانه‌های مختلف صاحب میراث دیجیتال و مکتوب قابل توجهی شد تا آنجا که می‌توان او را خواند، شنید و دید. این مجموعه میراث‌ها نزد خانواده، دوستداران و نهادهای فرهنگی قرار گرفته و در کنار یکدیگر، مجموعه کامل‌تری را خلق کرده است. به همین سبب برای حفظ گنجینه میراث‌های او لازم است این صاحبان یادگارها با یکدیگر همکاری داشته باشند. از سوی دیگر آنانی که به بهانه دیداری دوباره به مدفن او می‌روند، دراین دیدار بی‌حضوراو، دردنیای خیال انگیز شعرهای او قرار می‌گیرند. از این رو یادمان و آرامگاه او باید محلی برای حضور در یک دنیای ادبی باشد. دنیایی که او ساخته یا او به آن تعلق و وابستگی داشته است و این حریم را به واسطه میراثش می‌توان ایجاد کرد.
براین اساس یادمان آرامگاهی اومی تواند یک موزه‌ ـ ‌آرامگاه باشد. جایی که دردیدارآن بتوان با آثار، یادگارها و نشانه‌های او، روبه‌رو شد. تا آنجا که بازدید کننده را با بهمنی ودنیای اشعارش مواجه کند. بنابراین دردنیای جدید، موزه‌ها تنها محلی برای این آثار نیستند، بلکه یک مرکز فرهنگی یا محل رویدادها و فعالیت‌ها با موضوع خود هستند. از این رو موزه یادمانی محمدعلی بهمنی هم می تواند جایی برای رویدادهای شعر باشد. این مرکز در کنار موزه‌های ادبی دیگر کشور همانند خانه موزه نیما یوشیج، خانه موزه اخوان ثالث، خانه موزه سیمین دانشور و جلال آل احمد، مقبره الشعرای تبریز و خانه موزه شهریار و سایر موزه‌های ادبی، می‌تواند تقویت کننده شبکه گنجینه‌ها و یادمان‌های ادبی کشور و حتی تقویت گردشگری ادبی باشد. همان گونه که بهمنی درزمانه تغییر رسانه‌ها و نهادها زیسته است، یادمان او نیزمی تواند روحی از زمانه و نهادی چند منظوره باشد. مواجهه روزآمدی چند منظوره با ترکیب موزه، یادمان و مرکز رویدادها که می‌تواند مرکزی باشد سبب گردهم‌آیی اهل شعر و پویایی این حوزه. هر موزه خود یک تعریف و یک ساختار است و موزه یادمانی مرحوم بهمنی هم می‌تواند برآمده از ظرفیت‌ها و نیازهای موجود باشد.

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • حوادث
  • ایران زمین
  • اجتماعی
  • ورزشی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و بیست و نه
 - شماره هشت هزار و ششصد و بیست و نه - ۲۵ آذر ۱۴۰۳