معنای ثبت رباب و مهرگان به عنوان میراث ایرانیان چیست؟
نوای صلح طلبی ایران
هانی رستگاران
پژوهشگر فرهنگ عامه و میراث فرهنگی
چهارشنبه هفتهای که گذشت، سه رویداد مهم رخ داد که در عرصه فرهنگ و تاریخ ایران از اهمیتی بسیار برخوردار است؛ رخدادهایی که بار دیگر توجه علاقهمندان به این حوزه را در جهان به سمت ایران معطوف کرد: ثبت عنصر معنوی مهارت ساختن و نواختن رباب با مشارکت کشورهای افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان؛ ثبت جشن مهرگان با مشارکت تاجیکستان و الحاق کشور مغولستان به عنوان سیزدهمین کشور پرونده ثبت جهانی نوروز که در سال 1388 با محوریت ایران در فهرست میراث جهانی کمیته بینالدولی یونسکو قرار گرفته بود، بهانهای شد تا به اهمیت و گستره فرهنگی و اجتماعی این اقدام مهم و مؤثر در سطح جهان بپردازیم. ثبت جهانی مواریث فرهنگی، تاریخی، طبیعی و عناصر ناملموس که از سوی کشورها پیشنهاد میشود و به همراه سایر کشورهای معمولاً همسایه و دارای ریشههای فرهنگی و تاریخی عمیق ناگسستنی، به صورت زنجیرهای در سطح جهانی مطرح میشود، بنمایه معرفی غنای فرهنگ و هویتی مردم آن منطقه است که به عنوان سندی برای همیشه در حافظه جهانی ثبت و ضبط میشود. بسیار آیینها و آداب و سنن بودند که در طول تاریخ دستخوش تغییرات شگرف شدند یا به طور کل از میان رفتهاند؛ شاید اگر در گذشته چنین سازکاری برای رصد و پایش و مستندسازی وقایع و رویدادها به گونه حاضر بود، اکنون جهانی مملو از صلح و پیوندهای فرهنگی عمیق را نظارهگر میشدیم و به عضوی از جامعه بشری و منظومه تمدنی عالم بودن، افتخار میکردیم. میراثی که جنگهای سهمگین، تنشهای مستمر و تضادهای فرهنگی و اجتماعی برای ما به همراه داشته، دستاوردی جز ملال عاید بشر امروز نکرده است؛ اما آیا جلوگیری از بسیاری از این وقایع تلخ که حافظه تاریخی انسانها را مملو از خشم و سنگدلی کرده، دور از دسترس بود؟ به نظر، فارغ از ابعاد سیاسی که روزگاری افغانستان را درگیر خشونتهای غیرضرور میکند و امروز در سوریه رخ مینماید، پیوندهای فرهنگی نظیر یلدا، نوروز، مهرگان و بسیاری از آیینهای خاص اقوام و گروههای اجتماعی بزرگ و کوچک در سراسر جهان، به تغییر روحیات و تفکر انسانهایی که از رادیکالیسم و تندروی رنج میبرند، به کاهش تألمات آنان میانجامد. اگر بخواهیم نگاهی گذرا بر همین جشن مهرگان که اخیراً با محوریت ایران و تاجیکستان به جهانیان معرفی شده بیندازیم، نگاهی سرشار از امید، دوستی و صلح در آن نهادینه شده است. جشن مهرگان یکی از جشنهای باستانی ایرانی است که به افتخار مهر یا میترا، ایزد نور و پیمان در آیین زرتشتی، برگزار میشود. این جشن در روز شانزدهم مهرماه که به نام مهر نامگذاری شده، آغاز میشود و به مدت 6 روز ادامه دارد. مهرگان به عنوان جشن برداشت محصول و شکرگزاری برای نعمتهای طبیعت نیز شناخته میشود. این جشن در دوران باستان بویژه در دوره هخامنشیان و ساسانیان اهمیت ویژهای داشت و با مراسم خاصی همراه بود. در این جشن، مردم لباسهای نو میپوشیدند، خانههای خود را تمیز میکردند و با تهیه غذاهای متنوع و شیرینیها، به استقبال این روز میرفتند. همچنین هدایا و پیشکشهایی به یکدیگر میدادند و به شادی و سرور میپرداختند. مهرگان علاوه بر جنبههای مذهبی و فرهنگی، به عنوان نمادی از دوستی، محبت و همبستگی اجتماعی نیز شناخته میشود. این جشن در طول تاریخ با تغییرات و تحولات مختلفی روبهرو شده، اما همچنان در برخی از مناطق ایران و میان زرتشتیان جهان با شکوه خاصی برگزار میشود. همین توضیحات ضمنی برای این آیین پربار و پرمعنا کافی است تا به راز ارتباط میان انسان و طبیعت پی ببریم. کششی که طبیعت برای قلب انسان و نزدیکی آن به قلبی دیگر ایجاد میکند، هرگز اجازه بروز کینه و نفرت را در دل نخواهد داد. علاوه بر این، عناصر و مواریث ناملموس شیوهای کاربردی برای خنثیسازی تهاجم موج خبری غرب و رسانههای جریان اصلی علیه ایران و منطقه آسیای غربی است که اخبار سراسر دروغ و نگاهی خلاف واقع را به مخاطب منتقل میکند. امروز علاقهمندان به فرهنگ در سراسر جهان، در ردههای سنی گوناگون با شنیدن یک پاراگراف از فلسفه جشن مهرگان، درمییابند ایرانیان از دیرباز به دنبال برپایی صلح و دوستی و مودت در جهان بوده و هستند. آنها خواهند فهمید ایرانیان زندگی مفرح و حیات درخشان را در آرامش و زیست مسالمتآمیز میدیدند و اینک نیز در تلاش برای حفظ آن، نه فقط برای خود بلکه برای منطقهای هستند که همواره آبستن حوادث تلخ و شیرین بوده است؛ نقطهای از جغرافیای سیاسی جهان که با وجود منابع طبیعی و خدادادی بسیار، در مقاطع زمانی کوتاهی از زمان پیدایش ذخایر نفت و انواع انرژی، صحنه آرامش و صلح را به خود دیده و محلی برای چشمداشت استعمارگران بوده است. شاید نوای سازی که از غم و شادی میگوید، از معنویت و روح انسان میگوید، از عرفان و آفرینش تا عناصر پیوسته با طبیعت میگوید، روزگاری نوای صلح این منطقه را به گوش سیاستمداران جهان برساند. اندکی از رباب بگوییم؛ سازی که خود معرف خود است. رباب یک ساز زهی است که در موسیقی سنتی و محلی برخی از کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی مورد استفاده قرار میگیرد. این ساز بویژه در موسیقی افغانستان، ایران، پاکستان و هند محبوبیت دارد. رباب به عنوان یکی از قدیمیترین سازهای زهی شناخته میشود و به دلیل صدای گرم و دلنشین خود، در اجرای موسیقیهای محلی و کلاسیک نقش مهمی ایفا میکند. این ساز معمولاً از چوب ساخته میشود و دارای بدنهای توخالی است که به عنوان جعبه صوتی عمل میکند و سه تا چهار سیم اصلی و چندین سیم فرعی دارد که به تولید صدای غنی و متنوع کمک میکند. نوازنده با استفاده از انگشتان خود روی سیمها نواخته و با کشیدن مضراب یا انگشت روی سیمها، صدا تولید میکند. رباب در طول تاریخ با تغییرات و تحولات مختلفی روبهرو شده و در هر منطقهای به شکلی خاص و با ویژگیهای منحصربهفردی ساخته میشود. این ساز به عنوان نمادی از فرهنگ و هنر موسیقی در مناطق مختلف شناخته میشود و همچنان در میان نوازندگان و علاقهمندان به موسیقی سنتی محبوبیت دارد که اینک با مشارکت ایران، تاجیکستان، ازبکستان و افغانستان در فهرست کمیته سازمان بینالدولی یونسکو به ثبت جهانی رسیده است. با همه این اوصاف، هنوز هم چشمان امیدی به ایجاد تغییرات قابلتوجه از دل ثبت این عناصر ارزشمند و معرفی آنها به جهانیان وجود دارد که ایران را به جایگاه بینالمللی که باید در آن قرار داشته باشد، برساند و سیاستزدگی بیحاصل را از این منطقه بیهمتا دور کند.