یادداشت
دیجیتال مارکتینگ در ایران شبیه چیست؟
علی پوربافرانی
اگر روزی از شما بپرسند دیجیتال مارکتینگ در ایران ۱۴۰۳ شبیه چیست؟ بگویید: «ترکیبی از طناببازی زیر بارش برف شدید در ارتفاعات سرد کوهستانی که در آن گم شدهای، درحالیکه گرسنه و تشنه هستی؛ ولی ترجیح میدهی از گرسنگی بمیری تا از سرما.»
قصد دارم در ادامه، چنین تشبیهی را توجیه کنم. ماجرای ما دیجیتال مارکترهای ایرانی در سال 1403 از قیف و قیر گذشته؛ مخاطب فکر میکند ما دوست داریم و عاشق ارسال پیامک هستیم و در روزهایی نظیر بلک فرایدی از ارسال پیامکهای انبوه لذت میبریم!
والله که نه؛ بالله که نه؛ ناچاریم! راهی نمانده برایمان. اصلاً مارکتینگ، این نیست.
دنیای دیجیتال مارکتینگ سالهاست که از ارسال پیامک رد شده و اساماس مارکتینگ منسوخ شدهاست؛ اما تنها چیزی که ما اینجا در اختیار داریم، همین است!
مثل باقی چیزهای ایران ۱۴۰۳، زمین بازی ما ایرانیها در حوزه دیجیتال مارکتینگ قصه متفاوت و غیرقابلتصوری برای همرشتههایمان در سراسر دنیا دارد. آنورِ آبیها، خیلی لوس و از سر شکمسیری، سگمنتهایشان را از مخاطب، حسب بستر، شهر محل زندگی و حتی محله و علایق و سن و تحصیلات انتخاب میکنند. تارگتها را برای یک زمان خاص فیکس و باجتها و KPIها را با دقت ثبت و ضبط میکنند. پساز چندین بار صحیح و خطا که ببینند کپیهایشان درست کار میکند یا نه، در نهایت خیلی شیک و مجلسی چند دلاری ریختوپاش میکنند و از هر 100 لیری که میگیرند، 70 تایش خودِ تارگت است.
اما ما چه میکنیم؟ بگذارید من از شما بپرسم، چه میتوانیم بکنیم؟ ما اصلاً همه چیزمان با این سوسولهای بیمزه متفاوت است؛ بهقول آن عزیز بزرگوار، دیجیتالِ چه مارکتینگی؟ دقیقاً از همان جایی که تحریم هستیم، فیلترینگ هم صورت گرفته و تشخیص و ثبت سگمنت غیرممکن است. 18 میلیون ایرانی در بستری فعالیت میکنند که هم فیلتر است و هم از سمت دشمن متخاصم تحریم شده. با هزار دوز و کلک و چنجِ ریالهای کارفرما به درهم و لیر، دست به دامن تبلیغات در موتور جستوجو میشویم تا در 80 درصد موارد، موتور جستوجو پساز فهم اینکه کار ما چیست و از کجاییم، هم پولمان را بلوکه کند و هم کمپینمان را ….
بیایید راجع به ابزارها و سکوهای ایرانی صحبت نکنیم، اگر حداقل زمانی را به تعامل با آنها برای تبلیغات اختصاص داده باشید، میدانید که چرا علاقهای به صحبتکردن در این خصوص ندارم.
به این پروسه دقت کنید: ما با فیلترشکن میرویم سراغ بستری که مخاطبِ ما هم با پرداخت پول به فیلترشکن بیاید سراغ آن و در آنجا تعاملی و تارگتی و … (البته اگر خدا بخواهد و در این پروسه برق نرود). والله که ما را به
سخت جانیمان این گمان نبود.ما دیجیتال مارکترهای 1403 ایرانی، خیلی پوستمان کلفت است و زیادی امیدواریم یا شاید زیادی رو داریم.
گهگاهی هم اعتراضکردن و امضاکردن کمپین در کارزار، جزئی از روتینِ زندگیمان شده است. درحالیکه داشتم این جمله آخر را مینوشتم، یاد اصطلاح China's Final Warning در میان روسها افتادم.در زبان روسی وقتی میخواهند بگویند کسی فقط تهدید توخالی میکند و در نهایت هیچ کاری از دستش برنمیآید و هیچ غلطی نمیتواند بکند، میگویند: «این هم آخرین اخطار چین است.»
ریشهاش به دورانِ شوروی در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی برمیگردد که چین در طول ۶ سال بیشاز ۹۰۰ بار (بهگفته ویکیپدیا) به امریکا در مورد حمایت از تایوان اخطار داد و هر بار میگفت این آخرین اخطار ماست. این اخطارها از رادیوی کشورهای برادر شوروی پخش میشد که کمکم به یک جُک در میان مردم تبدیل شد.شما هم غُرزدنها و تلاشهای ما را بگذارید به پای دستوپازدنهای کسی که از طنابزدن در کوهستان خسته شده و گرسنه است.