درس‌ها و دستاوردهای یک جشنواره میهنی

علیرضا تابش
دبیر سومین جشنواره بین‌المللی چندرسانه‏‌ای میراث فرهنگی

انباشت و انتقال تجربه را کلیدواژه توسعه پایدار دانسته‏‌اند، بویژه از آن رو که می‌تواند در کنار الگوهای برآمده از مطالعات دانشگاهی تعمیم‏‌دهنده و عمومی شده قرار گیرد و به عنوان ابزاری انضمامی، محلی و روایتی شخصی، الگوهای کلان آکادمیک را به نفع مشخصات فرهنگی اقلیم‌های خاص، تعدیل کرده و به عملیاتی کردن آنها کمک کند. اکنون که سومین دوره جشنواره چندرسانه‏‌ای میراث فرهنگی، چند روزی است به پایان رسیده است، صاحب این قلم به عنوان دبیر این جشنواره به این فکر افتاد که شاید درس‌ها و دستاوردهایی که از نزدیک و از بطن ماجرا شاهدش بوده، بتواند دیگران را نیز مفید افتد و حاوی نکاتی باشد که دیگر فعالان حوزه‏‌های فرهنگی را نیز در پیشبرد امورشان یاری دهد. آنچه در ادامه ذکر می‌شود رئوس دریافت‌ها و دستاوردهای دوره سوم جشنواره از چشم کسی است که از ابتدایی‏‌ترین قدم‌های طراحی این جشنواره تا امروز که این نهال کمابیش ریشه دوانده و حالا دیگر انتظار عمومی برای برگزاری منظم آن شکل گرفته است با این جشنواره همراه بوده و در 2 دوره اخیر نیز دبیری آن را برعهده داشته است.
در ادامه چهار دستاورد اصلی را که به گمان من می‌تواند چراغ راه سیاستگذاری برای آینده این جشنواره و دیگر فعالیت‌های مشابه باشد با خوانندگان در میان می‏‌گذارم با این امید که علاوه بر ثبت در تاریخ، خوانندگان متن کوتاه حاضر را نیز سودمند باشد:
1)جشنواره چندرسانه‏‌ای میراث فرهنگی ایران را می‌توان مصداق بارز عدالت توزیعی در حوزه فرهنگ دانست. عموم جشنواره‏‌ها در کشور ما، علاقه مندانی تا سقف 3 درصد از جامعه ایران را دارند. جشنواره‌هایی مثل جشنواره فیلم فجر، علی‏رغم اهمیت انکارناپذیرش، تنها 2 تا 3 درصد از جامعه گسترده ایران را به خود جذب می‏‌کند. اما جشنواره میراث، مستقیماً به بیش از 30 درصد از اقشار مختلف کشورمان، از کردستان تا خراسان و از سیستان و بلوچستان تا آذربایجان، ارتباط مستقیم دارد. تنوع و تعدد حوزه‏‌های تحت پوشش و ارتباط مستقیم با خرده‏‌فرهنگ‌های کهن و دیرپای کشور، باعث می‌شود جامعه فرهنگی و هنری ایران، به صورت یکپارچه و بدون اولویت خاصی برای مراکز اصلی کشور، نسبت به آن واکنش نشان دهند. استقبال اقوام، خرده فرهنگ‌ها و هنرمندان مختلف، بی‏‌پایگی ایده تفکیک اقوام در کشورمان را بخوبی نشان داد. این دوره از جشنواره، نه فقط تجلی‏گاه یک واقعیت فرهنگی/تمدنی به نام ایران بود، بلکه نمایشگر سطح دلبستگی اقشار مختلف به این واقعیت فرهنگی نیز محسوب می‌شد. راز استقبال رو به افزایش و پلکانی بدنه جامعه از این جشنواره را نیز باید در همین رویکرد عدالت محورانه دید که به وضوح از تمرکزگرایی فاصله گرفته و به سمت پوشش عادلانه و فراگیر در سطح کشور حرکت می‏‌کند.
2)هماهنگی و همخوانی آخرین فناوری‌های نوظهور، با کهن‏‌ترین مؤلفه‏‌های فرهنگی کشور که خود را در بخش‌های «میراث دیجیتال» و «ایده‏‌ها و تجارب»، نشان می‏‌داد، دستاورد راهبردی بزرگی بود که می‌تواند ارزیابی‏‌ها از تهدیدات و فرصت‌های ورود فناوری‌های نوظهور به سپهر فرهنگی کشور را تسهیل کند. نگاه کوتاهی به آثاری که امسال در جشنواره از سوی هنرمندان حرفه‌ای و نیز علاقه مندان آماتور عرضه شد، ما را به پتانسیل قابل توجه ریشه‏‌های فرهنگی و میراث به جا مانده از پیشینیان، در حوزه بازآفرینی و باززایی در بازار امروز فرهنگ و محتوای معاصر آگاه خواهد کرد. به نظر می‌رسد، کشور آماده تغییر رویکرد خود نسبت به این حوزه‏‌های نوظهور است. جامعه جوان ایرانی، تشنه خودنمایی و تأثیرگذاری بر بازار فرهنگ جهانی است و به نظر می‌رسد، بازیگری با این توانایی، می‌تواند خود را از رویکرد تدافعی رها کرده و موضعی تهاجمی و سهم‏‌طلبانه از بازار محتوای جهانی اتخاذ کند. تجمیع این پتانسیل قابل توجه، در نقطه نقطه فرهنگ‌های محلی و بومی کشورمان، دستاورد بزرگی بود که با ارزیابی و تحلیل دقیق، می‌تواند راه‌گشای سیاستگذاری فرهنگی در کشور ما باشد.
3) گردهمایی این سطح از علاقه مندان به ایران و فرهنگ ایرانی، از میان چهره‏‌های شاخص و موسپید کرده در راه ترویج فرهنگ و هنر ایرانی، تا گروه سنی نوجوان و جوان، جز در این جشنواره سابقه نداشته است. جشنواره چندرسانه‏ ای میراث فرهنگی، به دلیل گستردگی حوزه‌های تحت پوشش خود، به مجمع عمومی سالانه بزرگان فرهنگ و هنر کشور و دوستداران میراث فرهنگی تبدیل شده است؛ مجمعی که می‌توان آن را، مجلس دلسوزان ایران دانست و عصاره‏ فضایل و تجارب هنری و فرهنگی یک ملت تلقی کرد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و هشت
 - شماره هشت هزار و ششصد و هشت - ۲۸ آبان ۱۴۰۳