عراقچی زمان مذاکرات هستهای با غرب تا موعد پایانی برجام در مهر 1404 را محدود دانست
11 ماه نفسگیر برای ایران و غرب
تاریخ انقضای قطعنامه 2231 شورای امنیت که به عنوان پشتیبان حقوقی برجام عمل میکند، در اکتبر 2025 فرا میرسد. در این قطعنامه کشورهای غربی موفق شدند مکانیزمی را تحت عنوان «اسنپبک» تعریف کنند که بر اساس آن قادر خواهند بود قبل از تاریخ انقضای اکتبر سال آینده تمام قطعنامههای پیش از قطعنامه 2231 علیه ایران را بازگردانند. برخی از این قطعنامهها ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد صادر شده است و همین بر ا همیت حقوقی و سیاسی آنها میافزاید. از همین رو ایران و غرب تنها 11 ماه فرصت دارند که بر سر توافق جانشین برجام به تفاهم برسند. در غیر این صورت ممکن است که کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس و فرانسه به عنوان اعضای دائم شورای امنیت در اقدامی ضدایرانی «اسنپبک» را پیش از اکتبر فعال کنند.
مریم سالاری
روزنامه نگار
« اگر طی کمتر از یک سالی که تا تاریخ انقضای توافق هستهای باقی مانده توافق جدیدی حاصل نشود، ممکن است کشورهای اروپایی که هنوز در برجام هستند دنبال کار اسنپ بک بروند.» این جمله بخش کوتاهی از سخنان سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه بود که شامگاه شنبه در گفتوگوی ویژه خبری صدا و سیما مطرح کرد و در ادامه آن گفت: «هنوز فرصت مذاکره هست طرفهای اروپایی هم از این موضوع استقبال کردهاند و بزودی مذاکرات با آنها شروع میشود.» اشاره به «اسنپ بک» در توضیحات وزیر امور خارجه که به مثابه کلیدواژهای برای ارجاع اذهان جهانی به یکی از مهمترین مسائل مطرح در برجام عمل کرد، در حالی اهمیت مضاعف یافته که در سالهای اخیر یکی از موضوعات چالش برانگیز میان طیفی از اعضای برجام با ایران بوده است. «اسنپ بک» یا «مکانیسم ماشه» اشاره به فرآیندی چندلایه، زمان بر و پیچیده دارد که منحصراً در اختیار اعضای توافق هستهای است و طبیعتاً اجرای آن نیز باید با حسن نیت و اثبات نقض همراه باشد. این در حالی است که اگر پرونده موضوع اختلافی میان ایران و طرفین به واسطه رایزنیها و داوریهای مشورتی، در بازه زمانی تعیین شده فیصله پیدا نکرد، در مرحله آخر در شورای امنیت گشوده خواهد شد. طرف معترض در فرآیند رأیگیری در این شورا این امکان را دارد تا با اعمال «حق وتو» از تصویب قطعنامه «تداوم لغو تحریمها» جلوگیری کند تا بدون نیاز به جلب حمایت سایر اعضای دائمی، تحریمهای پیشین شورای امنیت را بازگرداند. با چنین پشتوانهای سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس در امتداد یکدیگر سودای رجوع به این مکانیسم را به بهانه گامهای تهران در راستای کاهش تعهداتش در سر میپرورانند تا در آستانه کمتر از یک سال به پایان موعد بسته شدن پرونده مناقشه هستهای، خواستی را پررنگ کنند که هزینه آن به اعتقاد تهران فراتر از تصور است و امکان ایجاد پیامدهای بزرگتری پیرامون این توافق وجود دارد.
بند برجام به مویی
اما تحرکات پیدا و پنهان برای گشودن مناقشه ماشه در حالی است که پیشتر و در پی خروج امریکا از توافق هستهای، سرنوشت این توافق پیچیده به مویی بند بود و خواست اعلانی تروئیکا مبنی بر حفظ این توافق و پیگیری اقدامات موازنهای برای حفظ آن از مجازاتهای فراسرزمینی امریکا پایههای آن را ولو سست و لرزان نگه داشت اما حالا بروز اختلافات فرابرجامی همچون نزاع دیپلماتیک در زمین جنگ اوکراین و ادعایی که اروپا از قبال پرونده شریکسازی ایران در این جنگ دارد، سایه خود را به برجام تحمیل کرده تا اروپاییها برای تلافی هم که شده از فعال کردن مکانیسم ماشه سخن بگویند. شکی نیست که تهدید به استفاده از این حربه آنهم در شرایطی که تمامی ابعاد راهکارهای مورد نظر آنها برای تحقق منافع برجامی ایران در سالهای اخیر از روی کاغذ فراتر نرفته است، تیر خلاص به برجام و چشمانداز رابطه سازنده با تهران است. چه ایران ممکن است در مواجهه با این اقدام اروپا به تلافیجویی فراتر از توقف اجرای برجام بیندیشد و اجرای حتی گزینههای دشواری را در دستور کار قرار دهد. با این همه، نگرانی وزیر خارجه نسبت به تحرکات اروپا پیرامون این مکانیسم دردسرساز فارغ از نشانههای مثبتی نبود که زیر سایه درخواست این کشورها برای گفتوگو با ایران ارسال شده است. عراقچی پاسخ تهران به این خواسته را مثبت خوانده و از آغاز فرآیند قریب الوقوع گفتوگو با اروپا خبر داده است.
چندماه فرصت
برای مسیر متفاوت
این چنین است که میتوان انتظار داشت روند کنونی در فاصله چندماه تا موعد پایان برجام مسیر متفاوتی را طی کند. این مسیر یعنی جایگزین کردن گفتوگو به جای استفاده از ماشه اگر حسنی داشته باشد این است که علاوه بر تعیین تکلیف موضوع برجام، آن را به فرصتی آزمایشی برای رفع ملاحظات ادعایی غرب در زمین جنگ اوکراین و وقوف به سیاست درپیش گرفته شده از سوی تهران ناظر بر موقعیت راهبردیاش در معادلات امنیتی اروپا تبدیل میکند.
بویژه آنکه ایران پیشتر نشان داده زمانی که شرایط ایجاب کند، راه حلهای فوری برای بنبست شکنی روی میز میگذارد. همه اینها در حالی است که گام گذاشتن در مسیر تنش درآغاز به کار دولت دوم «دونالد ترامپ» کابوسی برای اوست که از ضرورت پایان یافتن فوری جنگها تا زمان گرفتن سکان کاخ سفید از «بایدن» سخن گفته است. بنابراین برهم زدن بازی با حربه تهدید، چیزی جز تراشیدن هزینه خارجی بزرگتری پیرامون مناقشه بر سر پرونده هستهای یعنی از بین بردن فرصت برای مذاکره ایران با غرب و از بین بردن اشتیاق وصف ناپذیر او برای مذاکره در ازای رفع تحریمها و همچنین سرگردان کردن بیشتر اروپاییها در معادلات جاری با ایران نیست.
پرهیز از واکنش شتابزده
سوی دیگر این وضعیت، پیشبینی واکنشهای داخلی به تلاطم جاری است. چه شاید مخاطره آمیزترین واکنش شتابزده و فرصت طلبانه به تحولات جاری، دعوت تلویحی کسانی باشد که با خروج ترامپ از برجام خاطره مخالفتهای پیشین خود با حل و فصل دیپلماتیک بحران هستهای ایران را تجدید میکنند و برقراری وضعیت فوقالعاده و خروج از چهارچوبهای رسمی قانونی در مواجهه با تلاطم جاری و چشمانداز بحران پیش رو را زمزمه میکنند. این در حالی است که فکر عبور از سازکارهای قانونی اداره کشور دانسته یا ندانسته بازی در زمین دیگران است و تنها راه را برای مداخله گران به انواع بهانههای به ظاهر بشردوستانه هموار میکند.
پیگیری هر راهی بجز گفتوگو تلاطمی را کلید میزند که پیشتر رخ داد. بویژه آنکه در سطح بینالمللی، جای آرایش قوای سنتی را اردوکشی تازهای گرفته که هنوز ابعاد آن بطور کامل آشکار نشده و فرجام آن نامعلوم است. واکنشهای خلق الساعه به آشفتگی ذهنیت عمومی و تزلزل در تصمیمگیری کشور میانجامد که میتواند هر راهی را به سوی دیپلماسی ببندد. از این رو وقتی سخن از «ماشه» به میان آمده اما پیش از آن درخواست گفتوگو با ایران به این حربه ماجراجویانه ضمیمه شده، یعنی هنوز قوه عقلانیت در قاره سبز وجود دارد و نمیخواهد همه فرصتها را با برگ برجام بسوزاند.