سیاست بینالملل در ۱۰۰ روز گذشته چگونه سپری شد؟
دستورکار ثبات در جهان آشوب زده
علیرضا حجتی
دبیر گروه جهان
جنگهایی که تازه شروع شدهاند، جنگهایی که ادامه دارند و جنگهایی که تقریباً فراموش شدهاند. این شاید توصیف دقیقی از 100 روز گذشته فضای بینالمللی باشد؛ روزی که دولت چهاردهم در ایران آغاز به کار کرد، جهان وجه آنارشیک بودنش را بیش از هر زمانی به نمایش گذاشته است.
تمام خرده داستانهایی که در 100 روز گذشته رقم خورد، داستان کلی حاکم بر دنیا را ساخته است و آن هم کمرنگ شدن پروژه صلح است. در 2قرن گذشته هیچگاه نظام بینالمللی مسالمت آمیز، دورانگذار خود به وضعیت جدید را طی نکرده است.
در میان این همه رویداد شگرف که جهان را روی دور تند قرار داده است، ایران بازیگری بود که تلاش کرد با راهبرد «صلح از طریق قدرت» منطقه همیشه آشوب زده خاورمیانه را از سوق دادن به یک جنگ تمام عیار منطقهای حفظ کند. دولت چهاردهم برای نیل به این مقصود کار آسانی نداشت و باید تناقضها را با هم جمع میبست. حفظ صلح و ثبات منطقه، نیازمند عملیات نظامی وعده صادق 2 بود.
اولین روز کاری دولت چهاردهم، با یک اتفاق منحصر به فرد و بیسابقه آغاز شد. شب تحلیف ریاست جمهوری مسعود پزشکیان، اسماعیل هنیه رئیس دفتر جنبش سیاسی حماس که به عنوان میهمان مراسم تحلیف به تهران آمده بود در محل اقامت خود ترور شد.
این پایان کار التهاب در منطقه نبود، یک هفته عجیب و غریب در لبنان آغاز شد، انفجار پیجرها در بیروت توسط اسرائیل جهان را در بهت و هراس برد، اتفاقی که حتی لئون پانتا رئیس اسبق سازمان سیا نتوانست تأکید نکند که این یک جنایت دسته جمعی بوده است. این ترور الکترونیکی با ترور سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله همراه شد. بنیامین نتانیاهو فرمان این ترور را در نیویورک و از محل سازمان ملل صادر کرد. انتشار تصویر نخستوزیر اسرائیل در حال رهبری عملیات ترور شهید نصرالله در نیویورک با نیت ثبت قابی ماندگار انجام شد؛ قابی که در آن سازمان ملل به میدان مدیریت جنگ تشبیه شد. این پاسخ تحقیرآمیز نتانیاهو به سازمانی بود که چندی قبل عضویت کامل کشور فلسطینی را به رأی گذاشته بود و نتانیاهوی هرج و مرج طلب، این سازمان بینالمللی را به اتاق ترور تبدیل کرد.
سالگرد 7 اکتبر، رویداد دیگری بود که در این بازه زمانی جای گرفت. جنگی که اسرائیل آغاز کرد این فرصت را داشت که نمایی «کلوزآپ» از مهمترین جنایت قرن بیست و یک را به معرض نمایش بگذارد. جایی که «اعداد» و همه کلمات تهی از معنا شدند. سلاخی بیش از چهل هزار انسان در غزه و کشتار هزاران کودک بیگناه که اهداف نظامی دانسته شدند.
تهاجم زمینی به جنوب لبنان که همچنان ادامه دارد و شهادت یحیی سنوار رهبر حماس در میانه درگیریهای نظامی در خیابانهای ویران غزه، نشانی از اهداف مخرب اسرائیل در منطقه دارد، یعنی همان چیزی که نتانیاهو آن را تغییر چهره خاورمیانه خوانده است.
به غیر از غرب آسیا، دیگر نقاط جهان هم روی موج آرامش نبودند. طی 3 ماه گذشته، انتخاباتها رنگ و بوی جنجال به خود گرفت، در گرجستان باز هم نتیجه اعلام شده انتخابات نقطه شروع درگیری و ناآرامی شد، جایی که حزب طرفدار روسیه به پیروزی رسید.
در بنگلادش دولت شیخ حسینه پس از اعتراضات گسترده ساقط شد و نخستوزیر این کشور به هندوستان فرار کرد. شبه جزیره کره دوباره به مرزهای تنش تبدیل شد و درگیریهای محدود اما نگران کنندهای بین سئول و پیونگ یانگ ایجاد شد.
اما مهمترین اتفاق، بیتردید انتخابات ریاست جمهوری امریکا و بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید بود، هفت ایالت چرخشی در امریکا اینبار ترجیح دادند، جهان را در معرض پس لرزههای حضور او در اتاق بیضی کاخ سفید قرار دهند.
اولین پس لرزه در قاره سبز دیده شد و به الیزه رسید؛ امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه در واکنش به انتخاب ترامپ گفت: جهان به دو دسته تقسیم شده؛ گوشتخواران و گیاهخواران. برنده رقابتهای جهانی هم گوشتخواران هستند. من تصمیم ندارم که فرانسه را تبدیل به خوراک گوشتخواران کنم. ما باید بتوانیم از خودمان دفاع کنیم. اروپا نباید به چراگاه گوشتخواران تبدیل شود.
در 100 روز گذشته همچنین ولادیمیر پوتین با برگزاری اجلاس بریکس در کازان، با حضور 40 رهبر خارجی در کشورش یک نمایش قدرت انجام داد. با تصمیماتی که در کازان گرفته شد، قطب بندیهای جهانی تشدید شد.
حوادث زیست محیطی هم در این بازه زمانی شیب تند خود را داشت. طوفان میلتون در فلوریدا که «جو بایدن» رئیسجمهور امریکا آن را ویرانگرترین طوفان قرن خواند، زندگی 2 میلیون نفر را تحت تأثیر قرار داد. سیل ویرانگر والنسیا در اسپانیا هم اتفاقات دلخراشی با خود به همراه داشت.
جهان در یکصد روز گذشته همچنان عنصر «تضاد» را حفظ کرد: زندگی و مرگ را با هم جمع بست و همزمان شکوه و وحشت آدمی را به نمایش گذاشت.
در دنیای پیچیده امروز و دنیایی پیچیدهتر از پس امروز، اخبار فاجعهآمیز، بسیار بیشتری از آن چیزی بوده است که بتوانیم به طور دقیق پردازش کنیم. ثبت این لحظات فرصتی کوچک برای مکث کردن و گفتن دارد: در این ساعت خاص در تمدن ما، اینها همان چیزی است که برای ما واقعاً در حال رخ دادن است؟!