افشای راز ناپدید شدن خواننده لس‌آنجلسی در تهران

گروه حوادث-مرضیه همایونی/ راز ناپدید شدن خواننده لس‌آنجلسی در ایران با دستگیری یک زن و چهار مرد و اعتراف به ربودن و قتل وی پس از یک‌سال فاش شد.

به گزارش ایران، اواخر سال گذشته سه زن جوان باردار با حضور در دادسرای ناحیه 25 تهران ویژه امور سرپرستی از یک خواننده لس‌آنجلسی شکایت کردند و گفتند: چند وقت قبل این خواننده که مهرداد نام دارد، با پیشنهاد مبلغ زیادی پول از ما خواست با روش رحم اجاره‌ای فرزندان او و همسر صیغه‌ای‌اش را به‌دنیا بیاوریم، ما هم قبول کردیم و مراحل کار انجام شد، حالا من و یکی دیگر از مادران اجاره‌ای دوقلو و نفر سوم یک جنین پسر داریم.
 در این چند ماه این مرد حدود 2 میلیارد تومان به ما پول داد، اما حالا که نزدیک به دنیا آمدن بچه‌ها است، از مهرداد خبری نیست و نمی‌دانیم با بچه‌هایش چه کنیم.
 ناپدید شدن تبعه امریکا
با شکایت سه زن جوان، تحقیقات به دستور قاضی سعید احمدبیگی، سرپرست سابق دادسرای ناحیه 25 پایتخت آغاز شد. در حالی که بررسی‌ها در این رابطه ادامه داشت، این‌بار مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن دایی‌اش خبر داد و گفت: دایی‌ام به نام مهرداد تبعه امریکا و خواننده است، اما مدتی است به تهران آمده و در شمال کشور هم ساختمان‌سازی می‌کند  ولی حالا چند وقتی است که ناپدید شده است.
بدین‌ترتیب به دستور بازپرس محمدجواد شفیعی، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت نیز برای یافتن رد و سرنخی از خواننده لس‌آنجلسی وارد عمل شدند.
بررسی‌های پلیسی نشان داد مهرداد در امریکا همسر و یک فرزند دارد، اما برای ازدواج و سرکشی به املاکش به ایران آمده و حالا گم شده است. همچنین وی در شمال کشور زنی را به عقد موقت خود درآورده است. در نخستین گام، کارآگاهان به سراغ همسر صیغه‌ای مهرداد رفتند و او در تحقیقات گفت: من مستأجر یکی از مغازه‌های مهرداد در شمال کشور بودم، او با من ازدواج کرد و گفت چون خیلی پولدار است، دلش می‌خواهد تعداد زیادی فرزند پسر در ایران داشته باشد تا وارث اموالش باشند، به شوخی یا جدی می‌گفت می‌خواهد 20 فرزند پسر داشته باشد بعد هم موضوع رحم اجاره‌ای را مطرح کرد که من هم موافقت کردم و به 3 زن جوان پول داد تا آنها هم فرزندان ما را به دنیا بیاورند.
 آخرین‌بار هم برای کاری به تهران رفت و دیگر برنگشت من فکر کردم به امریکا رفته است.
 ردپای یک جنایت
اما بررسی‌های تیم جنایی نشان می‌داد، مهرداد از کشور خارج نشده است. در ادامه کارآگاهان دریافتند حدود 4 هزار میلیارد تومان اموال و املاک مرد ناپدید شده به نام یک سردفتر در غرب تهران منتقل شده است.زمانی که مأموران به سراغ سردفتر رفتند، او ادعا کرد: املاک مهرداد را به صورت قانونی خریده و پولش را پرداخته است.گرچه سردفتر چنین ادعایی داشت و صحت مدارکی که ارائه کرده بود، توسط کارشناسان خط‌شناسی تشخیص هویت تأیید شد، اما در ادامه مشخص شد این مرد با سرایدار خانه مهرداد در تهران ارتباط و آشنایی دارد.
 بنابراین هر دو نفر بازداشت شدند و پس از بازجویی‌های تخصصی به طراحی قتل مرد ثروتمند و آتش زدن جسدش برای تصاحب اموال وی با همدستی دو مرد و یک زن دیگر اعتراف کردند.به‌دنبال اعترافات متهمان، دختر سرایدار و دو مرد اجیر شده نیز بازداشت شدند. متهمان به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت دراختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شدند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. همچنین فرزندان مقتول نیز که به دنیا آمده بودند، به مادرشان در شمال کشور سپرده شدند.
 برای قتل اجیر شدیم
یکی از پنج متهم دستگیر شده این پرونده که به‌عنوان مأمور، سناریوی ربودن خواننده لس‌آنجلسی را با همراهی یکی از دوستانش اجرا کرده، درباره این جنایت گفت: من مقتول را نمی‌شناختم، همه این ماجرا زیر سر پدر و دختر سرایدار خانه مهرداد بود.
ظاهراً دختر سرایدار می‌خواست با مهرداد ازدواج کند، اما او به دختر جوان گفته بود چون زشت هستی با تو ازدواج نمی‌کنم و بعد هم با زن دیگری ازدواج کرده بود.
این دختر هم کینه به دل گرفته و با پدرش نقشه آدم‌ربایی و قتل و تصاحب اموال را کشیدند.
شما چطور وارد ماجرا شدید؟
مرد سرایدار با سردفتری آشنا بود او هم از ما خواست مهرداد را برباییم و به تهران بیاوریم. من و دوستم تحت‌عنوان مأمور پلیس وارد ویلای مهرداد شدیم. آمپول بی‌هوشی که از قبل تهیه کرده بودیم به او تزریق کردیم و مهرداد را ربوده و به تهران آوردیم.
او را به دفترخانه بردیم و 10 روز در آنجا حبس بود در این مدت شکنجه و مجبورش کردیم اسناد و مدارک فروش املاکش و اقرارنامه‌ای که خودش می‌خواهد این اموال را بفروشد به ما بدهد.
پس چرا او را کشتید؟
نمی‌خواستیم او را به قتل برسانیم، اما اگر آزاد می‌شد، راز این گروگانگیری و اقرارنامه و... لو می‌رفت به همین دلیل او را خفه کرده و بعد جسد را مثله کردیم، به سمت دماوند رفتیم و در بیابان‌های دماوند به آتش کشیدیم.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و شش
 - شماره هشت هزار و ششصد و شش - ۲۶ آبان ۱۴۰۳