«نئومحافظه‌کاران» جای خود را به مردان «اول امریکا» داده‌اند

عبور ترامپ از نئوکان ها

دونالد ترامپ معمولاً در انتصاب‌های داخلی‌اش به کسانی روی می‌آورد که در چهارچوب‌های عقیدتی او بگنجند. انتخاب‌های اخیر او نشان می‌دهد وی برای دولت جدیدش افرادی را می‌خواهد که توان معامله‌گری بیشتری داشته باشند و ابتدا به مصالح امریکا بیندیشند. حزب جمهوریخواه نیز در گذشته همواره به افرادی برای احراز پست‌های ارشد دولتی توسل می‌جست که سیاست‌های تند و انحصارگرایانه داشته باشند و همه موانع را درهم بکوبند ولی ترامپ در رویکرد تازه‌اش کوشیده است وزرای انتخابی‌اش مردانی با انعطاف بیشتر باشند و برخوردهایی خشک با دشمنان امریکا نداشته باشند. البته سناتور مارکو روبیو که توسط ترامپ برای اداره وزارت خارجه امریکا انتخاب شده و همچنین مایک والتز فرد منتخب او برای پست مشاور امنیت ملی امریکا در تعاریفی که برای وزرای تندرو و بشدت ضد چپی وجود دارد، می‌گنجند و این چهره‌ها بدخواه چین و روسیه و حامی سرسخت صهیونیست‌ها هستند اما به نظر می‌رسد ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری‌اش حوزه مانور وسیع‌تری را برای آنان فراهم آورده، به گونه‌ای که بتوانند با تعامل‌های لازم به برقراری صلح و آرامش هم در حوزه استحفاظی خویش و در مقوله‌های بزرگ سیاسی جهان فکر و روی آن سرمایه‌گذاری و اقدام کنند.

وصال روحانـی
روزنامه‌نگار

«نومحافظه‌کارانی» که ملایم‌تر شده‌اند
منتخبین سابق جمهوریخواهان را برای اداره امریکا «نومحافظه‌کاران» می‌نامیدند و آنها کسانی بودند که به اسم دموکراسی، حکومت‌های قانونی را سرنگون می‌کردند و اینجا و آنجای دنیا جنگ‌های خانمانسوز به راه می‌انداختند. جان بولتون که سومین مشاور امنیت ملی امریکا طی دوران نخست ریاست جمهوری ترامپ بود، می‌گوید: «خوشحالم که می‌بینم سیاستمداران کاندیدای حضور در کابینه جدید ترامپ کسانی هستند که به جای متمرکز شدن بر مسائل خارجی و ورود به مسائل داخلی سایر کشورها، پیرو شعار «امریکا در اولویت امور» هستند. اگر آنها واقعاً مصالح دولت امریکا را در صدر محاسبات و اقدامات خود قرار دهند، بسیاری از مناقشات فعلی جهان رو به خاموشی خواهد رفت زیرا بانی اصلی و اولیه این غائله‌ها، واشنگتن بوده است.» بولتون افزوده است: «هنوز هم معتقدم که ترامپ دیدگاه‌های جهانی مغشوشی دارد و از جزئیات بسیاری از تحولات بین‌‌الملل بی‌خبر است. با این حال او اینک به سیاستمدارانی روی می‌آورد که هم از وی بسیار آگاه‌تر هستند و هم دست‌شان باز گذاشته شده تا هر مانور و تغییر خطی را که برای رسیدن به نتیجه‌ای بهتر مورد نیاز است، انجام بدهند.»

تصاویری آشکار از واماندگی
کابینه جدید ترامپ البته باز در قرق افرادی است که مثل خود او پوپولیست و انحصارطلب و تندرو و به وی بشدت وفادار هستند اما برنامه‌های جدید کاری‌شان نه لزوماً افروختن جنگ‌های بیشتر و تازه و داغ‌تر کردن جنگ‌های جاری در جهان از جمله غزه و روسیه- اوکراین بلکه تلاش برای مدیریت آنها و حتی پایان بخشیدن به این ستیزهاست. شاید کل سیاستمداران امریکا از بی‌اعتبار شدن کشورشان در زمان مداخله طولانی مدت ارتش امریکا در جنگ‌های افغانستان و عراق درس‌های لازم را گرفته باشند و مسائلی از همین دست سبب برخورد دست به عصای کابینه جدید با بحران‌های جاری شده اما سبب هر چه بوده باشد، ترامپ واقعاً اصرار دارد که مصالح و منافع امریکا در صدر اهداف این کشور قرار گیرد و واشنگتن برای رسیدگی به امور سایر کشورها حتی یک دلار هم خرج نکند. پیامد انصراف بسیار محتمل امریکا از تجهیز نظامی اوکراین و فشار به بنیامین نتانیاهو برای اعلام موافقت با آتش‌بس در غزه به این معناست که پنتاگون نمی‌خواهد افتضاحات سیاسی و نظامی یک ربع قرن اخیر خود را تکرار کند. زمانی که 20 سال حضور سربازان امریکایی در کابل و بغداد نه تنها تروریست‌های القاعده و طالبان را کنترل نکرد، بلکه موجب زایش تدریجی داعش هم شد و در نهایت به فرار خفت‌بار سربازان مستأصل شده امریکا از کابل انجامید. موقعی که آنها برای خروج هر چه سریع‌تر از این شهر به بال‌های هلیکوپترهای در حال پرواز آویزان شدند و تصویری تأسف‌آور و نشانگر یک سقوط سیاسی و نظامی بزرگ را برای امریکا فراروی جهانیان قرار دادند.

 

راه‌هایی تازه برای تعامل
حتی نزدیک‌ترین افراد به ترامپ که اینک در حال شکل دادن دولت جدید وی در واشنگتن هستند، به توصیه وی توجهی فزون‌تر از گذشته را به معادلات بین‌‌الملل نشان می‌دهند و بنای کارشان تحمیل ایده‌های خود به طرف‌های مقابل و دولت‌های خارجی نیست و می‌خواهند ابتدا حرف‌های آنان را بشنوند و سپس براساس این اظهارات و مصلحت‌های موجود دست به انتخاب‌های خود بزنند و روشی را در پیش گیرند که برتابنده ایده‌های هر دو سوی میز مذاکره باشد. البته خود ترامپ هنوز سردمدار و ادامه دهنده جنگ اقتصادی بزرگی است که همواره با چین داشته و این بار می‌خواهد این رویارویی را شدیدتر از دفعات قبل به اجرا دربیاورد اما منتخبین وی و حتی روبیو و والتز لزوماً با منحصر شدن حوزه فعالیت‌های بین‌‌الملل دولت به مسائل چین موافق نیستند و معتقدند که امریکا باید جای پای خود و آثار ورود دیپلماتیک خود را به عرصه کشورهای مختلف آشکارتر سازد و به جای حمایت صرف از دیکتاتورهای در معرض برکناری، راه‌هایی را برگزیند که مبتنی بر خصومت صرف و متکی بر زورگویی نباشد و در صورت امکان، راه تعامل را هم باز کند.

 

آنها هنوز اسرائیل را برحق می‌دانند!

پیت هگست، فرد منتخب ترامپ برای اداره پست بسیار خطیر وزارت دفاع امریکا در عین جلوه‌گر ساختن همان افکار پوپولیستی و رادیکال این «تاجر سیاستمدار شده» و داشتن دیدگاه منفی به فلسطین و کل گروه‌های «مقاومت» و مطرح کردن لزوم حمایت تسلیحاتی هر چه بیشتر رژیم غاصب صهیونیستی، اعتقاد دارد جهان در حال رفتن به سمت و سویی است که دیگر نمی‌توان با جنگ‌افروزی صرف به منافع خرد و کلان مورد نظر رسید. او می‌گوید: «گاه باید به سلاح حذف فیزیکی مخالفان پرداخت و عوامل ناامنی گسترده در خاورمیانه را ترور کرد اما زمان‌هایی هم می‌رسد که راه اصلح، انداختن توری مهارکننده بر جنگ‌های بشدت مرگباری است که اینک در چند قاره و بویژه در غرب آسیا (جنگ غزه) و شرق اروپا (روسیه- اوکراین) برقرار است. از طریق ملایم کردن آتش این جنگ‌ها، واشنگتن می‌تواند به ملل مختلف این پیام را بدهد که امریکا موافق با جان باختن وسیع کودکان و زنان در مهلکه‌های بزرگ جنگی نیست. البته این باور ما که برافروزنده اصلی جنگ غزه سازمان حماس بوده، به قوت خود باقی است و ما اقدام تلافی‌جویانه اسرائیل را که منجر به بمباران‌های غزه شده به مثابه حق مسلم و بدیهی هر دولتی می‌انگاریم که تحت تهاجم قرار گرفته باشد!»


آنها به زبان نمی‌آورند اما...

شاید برای مارکو روبیو که همیشه یک سناتور تندرو و ضد چین، ونزوئلا، روسیه و ایران بوده و همچنین مایکل والتز که نگاهی از همین دست دارد، ورود به قالب‌های جدید کاری‌شان فرایندی آسان نباشد اما آنها هم دریافته‌اند تکرار آنچه از دولت ترامپ در سال‌های 2016 تا 2020 مشاهده شد، نه تنها کره شمالی و سیاست‌های هسته‌ای آنها را متوقف نکرد، بلکه بال و پر بیشتری به گروه‌های «مقاومت» در سرزمین‌های اشغالی داد تا بتدریج چنان نیرو بگیرند که بتوانند در شروع پاییز سال پیش تهاجم حماسی «طوفان الاقصی» را به اجرا بگذارند و کل موجودیت اسرائیل را به لرزه درآورند. در فوریه 2022 که روسیه وارد خاک اوکراین شد، مارکو روبیو که در آن زمان عضو ارشد «کمیته تحقیقات» مجلس سنا بود، پایه‌گذار نهضت فرستادن سریع محموله‌های بزرگ تسلیحاتی به کی‌یف شد تا اوکراین بتواند مقابل ارتش بزرگ‌تر و قوی‌تر روسیه ایستادگی کند اما اینک در طلیعه سال 2025 روبیو معتقد است عصر کمک‌های بی‌دریغ نظامی به کی‌یف پایان یافته و این معرکه هر چه سریع‌تر پایان گیرد، به سود هر دو سوی ماجرا و حتی به نفع غربی‌هاست. هم او و هم مایکل والتز در جدیدترین جلسه مشورتی در پنتاگون تصریح کردند که امریکا باید فوراً پایش را از این مجادله فرسایشی و بی‌حاصل بیرون بکشد و با قطع تجهیز نظامی کی‌یف، اوکراین را وادار به زمین گذاشتن سلاح‌هایش و روسیه را تشویق به پایان دادن به تهاجمش کند. اینها شمه‌ای از سیاست‌های انتخابی آشنایان و همراهان قدیم و جدید ترامپ 78 ساله است. مردانی که معتقدند عصر زورگویی صرف به پایان رسیده و اگرچه این را به زبان نمی‌آورند اما این باور و رویکرد از سر و روی‌شان می‌بارد.
منبع: NewYork Times

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و پنج
 - شماره هشت هزار و ششصد و پنج - ۲۴ آبان ۱۴۰۳