مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای اولین بار در دولت چهاردهم به ایران سفر کرد
پیشدستی تهران در دیپلماسی هسته ای
مریم سالاری
روزنامه نگار
تهران امروز میزبان نشست مهمی با «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که هدف قرار دادن روند مناسبات ایران و آژانس را در مسیر جدید همکاری جستوجو میکند. «گروسی» در این سفر فرصت دیدار با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور و دیگرمقامهای بلندپایه کشور از جمله وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی را خواهد یافت تا از این رویداد برای استمرار همکاری بی اما و اگر و رفع شائبههایی که پیرامون برخی از موضوعات اختلافی ایران و آژانس شکل گرفته است، بهره ببرد. او پیش از حضورش در تهران در گفتوگو با «آسوشیتدپرس» از نشانههای مثبت دولت جدید ایران برای این همکاری گفته و ابراز امیدواری کرده که دیدارهایش با مقامات ایرانی، از جمله رئیس جمهور بتواند به پیشرفتی در نظارت بر برنامه هستهای ایران بینجامد. سیدعباس عراقچی وزیر خارجه هم متقابلاً رویکرد «گروسی» در مسیر همکاری را مثبت خوانده و تصریح کرده که تهران انتظار دارد مدیر آژانس با روحیهای مثبت در مسیر جدیدی همکاری، دیدارها را پشت سر بگذراند.
مذاکرات ایران و آژانس برای حل و فصل موضوعات اختلافی در حالی با سفر «گروسی» ازسر گرفته خواهد شد که موضوع اجرای بیانیه مشترک مارس 1401 هنوز محل بحث است. هرچند تهران و آژانس در مذاکرات اردیبهشت ماه گذشته که در جریان سفر مدیرکل به ایران انجام شد، صلاح را در آن دیدند که مبنای دوبارهای برای همکاری تعریف کنند با این حال ناگفته پیداست یافتن راهکارهای حل آنچه تحت عنوان عناوین اختلافی در زمینه روند نظارتی، مکانهای اختلافی و بازرسان مطرح است، فارغ از سازکارهای تعبیه شده در بیانیه مشترک 1401 نخواهد بود. این بیانیه که اواخر زمستان 1401 با حضور مدیرکل آژانس در تهران منتشر شد، مسیر رفع اختلاف درباره دو مکان ادعایی «تورقوزآباد» و «ورامین»، تقویت همکاری ایران برای افزودن بر دسترسی نظارتی آژانس در چارچوب مقررات «انپیتی» و برداشتن موانع سیاسی در مسیر همکاری را پیشبینی میکرد اما اجرای این چهارچوب جدید همکاری در ماههای پس از آن، متأثر از تلاشهایی که در نشست وقت شورای حکام زیر سایه رویکرد محافل مرتبط با اسرائیل جریان داشت، با دستانداز روبهرو شد که از عواقب ناگزیر متشنج کردن فضای همکاری تهران و آژانس بود. اما «گروسی» در پی سفر دوبارهای که اردیبهشت ماه گذشته به ایران داشت، همچنان مفاد این بیانیه را برای حل و فصل اختلافات ایران و آژانس معتبر خواند و اعلام کرد که دو طرف بر مبنای این بیانیه گام برمیدارند و متناسب با روند جاری، دستور کار جدیدی را بر آن خواهند افزود. با این حال واقعه سقوط بالگرد و شهادت رئیس جمهور و وزیر امور خارجه اجرای این تفاهم را با وقفهای چند ماهه تا روی کار آمدن دولت جدید در ایران روبهرو کرد و امکانی را برای طرح شائبه صدور قطعنامه در نشست بعدی شورای حکام پدیدار کرد.
اختلاف تفسیر درباره یک بیانیه مشترک
مقامهای دولت چهاردهم در مواجهه با این فضا، به جای تن دادن به مقابله به مثل و اتخاذ مواضعی که میتوانست به عنوان یک پالس منفی مانع چانهزنیهای بیشتر در مذاکره با آژانس باشد، مقدمات سفر دوباره «گروسی» به ایران را مهیا کردند تا در گفتوگوهایی بیتعارف و شفاف به ملاحظات آژانس پاسخ دهند و دغدغههای خود را با او درمیان بگذارند. این در حالی است که یکی از مهمترین وجوه اختلافی دو طرف به تفسیر متفاوتی بازمیگردد که هر یک نسبت به جزئیات اجرای مفاد بیانیه مشترک درباره نصب دوربینها دارند. چه به اعتقاد آژانس اجازه نصب دوربینهای این نهاد در مراکز مونتاژ یا تولید سانتریفیوژها فارغ از چارچوب مقررات پادمان هستهای آژانس نیست و توقف اجرای پروتکل الحاقی مانعی برای نصب این دوربینها نخواهد بود اما تفسیر ایران برای اجرای این بیانیه که متفاوت از آن چیزی است که آژانس بر آن اصرار دارد، ذیل اجرای پروتکل الحاقی قرار میگیرد که تهران در روند اقدام تلافیجویانه خود مبنی بر متوقف کردن بخشی از تعهدات برجامیاش، اجرای آن را متوقف کرد. بنابراین اختلاف تفسیر پیرامون حوزه قرارگیری راهکارهای حل و فصل موضوع نصب دوربینها در دستور کار مذاکرات کنونی دو طرف قرار دارد اما شنیدههای «ایران» از آن حکایت دارد که مقامهای ایرانی ابتکار عمل تازهای را برای گرهگشایی از این اختلاف در دستور کار قرار دادهاند.
شکست راه نافرجام بحران
پیشتر گزارشی که نمایندگی ایران در وین پیرامون روند همکاری ایران و آژانس منتشر کرده بود، جدیدترین مواضع و خواستههای ایران در مورد گزارشهای مدیرکل به شورای حکام را مورد توجه قرار داده و تفکیک موضوعات پادمانی و برجامی در رویکرد گزارشهای آژانس را ضروری دانسته بود؛ توصیهای که در عین حال خبر میداد ایران برای تحول در ماهیت روند تعامل با آژانس و دور کردن این نهاد از متغیرهای سیاسی، پیشنهاد مدالیته جدیدی را برای اجرای مفاد بیانیه 1401 مطرح در دست دارد و تحقق این مهم را در گروی تفاهم با آژانس در مورد روش انجام کار در قالب یک توافق دوجانبه دانسته است. حالا به نظر میرسد سفر جدید «گروسی» به ایران امکانی را برای تفاهم پیرامون رساندن دو طرف به یک تفسیر مشترک درباره موضوعات اختلافی مطروحه در بیانیه مشترک 1401، تفاهم بر سر مدالیته مورد نظر تهران، حل و فصل مسائل حاشیهای برآمده از عدم صدور مجوز برای شماری از بازرسان آژانس و در نهایت قرار دادن همکاری طرفین در یک مدار پرشتاب ممکن خواهد کرد.
آنچه پیداست، اینکه مدیرکل آژانس پیش از این سفر از تعامل با دولت چهاردهم گفته و آمادگی خود را برای دیدار با پزشکیان در تهران به منظور ازسرگیری گفتوگوها و همکاری میان آژانس و ایران ابراز کرده است. آماده کردن مقدمات سفر او از سوی مقامهای ایرانی در عین بهکارگیری ظرفیت دیپلماتیک خود برای فرونشاندن آتش جنگ خاورمیانه، نشان از این مهم دارد که آنها از اتفاقات چراغ خاموشی که در لابیهای آژانس و محافل سیاسی و امنیتی غربی- اسرائیلی میگذرد، غفلت نورزیدهاند. آنچه امیدواری به بی اثرکردن این تحرکات را که با هدف افزوده شدن بر فشارهای آژانس بر ایران دنبال میشود، برجا نگاه میدارد، آغاز عصر پاسخگویی ایران در تلافی بدعهدی برجامی طرف مقابل است که از یک سو زیر سایه شتاب بخشیدن به توسعه و پیشرفت صنعت هستهای ایران و ازسوی دیگر به اجرا درآوردن فرایندهای دیپلماتیک پیشدستانه بازتاب یافته است. اما آنچه از تمام اینها مهمتر به نظر میرسد، تداوم دیپلماسی از سوی هر دو طرف ماجرا برای به روز کردن توافق هستهای و برداشتن تحریمهاست؛ اقدامی که اگرچه بسیاری اجرای آن را با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران دشوار میخوانند اما هنوز حامیان پر و پاقرصی دارد که سعی دارند دیپلماسی را برای جلوگیری از بالا گرفتن بحران زنده نگه دارند. کافی است راه نافرجام بحرانسازی علیه ایران برای کشورهای غربی درسآموز باشد.