گفتوگو با زبان عکس
سعید فلاح فر
پژوهشگر هنر
پیشبینیها به وقوع پیوست. عکاسی پیروز شد. امروز را باید به نام عصر ارتباطات تصویری و مستندات بصری یا «عصر عکس» نامگذاری کرد. همانطور که با وجود آثار فلزی، چوبی، سنگی و اسکلت مردگان و... باستانشناسی و تاریخ باستان همچنان به طور چشمگیری مدیون یافتهها و بقایای سفالی است؛ سبک زندگی، تاریخ معاصر و افکار عمومی جهان امروز هم بشدت تحت تأثیر تصویر و علیالخصوص «عکس» قرار گرفته است. سدههای گذشته را با کتابها و سایر منابع مکتوب میشناسند و احتمالاً آیندگان، عصر حاضر را از روی عکسهای بهجا مانده قضاوت خواهند کرد. به نظر میرسد، هر چه سرعت زندگی در دنیای مدرن افزایش پیدا میکند، مرجعیت تصویر و عکس هم بیشتر میشود. تا جایی که شاید ویژگی «حذف زمان در عکس» نوعی برتری رسانهای در قیاس با متن و فیلم پیدا کند که باعث گرایش و ناگزیر اختصاص سهم بیشتر برای تأثیر عکس باشد.
سهولت تولید و نشر عکس و البته کیفیت هنری هم عواملی مضاعف برای شکلگیری چنین وضعیتی خواهد بود. نسل امروز که تصور میکند مشغلههای بسیار و مهم دارد، برای مطالعه متون طولانی حوصله نمیکند و حتی کم کم از خواندن متون کوتاه و خلاصهنویسیها در فضاهای مجازی هم طفره میرود. بنابراین، نگاه کردن فوری عکسها تقریباً به آخرین راه ارتباطات اجتماعی تبدیل شده است، مخصوصاً که عکسها در تحریک احساسات و باورپذیری قدرتی بیش از منابع مکتوب پیدا کردهاند. اکثریت افراد، تجارب دیداری خود را به خواندن و نوشتن یا شنیدن متون و اطلاعات کتبی ترجیح میدهند. چنین جامعهای محصولات رسانهای را در حد اعلانیهها و تابلوهای تبلیغاتی مصرف میکند. حتی با اخبار مهم و رویدادهای جدی، مثل یک بیلبورد بین جادهای و دیدن گذرا و لحظهای آن از پشت فرمان خودروی در حال حرکت، مواجه میشود. حافظه مردم از تصویر جنگها، حوادث طبیعی، شورشها، اکتشافات، جشنها، سفرنامههای تصویری و... پر شده و این تصاویر لحظه به لحظه با تصاویر و عکسهای جدید جایگزین میشود. به علاوه عکسها در ایجاد واکنشهای جمعی و جلب اعتماد مخاطب، موفقتر از رسانههای متنی و کلامی عمل میکنند.
اغلب مردم حتی به جای یادداشتهای ضروری و ساده روزمره، مثلاً یادداشت شماره تلفن و نشانی، قیمت کالاها و... دست به گوشی میبرند و عکاسی میکنند. حافظه بشر امروزی به ثبت تصاویر تمایل و علاقه بیشتری نشان میدهد و از نشانههای بارز آن میشود به واکنش حافظه نسل جدید به شعر و ادبیات، غربت خودکار و خودنویس و میزان تسلط به درستنویسی و رواج شکلکها به جای کلمات احساسی در پیامرسانها اشاره کرد. آیا واقعاً بشر امروزی از کمبود زمان و مشغله بسیار رنج میبرد و از روی اجبار به این روشهای میانبر ارتباطی پناه میآورد؟ یا این زبان نوین، ظرفیتها و جذابیتهایی دارد که استفاده از آن ـ به اقتضای توسعه روابط و تکامل ماهیت ارتباط میان آدمها و جامعه ـ به یک ضرورت تبدیل شده است؟ آیا با تغییر عادات و ذهنیتهای موروثی، زبان بصری جایگزین بلامنازع کلام و نوشتار خواهد شد؟ آیا با تصویرهایی که از طریق عکاسی تولید میشوند، میتوان به اندازه معجزه کلمات، به درک هستی یا تولید اندیشه و تفکرات عمیق فلسفی رسید؟ عکاسی در رقابت با رسانههای مقید به صرف زمان [مثل کتاب ، روزنامه و سینما که نیاز به صرف زمان طولانیتری دارند]، تا به کجا پیش خواهد رفت. در سرانجام این تحولات، کلمه به مفهوم انتزاع نزدیکتر خواهد شد یا عکس؟ آیا عجله، توأم با اتلاف وقت و سرگرم شدن یکی از مشغلههای بشر امروزی است؟