گزارش ایران از تئاترهایی که این روزها به روی صحنه می‌روند

نمایش‌های متنوع برای طیف‌های مختلفی از تماشاگران

گروه فرهنگی/ سالن‌های نمایشی این روزها میزبان نمایش‌هایی از ژانرهای متنوع و برای گروه‌های سنی مختلف است؛ ‌آنچنان که در کنار تعداد قابل توجه نمایش‌هایی که طبق روال همیشه، برای بزرگسالان به روی صحنه می‌روند؛ تنور اجراهایی که برای مخاطبان کم سن و همچنین نمایش‌هایی که با تمرکز بر مخاطبانی با شرایط جسمی خاص به صحنه می‌روند هم داغ است؛ در گزارش امروز نگاهی به برخی از این نمایش‌ها داریم.

اجرایی برای علاقه‌مند‌سازی کودکان به موزه‌ها
«ماجراجویی جودی والمر»، نمایشی دو زبانه برای کودکان است که به کارگردانی سجاد آقابابایی و به شکل مشارکتی در مجموعه موزه‌ سعدآباد اجرا می‌شود. از اجرای این نمایش، هدفی غیر از تربیت نسلی تئاتر دوست هم دنبال می‌شود که همانا تلاش برای علاقه‌مند کردن این مخاطبان کم سن و سال به بازدید از موزه‌های کشور است.
این نمایش کاری از گروه «آزمایشگاه تماشاگران تئاتر نارنجی» است که اجرای آن از مدتی قبل آغاز شده و زمان به روی صحنه رفتن آن نیز محدود به روزهای پایانی هفته است. در این نمایش عطیه سعیدی، زهره سالم (اجراگران زبان انگلیسی)، مریم میرزایی، نگین اصغرزاده، منیره ولی‌پور (اجراگران زبان فرانسه) به ایفای نقش می‌پردازند.

نمایشی ویژه برای کودکان اوتیسمی
از دیگر آثاری که این روزها برای کودکان به روی صحنه می‌رود، نمایش «آهای کوزه، کجا کجا؟!» به نویسندگی و کارگردانی مهدی مقیمی اسفندآبادی است که اجرای آن از سی‌ام مهر در تالار هنر آغاز شده است. نکته قابل توجه درباره این کار نمایشی، تولید و اجرای آن برای کودکان اوتیسمی است.
در این نمایش محسن صفری، ملیحه مقیمی اسفندآبادی، حمید فضل ا...، علیرضا تاجیک، سمیه سلمانی، سما مقیمی، فاطمه تقی‌نژاد، محمدرضا مقیمی، سوگند عرب‌کوهسار و ستایش دهقان‌زاده به ایفای نقش می‌پردازند. نمایش «آهای کوزه کجا کجا؟!» از سوی گروه فرهنگی و هنری تئاتر خاک تهیه‌ شده است.
در خلاصه‌ نمایش آمده است: «پسربچه‌ای کوزه‌گر، در حجره پدرش مشغول بازی و سرگرمی است. او هر چیزی را می‌بیند، دوست دارد که آن را داشته باشد در صورتی‌ که از آن وسیله در خانه مشابه‌اش را دارد. این رفتارش باعث شده اهل بازار از دستش عاصی باشند. هر روز پسربچه اسباب‌بازی و وسایل دیگران را با کشمکش از آنها می‌گیرد و به حجره می‌آورد و...»

نقش‌آفرینی هنرمندانی
با عارضه بینایی
 گروه تئاتر باران نیز این روزها نمایش«قلاده‌ای برای یک سگ مرده» را با همراهی بازیگرانی با عارضه بینایی به میزبانی سالن شماره 2 شهرزاد به روی صحنه می‌برد. این نمایش پنجمین اثر گروه تئاتر باران با نمایشنامه‌ای از محمد چرمشیر است.
«قلاده‌ای برای یک سگ مرده» نمایشنامه‌ای تک پرسوناژ است که غلامرضا عربی آن را با 11 بازیگر دارای عارضه بینایی اجرا می‌کند. این نمایش در پی چهار اثر قبلی این گروه و در قالب نمایشی با سبک و سیاق نمایش‌های ایرانی وبا موسیقی زنده اجرا می‌شود. «قلاده‌ای برای یک سگ مرده» با توجه بر متد بازیگری با حس لامسه و شنوایی و با طراحی خاص صحنه که حاصل ۱۱ سال پژوهش و فعالیت این گروه روی این شیوه اجرایی است تا بیست‌وششم آبان میزبانی علاقه‌مندان را به‌عهده دارد.

ماجرای یک نبش قبر
بابلی‌ها نیز این روزها، شاهد اجرای نمایش «جمجمه‌ای در کانه‌مارا» به کارگردانی علی ‌آقاجانی در سالن بلک باکس، مجتمع فرهنگی هنری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بابل هستند. موسی قادری، ندا بابازاده، رؤیا حسینی و علی آقاجانی هنرمندانی هستند که دراین نمایش به ایفای نقش می‌پردازند. ساکنان بابل تا بیستم آبان ماه جاری برای تماشای این نمایش فرصت دارند. این نمایش براساس کتاب «جمجمه‌ای در کانه‌مارا»، نوشته‌ مارتین مک دونا، نمایشنامه‌ای تحسین‌شده در گونه‌ کمدی سیاه به روی صحنه می‌رود. در خلاصه داستان نمایش «جمجمه‌ای در کانه‌مارا» که برای آن محدودیت سنی شانزده سال، عنوان شده آمده است: «میک پیرمردی پنجاه و پنج ساله در یک گورستان نبش قبر انجام می‌دهد اما...»

اقتباسی آزاد از چند نمایشنامه برای اهوازی‌ها
«وقتش رسیده بهت بگم» هم عنوان نمایشی است که فقط چند روز دیگر، تا هجدهم آبان ماه جاری در سالن مؤسسه ‌هنری ‌و ‌تماشاخانه ‌اکت، برای اهوازی‌ها به روی صحنه می‌رود. در این نمایش که ساسان ‌ریاحی‌پور کارگردانی آن را به عهده دارد، ساسان رشیدی، رؤیا کریمی، علی ‌نورانی، جواد ‌محمدی‌زاده، موسی ‌جعفری ‌راد، گلنوش ‌شفیعی ‌مکوند، سروش ‌بالاهنگ، شقایق ‌مرادی، بهار نظری، مصطفی ‌عاشورزاده، فاطمه ‌جعفرنیا، مهدی ‌محمدزاده، ساناز کرد زنگنه و ساسان ‌ریاحی‌پور به ایفای نقش می‌پردازند. در خلاصه داستان این نمایش که برداشتی آزاد و از چند نمایشنامه‌ ایرانی و خارجی به شمار می‌آید، آمده: «شاید وقتش رسیده باشه که بهت بگم! شاید هم حرفی ندارم که بزنم و فقط باید اوضاع رو از این وضع کسل‌کننده درآرم. بالاخره امروز باید بهت بگم، حتی اگه چیزی که می‌خوام بگم دروغی باشه که به خودم می‌گم. می‌دونی؟ حتی چرت و پرت گفتن هم بهتر از این سکوت کسل‌کننده‌ایه که بین ماست!»