آتش در جنگلهای زاگرس باز هم جان گرفت
چشمانتظار یک نگاه ویژه
سال ۹۹ زاگرس شاهد جان باختن ۶ جوان در ۱۵ روز آتشسوزی این جنگل استراتژیک بود. بعد از آن مرگهای تلخ، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور اعلام کرد که هیچ داوطلبی نباید بدون تجهیزات و آموزش وارد عملیات اطفای حریق شود. منتقدان همان روزها گفتند سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری بدون مردم و نیروهای داوطلب نمیتواند از جنگل دفاع کند
زهرا کشوری
دبیر گروه زیستبوم
تکراری و تلخ، «مصطفی عبدالهی» جنگلبان شرکتی-پیمانی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در جنگی نابرابر با آتش افتاده به جان پارک جنگلی بام خرمآباد جان باخت. همه چیز از اتصال یک سیم شروع میشود. عبدالهی به دل آتش میزند، آتش پیشرو را خاموش کرده اما آتش بر بال باد، از پشت سر به او حمله میکند. عبدالهی نخستین کسی نیست که جان خود را فدای زاگرس کرده است؛ پیش از او، 16 داوطلب جان خود را بر سر دفاع از بلوطها و بنههای زاگرس از دست دادهاند. منتقدان، این مرگهای تلخ را از چشم فقدان آموزش و تجهیزات میبینند. حسین میرزایی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان لرستان هم، روی فقدان آموزش نیروهای شرکتی و داوطلب انگشت تأیید میگذارد، اما عدم تجهیزات صرف را نمیپذیرد. عکسهای منتشر شده از مصطفی عبدالهی نشان میدهد او در زمان خاموش کردن آتش، نه لباس فرم به تن داشته، نه کفشی به پا. میرزایی میگوید: لباس فرم در اختیار تمام نیروهای حفاظتی از جمله شرکتی قرار دارد و این موضوع شامل عبدالهی هم میشود. به گفته میرزایی، عبدالهی در 8 سال گذشته نیروی یکی از شرکتهای متولی نگهداری پارکهای جنگلی طرف قرارداد با منابع طبیعی بوده و این نیروها لباس مشخص و مدرج دارند و هزینه آن را نیز سازمان منابع طبیعی میپردازد اما مثل جنگلبانها، ضابط قضایی محسوب نمیشوند.
آتش فقدان آموزش
میرزایی چندبار تأکید میکند که عبدالهی بیتجربه نبوده اما همچنان جان باختن او را از چشم فقدان آموزش میبیند. به گفته مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان، کفشهای ایمنی عبدالهی جلوی در بوده اما او ترجیح داده با سرعت تمام خود را به آتش برساند. او مسئولیتپذیری عبدالهی را هم یکی از دلایل این حادثه تلخ میداند و میگوید، از قصه تلخی که برای او نوشته شده متعجب است چون هم نیروهای جنگلبانی حضور داشتند و هم شهرداری. میرزایی به وجود یک ایستگاه آتشنشانی در پایین بام خرمآباد اشاره میکند و میگوید، جادهای به طول 40-30 کیلومتر برای عبور ماشین آتشنشانی که بتواند به منطقه جنگلی بام خرمآباد دسترسی داشته باشد، وجود دارد. میرزایی وقوع چنین حوادث تلخی را در مناطق صعبالعبور بعید نمیداند اما از دست رفتن یکی از نیروهای حفاظتی جنگل در بام خرمآباد برای او هم باورپذیر نیست و میگوید، از 27 خرداد تا روز یکشنبه 6 آبانماه جاری مدام با همکارانش در حال خاموش کردن آتش در میان بلوطهاست اما در صعبالعبورترین جاها هم چنین اتفاقی برای جنگلبانها نیفتاده است. مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان، آتشسوزی جنگلها را مانند جنگ میداند که ممکن است تلفات جانی هم داشته باشد. میرزایی، «البرز زارعی» را مثال میزند که چند سال پیش در اطفای حریق جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد جان باخت و می گوید: زارعی کوهنورد بود و با تجهیزات کامل به اطفای حریق رفته بود اما آتش او را دوره کرد.
کمبود تجهیزات
میرزایی مشکل جنگلهای لرستان را ناشی از نبود تجهیزات فردی نمیداند؛ او انگشت انتقاد را به فقدان تجهیزات گروهی و لجستیکی مثل دمنده نشانه میگیرد و میگوید: جنگلهای لرستان هم مثل تمام جنگلهای کشور از کمبود تجهیزات رنج میبرند. تعداد جنگلبانها و نیروهای حفاظتی استان با استانداردهای جهانی فاصله بسیار دارد.
جنگل بدون داوطلبان نجات نمییابد
سال 99 زاگرس شاهد جان باختن 6 جوان در 15 روز آتشسوزی این جنگل استراتژیک بود. بعد از آن مرگهای تلخ، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور اعلام کرد که هیچ داوطلبی نباید بدون تجهیزات و آموزش وارد عملیات اطفای حریق شود. همزمان با تصویب لایحه حفاظت از جنگلبانها و محیطبانها، بند حمایت از همیاران و داوطلبان در آن حذف شد. منتقدان همان روزها گفتند سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری بدون مردم و نیروهای داوطلب نمیتواند از جنگل دفاع کند چون تا جنگلبانها برسند، آتش نصف جنگل را درو کرده است.
بنابراین مردم برای جلوگیری از هدررفت این سرمایه به دل آتش میزنند. 4 سال بعد از آن سال تلخ، همچنان فقدان آموزش، جانها را تهدید میکند و حالا مرگ را برای یکی از حافظان رقم زده است. سازمان جنگلها هم میداند که بدون کمک داوطلبان و نیروهای مردمی نمیتواند از پس حریقی که 6 ماه از سال جنگل زاگرسی را میسوزاند و در پاییز هیرکانی را خاکستر میکند، بربیاید.
بحران همیشگی
پیشتر رحیم ملکنیا، متخصص جنگلداری و عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان در گفتوگو با «ایران» با تأکید بر اینکه آتشسوزی در زاگرس به بحرانی همیشگی تبدیل شده است، گفته بود: این بحران، نیازمند یک برنامه جامع است تا بتواند در کنار مسائل اکولوژیکی، ابعاد فنی، اجتماعی-اقتصادی و آموزشی-ترویجی را پوشش دهد و معتقد بود بر خلاف جنگلهای هیرکانی، جنگلهای زاگرس هیچگاه در درجه نخست اولویت مدیریتی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری نبوده است. بعد هم اشاره کرده بود به اینکه زاگرس اگرچه به گستردگی جنگلهای هیرکانی نیست یا توان تولید چوب صنعتی و ایجاد درآمد و اشتغال همپای هیرکانی را ندارد، اما کالایی تولید میکند که امروزه مهمترین نیاز کشور است؛ تأمین آب پهنه گستردهای از کشور و ایجاد شرایط برای کشاورزی و تأمین امنیت غذایی.
نماینده ویژه
وقتی مسعود پزشکیان به پاستور رفت، معاون او، سید حمید پورمحمدی و رئیس سازمان برنامه و بودجه، «فرخ مسجدی» را به عنوان «نماینده ویژه رئیس سازمان در حفظ و احیای جنگلهای زاگرس» منصوب کرد. بسیاری آن انتخاب را به فال نیک گرفتند. حال همگی چشم به خیابان مفتح جنوبی دارند تا سازمان برنامه و بودجه آن نگاه درمانگر را به این پهنه استراتژیک بیندازد و پایانی برای این تلخی بیپایان بنویسد.