گروه حوادث/ دو برادر وقتی متوجه شدند مردی که پنج سال قبل 175 سکه به او قرض داده بودند به ایران برگشته با کارآگاه بازی نشانی محل زندگی او را پیدا کرده و وی را ربودند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اوایل مهر، مرد جوانی با مراجعه به پلیس از ربوده شدنش از سوی سه مرد خبر داد و گفت: صبح که از خانه‌ام بیرون آمدم سه مرد سوار بر یک خودرو راهم را سد کردند و مرا به زور سوار خودرو کردند و با خود بردند. دو نفر از آنها را شناختم قبلاً با آنها شراکت کاری و مالی داشتم. آنها چند ساعت مرا در خیابان‌ها چرخاندند و سپس با تهدید 5 فقره چک که در مجموع 30 میلیارد تومان می‌شد از من گرفتند و حدود عصر در حوالی کرج از خودرو بیرونم انداختند و رفتند.
 با گزارش این آدم ربایی، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد و باتوجه به اینکه هویت دو نفر از آدم ربایان مشخص بود، دو برادر و همدستشان دستگیر شدند.
متهم سوم در حالی که اظهار بی‌گناهی می‌کرد گفت: من به عنوان کارآگاه خصوصی در فضای مجازی آگهی داده بودم این دو برادر با من تماس گرفتند و مدعی شدند در جست و جوی مردی هستند که با او اختلاف مالی داشتند و می‌خواهند پولشان را وصول کنند. قرار بر آدم ربایی نبود آنها خواستند من محل زندگی شاکی را پیدا کنم و در صورت وصول طلبشان، مبلغ 300 میلیون تومان به من دستمزد بدهند. من هم قبول کردم و محل کار این مرد را که در یک برج بود پیدا کردم و او را زیر نظر گرفتم و نشانی محل زندگی‌اش را هم بدست آوردم. وقتی به دو برادر خبر دادم اصلاً فکر نمی‌کردم قصد آدم‌ربایی دارند. روز حادثه آنجا بودم که دو برادر هم آمدند و من در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتم.
با اعتراف متهمان به دستور بازپرس جنایی، هر سه متهم در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

اختلاف مالی به خاطر 175 سکه طلا
برادر کوچک‌تر که طراح آدم ربایی بود در این باره گفت: ما سال‌ها قبل با شاکی شراکت داشتیم. او در کار خرید و فروش ملک بود تا اینکه 5 سال قبل تصمیم گرفت به یکی از کشورهای عربی برود و از ما خواست 175 سکه طلا که حدود 700 میلیون تومان ارزش داشت به او قرض بدهیم.
این همه سکه را به چه اعتمادی قرض دادید؟
قرار بر این شد سند زمینی که در کرج داشت وکالتی به نام ما بزند اما زمانی که به سراغ زمین رفتیم، متوجه شدیم که به ما رو دست زده و زمین را فروخته است.
چطور متوجه شدید به ایران برگشته است؟
ما صفحه اینستاگرام او را از طریق گوشی تلفن همسرم دنبال می‌کردیم. مدتی قبل در صفحه‌اش نوشته بود دلش برای خانواده‌اش تنگ شده و می‌خواهد به ایران بیاید. بعد نقشه ربودنش را طراحی کردیم و بعد از 6 ساعت گروگانگیری 5 چک به مبلغ 30 میلیارد تومان به ازای بدهی مان گرفتیم.
چک‌ها وصول شد؟
نه وقتی فردای آن روز برای وصول به بانک رفتیم، متوجه شدیم که هیچ پولی در حسابش نیست. بعد هم متوجه شدیم او با کلاه گذاشتن سر چندین نفر دیگر در یکی از کشورهای عربی چند آپارتمان خریده اما فروشنده آپارتمان‌ها، مانند خودش کلاهبردار از آب درآمده و او هم مجبور به بازگشت به ایران شده و دلتنگی برای خانواده بهانه بوده است.