قتل مرد شیشه‌ای به دست همسر چهارم

گروه حوادث/  زن جوان که با صحنه‌سازی سعی داشت مرگ همسرش را خودکشی نشان دهد، بعد از دو ماه سکوتش را شکست و راز قتل را برملا کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 28 مرداد امسال، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از مرگ همسرش خبر داد. با گزارش این خبر، بازپرس تبریزی و تیم بررسی صحنه جرم، راهی محل حادثه که خانه‌ای ویلایی بود، شدند و در طبقه بالا با جسد خونین مردی میانسال روبه‌رو شدند. همسر وی مدعی شد که وقتی او در خانه نبوده شوهرش خودکشی کرده است. در حالی که زن جوان چنین اظهاراتی داشت معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی نشان می‌داد ضربه وارده به مرد میانسال خودزنی نبوده است. بنابراین با گذشت دو ماه از قتل مرد میانسال و گزارش پزشکی قانونی بار دیگر تیم جنایی به زن جوان مشکوک شده و وی را تحت بازجویی قرار دادند که سرانجام به قتل شوهرش اعتراف کرد. با اعتراف زن جوان، به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت او در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
 
شوهرم شیشه مصرف می‌کرد
زن جوان که به اتهام قتل همسر دومش دستگیر شده در تشریح این حادثه گفت: مدتی قبل از همسرم جدا شدم و یک فرزند 13 ساله هم دارم. من در یک کلینیک زیبایی کار می‌کردم، یک شب که برای بازگشت به خانه به انتظار تاکسی بودم هرمز مرا سوار خودرواش کرد و کم‌کم با هم آشنا شده و ازدواج کردیم.
اما با این انتخاب از چاله درآمدم و به چاه افتادم. وقتی با هرمز ازدواج کردم، فهمیدم او قبل از من سه بار ازدواج کرده بود؛ یک همسرش را که می‌گفت از ترس سکته کرده و فوت شده، یکی را طلاق داده و یکی را هم در شهرستان رها کرده و به تهران آمده بود. یک فرزند هم داشته که می‌گفت چند سال قبل فوت شده بود.
 چه شد دست به قتل زدی؟
با هم خیلی مشکل و اختلاف داشتیم، بیکار و معتاد بود. آن روز خانه مادرم بودم که خبر دادند عمویم فوت شده است، می‌خواستیم برای مراسم برویم. من به طبقه بالا رفتم که به شوهرم بگویم آماده شود تا با هم برویم که ناگهان دیدم در حال مصرف شیشه است. باز هم دعوایمان شد و او هم گفت نمی‌آید بعد شروع به فحاشی کرد، یک دفعه تمام بدی‌هایی که در این مدت از او دیده بودم، جلوی چشمم رژه رفت. دعوایمان بالا گرفت و او با چاقویی که در دست داشت به من حمله کرد، برای دفاع از خودم چاقو را گرفتم و ناخواسته به او ضربه زدم.
 
چه بدی‌هایی به تو کرده بود؟
مرا کتک می‌زد و به زور پول می‌گرفت، بیکار بود، وسایل خانه را می‌فروخت و خرج مواد می‌کرد، تصاویر نامناسب در فضای مجازی منتشر می‌کرد.
 
چرا طلاق نگرفتی؟
طلاقم نمی‌داد، می‌گفت تا آخر عمرت باید با من زندگی کنی.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و هشتاد و سه
 - شماره هشت هزار و پانصد و هشتاد و سه - ۲۹ مهر ۱۴۰۳