بیونگ-چول هان؛ فیلسوفی که به «فرزانه عصر اینترنت» شهره شده است
فیلسوفِ محبوب نسل Z
رسانههای اجتماعی، زندگیها را به مسابقه دوی موفقیت بدل کردهاند
در میان نسل Z به «فرزانه عصر اینترنت» معروف است؛ کتابهایش را میتوان ورق زد، سطری مهیج یافت و از همانجا خواندن را ادامه داد. مجبور نیستی برای درکش، خیلی کاوش کنی. شاید به همین خاطر، اغلب جوانان اروپایی و امریکایی نسخهای از کتاب او را ه همراه دارند تا شاید در کافیشاپ یا در مسیر باشگاه چند سطرش را بخوانند. بیونگ-چول هان، فیلسوف کرهای- آلمانی که با فلسفهورزیهای مینیمالش چشم و دل نسل Z را برده، به «فیلسوف محبوب جوانان» شهرت یافته است.
پروانه فردوست
خبرنگار
فیلسوف مینیمالیست
بیونگ-چول هان فیلسوف 65 سالهای است که در کره جنوبی متولد شد، در سئول مهندسی متالورژی خواند، در 22 سالگی برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و تحت تأثیر اندیشههای هایدگر مجذوب فلسفه شد؛ تغییر رشته داد و دکترای فلسفهاش را از دانشگاه فرایبورگ گرفت. اکنون هم در دانشگاه برلین پدیدارشناسی و زیباشناسی تدریس میکند. دوملیتی و دوفرهنگی بودنش، آثار و افکارش را سیاقی خاص بخشیده چنانکه کتابهایش به بیش از 20 زبان دنیا ترجمه شده و جزء پرفروشهای دنیا قرار دارند. در ایران هم به واسطه ترجمه آثارش، برای جوانان ایرانی چهرهای نامآشناست. کتابهایش، رسالههایی مختصر و قصارگونه هستند که اغلب در کمتر از صد صفحه منتشر میشوند و به گواه صاحبنظران، نظریههای فرهنگی- فلسفی معاصر، بسیار از فلسفهورزیهای مینیمال و نظریهپردازیهای فرهنگی او تأثیر پذیرفتهاند. او با استناد به نظریههای مارتین هایدگر، ژیل دلوز و میشل فوکو، فرهنگ دیجیتال و فرهنگ ارتباطات در جامعه مدرن را به نقد میکشد.
فیلسوف انسانهای تنها
بیونگ-چول هان، ساکنین دیجیتال را زندانی «آزادی دروغین» میخواند و معتقد است فرهنگ دیجیتال، انسانها را بیش از پیش تنها و در سلول انفرادیشان زندانی کرده است اما با اغواگری این توهم را به کاربرانش بخشیده که با جهان و جهانیان در ارتباطند.
او در یکی از معروفترین کتابهایش به نام «جامعه فرسودگی» که شهرت او را به اوج رساند، تنهایی انسان عصر دیجیتال را علتیابی میکند و آن را به «فرسودگی جامعه» نسبت میدهد: «آشکارگی و بزرگنمایی که در شبکههای اجتماعی ترویج میشود آزادی انسان را به طرز عجیبی کنترل میکند.» او در این اثر از «خشونتِ مثبتگرایی» میگوید و معتقد است که این پدیده، مخلوق «تولید بیش ازحد»، «توفیق بیشازحد» و «ارتباط بیشازحد» در بستر شبکههای اجتماعی است که زندگی انسانها را به مسابقه دوی موفقیت بدل کرده است و «فرسودگی» نسل جوان را پدید آورده است؛ اما این فرسودگی را ما با «افسردگی» اشتباه گرفتهایم به همین دلیل هم بسیار میشنویم و در اخبار میخوانیم که در دنیای مدرن انسانها افسرده شدهاند. در حالی که ما غالباً تحتتأثیر اینترنت چنان برانگیخته میشویم که نمیتوانیم چیز زیادی را احساس یا فهم کنیم. بنابراین بیشتر به سمت فرسودگی میرویم تا افسردگی! «جامعه دیجیتال ساختاری فرساینده را بنا نهاده است و عجیبتر آنکه بار این فرسودگی را از دوش ساختار جامعه برمیدارد و گناهش را به گردن تکتک آدمها میگذارد و بیش از همه، نسل z متحمل این رنج میشود.»
راوی رنج دیجیتال نسل جوان
بیونگ-چول هان جامعه دستاوردسالار را به نقد میکشد و معتقد است انسان عصر دیجیتال به جای ایستادن و سربلندی از موفقیتهایش، همواره بیقرار و سرافکنده از عقبماندگیهایش است. اینگونه است که اگر اهل رسانههای اجتماعی باشید، دچار احساس متناقض سربلندی و سرافکندگی میشوید. از همین رو، او سعی میکند جوانان را به پرهیز از شتابزدگی تشویق کند تا اهدافشان را بر پایه تفکر پیش ببرند. او شیوهای خاص از زندگی را به جوانان آموزش میدهد تا در جامعه دستاوردسالار، احساس رضایت کنند.
به عقیده او «موبایل» حجم زیادی از اطلاعات بیفایده را بر سرمان آوار میکند و همچون اردوگاه کار سیاری است که ما «داوطلبانه» و «مشتاقانه» به آن وارد میشویم و با لایککردن و پستکردن و اشتراکگذاری بیوقفه سعی میکنیم بیمعنایی زندگیمان را پنهان کنیم: «قیلوقال ارتباطات و اطلاعات بناست تضمین کند که خلأ معنای زندگی پنهان میماند.» همین انسان فرسوده و تنهاست که به دام روانشناسیهای زرد و معاشرتهای پوچ و مخدرات عجیب میافتد تا شاید گمشدهاش را در آنها بیابد و از «رنج دیجیتال» خود بکاهد. این رنج بیش از همه گریبانگیر جوانان شده است: «جوانان اسیر قوانین جامعه جدید شده و با آرزوها، هدفها و خواستههای شخصی خود مبارزه میکنند و همین باعث شده اغلب آنان، احساس ملال را تجربه کنند.»
بــــرش
روزی سه سطر مینویسم و بقیه روز را صرف نواختن پیانو میکنم
فلسفه اجتماعی بیونگ-چول هان با «نقد فرهنگ دیجیتال» عجین شده است و گویا همین مسأله به مذاق نسل Z خوش آمده و در شبکههای اجتماعی، جملههای قصارش را دست به دست میکنند. جالب اینجاست که او دنیایی را نقد و تحلیل میکند که اتفاقاً بسترساز محبوبیتش شده است. و از قضا، هر که بیشتر با این فضا درگیر است، بیشتر مجذوب اوست. جوانان گاه متعجب میشوند که او چطور زندگی دیجیتال و یأس دیجیتال آنان را چنین خوب و دقیق توصیف میکند در حالی که خود او، اهل رسانه و عضو هیچ شبکه اجتماعی نیست. در یکی از معدود مصاحبههایش گفته بود: «روزی سه سطر مینویسم و بقیه روزم را صرف مراقبت از گیاهان و نواختن پیانو میکنم!»