عکاسی به مثابه اندیشیدن

سعید فلاح فر

پژوهشگر هنر

ساده‌ترین کار عکاس این است که در غیاب بیننده، به جای او ببیند و نتیجه دیدار را از طریق عکس در اختیارش بگذارد. مثلاً به جای بیننده غایب، یک نما از بنای تاریخی، منظره طبیعی، رویداد اجتماعی و... را می‌بیند و برای دیده شدن مجدد آن را در قالب عکس، ثبت می‌کند. بیننده غایب می‌تواند غایب جغرافیایی باشد یا غایب تاریخی که خود معیاری برای ارزشگذاری کار عکاس خواهد بود. این نیابت دیداری حداکثر ممکن است به چند زاویه خلاقه و کیفیت بصری منجر شود یا موجب صرفه‌جویی در وقت و دشواری‌های سفر و در مواردی شهادت تاریخی باشد. اما برای بیننده حاضر می‌تواند از نظر تجربه بینایی به تصاویری مشابه و حتی کاملاً مشترک منجر شود. یعنی اگر بیننده هم در همان محل و کنار عکاس حضور داشت، تجربه دیدارش کمتر از عکس عکاس نبوده و چه بسا بیشتر باشد. عمده تفاوت در این تجربه‌ها محدود به تفاوت ساختمانی چشم و دوربین عکاسی یا میزان رعایت اصول و قواعد کلاسیک عکسبرداری و چگونگی به کارگیری تجهیزات است. بنابراین از ظرائف و اغراق‌های فنی عکاسی که بگذریم، بسیاری از گزارشات تصویری به عنوان «عکاسی منظره»، «عکاسی معماری»، «عکاسی خبری» و... در این گروه جای می‌گیرند. این عکاسی همان است که همواره تردیدهایی در کیفیت هنری آثار عکاسی به وجود آورده است. آیا آواز خواندن با ضبط صدای خواننده ـ با هر میزان از کیفیت ضبط ـ در یک سطح از مفهوم هنر جای می‌گیرد؟ یا عکسی از یک تابلوی نقاشی نفیس را می‌توان اثر هنری اصیل دانست؟ توجه مخاطب در این عکس‌ها بیشتر از عکاس به سمت موضوع عکاسی جلب شده و با تعاریفی مثل «چه منظره قشنگی!»، چه «بنای باشکوهی!» و... تمجید می‌شود و عکاس تنها رابط انتقال چنین بداعت و جذابیتی است. اگر «سوژه» را مشاهده کننده و «ابژه» را مشاهده شونده تعریف کنیم، این عکس‌ها به جای تمرکز بر سوژه موقوف شیء و ابژه است. مرتبه دیگری از این نوع عکاسی، حداکثر کشف موضوعاتی است که ممکن است به راحتی به چشم دیگران نیایند.
در مقابل می‌توان برای عکاسی، جایگاه و معنایی به مراتب فراتر از این بازنمایی ساده فرض کرد. این موقعیت وقتی به دست می‌آید که میان هنرمند عکاس و بیننده، مراوداتی از جنس اندیشه یا آرای ذهنی اتفاق می‌افتد. در این فعالیت هنری، عکس تنها یک بازنمایی از واقعیت موجود و جایگزین دیدن نیست. بلکه ابزار و انگیزه‌ای است که عکاس برای بازنمایی اندیشه و جهان‌شناسی یا انتقال تجربه زیستی خود از آن استفاده می‌کند. در این عکاسی، این همانی به یک گفتمان تفسیری یا تأویل‌پذیر تبدیل می‌شود. مخاطب با دیدن این عکس‌ها شریک رویدادی است که روایت و فهم و دغدغه‌های فکری عکاس، به‌عنوان هنرمندی صاحب نظر، در آن به شکل مؤثری حضور دارد و فرآیند نمایش و دریافت هر مخاطب بخشی از تداوم آفرینشی اثر هنری محسوب می‌شود.
این تقسیم بندی را با اندکی تفاوت می‌توان به سایر هنرهای تجسمی، اعم از نقاشی و مجسمه‌سازی و... هم تعمیم داد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و هفتاد و چهار
 - شماره هشت هزار و پانصد و هفتاد و چهار - ۱۸ مهر ۱۴۰۳