تولد در سرزمین مارادونا؛ تفکر در سرزمین نصرالله

«تقویت»، «توسعه» و «تعمیق» جبهه مقاومت را در لبنان تجربه کردم

تأثیرگذاری «جبهه مقاومت» بر افرادی چون من که از آرژانتین و با تفکری متفاوت وارد فضای مقاومت شدیم برای بسیاری شاید عجیب باشد. ما در آرژانتین با جهان‌بینی ماتریالیستی، منطق سوسیالیستی و عقل غربی بزرگ شدیم و آرمان‌هایی که در مکاتب فلسفی- اجتماعی با عنوان «قله‌های انسانیت» می‌خواندیم برای ما تنها در کتاب‌ها بود و هیچ‌گاه آنها را در میدان اجتماعی و در زندگی‌‌ روزمره‌مان تجربه نکردیم؛ تا زمانی که من به لبنان رفتم.

دکتر ادگاردو روبین (سهیل اسعد)
پژوهشگر دینی آرژانتینی- لبنانی

آن ایامی که من در آرژانتین بازیگر تئاتر و دانشجوی مترجمی زبان عربی بودم، نه در دانشگاه و نه در عرصه هنر، آرمان‌های انسانی چون عدالتخواهی، عقل‌جویی، مبارزه با ظلم و فرهنگ مقاومت در میدان اجتماع وجود نداشت و فقط سراغ آنها را باید در کتاب‌ها ، فیلم‌ها و شعرها می‌گرفتیم. حتی از چه‌گوارا که الگویی برای ما آرژانتینی‌هاست تنها عکس باقی مانده بود و حرکت تاریخی‌اش را باید در موزه‌های تاریخ جست‌وجو می‌کردیم.
نظام جدید بین‌الملل کاری کرده بود که آرمان‌های انسانی فقط در حد شعار باقی بماند. اگرچه در دانشگاه در فضای نظریه‌پردازی یا در سیاست در خطابه‌های سیاسی یا در هنر در سینما و تئاتر و رمان، فرهنگ مقاومت و مبارزه حضور پررنگی داشت اما فقط در حد نظریه‌پردازی و شعار بود و در عرصه اجتماع و در میدان حقیقی امکان بروز نداشت. آنچه که در خیال و تصورات و تعقلات و تأملات و گفتارها دنبال می‌‌کردیم، هیچ‌گاه در آرژانتین در عالم واقع نتوانستیم تجربه کنیم.
 
امیدی که در لبنان جان گرفت
اما من در لبنان برای اولین بار همه این آرمان‌ها، نظریه‌پردازی‌ها و شعارها را در میدان عمل تجربه کردم؛ آنجا مبارزه بود، فداکاری بود، عدالتخواهی بود، ظلم‌ستیزی بود، عشق به شهادت بود... با زندگی در لبنان همه اینها برای من محقق شد. من همه این آرمان‌های انسانی را در لبنان، در جبهه مقاومت حزب‌الله تجربه کردم.
قرار بود سفر من به لبنان یک‌ساله به منظور تکمیل کردن زبان عربی باشد که به سفری سی ساله بدل شد. چرا که گمشده خود را در آنجا یافتم؛ جایی که می‌شد همه آن آرمان‌ها را زیست و زندگی کرد و آن ایدئولوژی که سال‌ها در کتاب‌ها ، هنرها و سخنرانی‌ها دنبال کرده‌ بودم در لبنان امکان تحقق یافته بود و این برای من بسیار امیدبخش بود؛ اینکه آرمان‌هایم فقط در سطح گفتمان سیاسی و نظریه‌پردازی متبلور نبود، امید بسیاری را در من زنده کرد.

  مقبولیت اجتماعی فرهنگ مقاومت
من در لبنان سه اصل مهم مقاومت را تجربه کردم و آن روند «تقویت»، «توسعه» و «تعمیق» جبهه مقاومت بود که حضرت امام خمینی(ره) به جامعه اسلامی منتقل کرده بود. در آن زمان، تنها ایران بنیانگذار و نماینده «تفکر مقاومت» بود اما در مدت کوتاهی تفکر مقاومت به جریانی قدرتمند در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، بحرین ، یمن و... بدل شد که این، نشان‌دهنده «قدرت توسعه جریان مقاومت» است.
«قدرت تقویت جریان مقاومت» را این‌گونه می‌توان روایت کرد که یک زمانی در لبنان هفت یا هشت نفر نزد حضرت امام خمینی(ره) آمدند و گفتند ما چند جوان لبنانی هستیم که می‌خواهیم جلوی اشغالگری اسرائیل در لبنان را بگیریم و آن 7 یا 8 جوان عدالتخواه و مبارز لبنانی، حزب‌الله لبنان امروز را ساختند و این یعنی «قدرت تقویت جبهه مقاومت» که شامل تقویت فکری، تقویت اعتقادی، تقویت ایدئولوژیکی، تقویت اراده و حتی تقویت مبارزه نظامی و... می‌شود.
«قدرت تعمیق جریان مقاومت» را این‌گونه می‌توان تبیین کرد که زمانی، مقاومت یک ایده در ذهن و رؤیای افراد حزب‌اللهی در لبنان بود، اما امروز به یک فرهنگ مقاومت بدل شده است که مقبولیت اجتماعی دارد. زمانی در لبنان قضاوت‌ها این‌گونه بود که یک اقلیت قلیل می‌خواهند علیه «اسرائیل عظمی!» قیام کنند و نگذارند که او نقشه خود را در لبنان پیاده کند و از نظرشان چنین مبارزه‌ای دور از عقل بود و با تمسخر به این جریان می‌نگریستند. اما امروز بعد از سه نسل، همه ما شاهدیم که جریان مقاومت در لبنان به یک فرهنگ راسخ بدل شده است و چنان مقبولیت اجتماعی یافته که حتی غیرشیعه و غیرمسلمان هم، آن را به عنوان یک عنصر فرهنگی در جامعه لبنان می‌پذیرد و این یعنی «قدرت تعمیق فرهنگ مقاومت.»
 
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر ادگاردو روبین است که اغلب او را با نام سهیل اسعد می‌شناسیم. او در نشستی با عنوان «جبهه مقاومت و جامعه ایرانی» در دانشگاه علوم و تحقیقات، پیرامون فرهنگ مقاومت در لبنان و نقش ایران در شکل‌گیری این فرهنگ، سخنرانی کرد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و هفتاد و سه
 - شماره هشت هزار و پانصد و هفتاد و سه - ۱۷ مهر ۱۴۰۳