فضای مجازی
با نماز جمعهمان به کل تاریخ فخر میفروشیم
وحید یامینپور، نویسنده و مجری تلویزیون تازهترین نوشته خود در شبکههای اجتماعی را به درج نکاتی درباره برپایی نمازجمعه باشکوه به امامت مقام معظم رهبری اختصاص داده است؛ او که خودش نیز در این نماز حضور داشته، نوشته: میخواهم غر بزنم، درباره وضع ترافیکی و شلوغی و ازدحام و درهم و برهم بودن مراسم جمعه! ولی چه جای غر زدن است! جمعیت جمعه واقعاً حیرتانگیز بود. از درب ۱۳ شرقی تا سر خیابان شهید بهشتی راهی نیست. شاید ۵ دقیقه. ولی ما حدود یک ساعت در جمعیت گیر کرده بودیم. کسی غر نمیزد. همه خندان و مترنم به صلوات برای سلامتی آقا. این مردم لایق بهترینها هستند و بهترین چیز اینه که یاریکنندگان اصلی حضرت صاحبالزمان(عج) باشند، که طبق روایات، هستند. جمعهای که گذشت در سراسر جهان اسلام، هزاران نماز جمعه برگزار شد. هزاران امام، خطبه خواندند و مردم را به تقوا و پروا و پرهیز از گناه دعوت کردند. آنها احتمالاً از بدیهای دروغ و غیبت و نگاه به نامحرم سخن گفتهاند و چگونگی وضو گرفتن و طهارت را شرح دادهاند. صدها سال که میلیونها نماز جمعه اینچنینی برگزار شود، نمازی که نه عدل و حق را احقاق خواهد کرد و نه ظلم و ستمی را دفع. امام خمینی بزرگ، به ما آموخت که ارتجاع در دین چه انحراف بزرگی است. حالا خلف حق او نماز جمعه میخواند و میلیونها مسلمان و غیرمسلمان حتی آنها که نماز خواندن نمیدانند به راه او اقتدا میکنند و به وعدههایش امید میبندند. با نماز امروز به کل تاریخ فخر میفروشیم... به کل بشریت...»
ایستادگی رهبر انقلاب برای سرافرازی ایران
سیدمحمود رضوی، تهیهکننده سینما در مطلب اخیر خود به چرایی استقبال بینظیر مردم برای شرکت در نماز جمعهای که به امامت مقام معظم رهبری برگزار شد، پرداخته. او یکی از دلایل این حضور باشکوه را ایستادگی و تلاش رهبری برای سرافرازی ایران عزیزمان عنوان کرده است. او در تشریح برخی از این دلایل نوشته: «به اندازه دانش خودم مینویسم که نام بزرگ (مقام معظم رهبری) در تاریخ ایران و اسلام قرنها خواهد درخشید. او یک تنه سالهاست برای عزت و توسعه ایران عزیز ما ایستاده است، در تمام پیچهای مهم تاریخی این سالها، با تدبیر بهرهمند از توکل و توسل، هربار به نوعی سایه جنگ را از سر ایران عزیز دورکرده و همزمان با نگاه توسعهگرای خود ایران را به جایگاهی بالاتر از جایگاه قبلیاش رسانده است.» در بخش دیگری از نوشتهاش آمده: «ایشان در تمام دوران رهبری خود حامی مردم و مدافع حقوق و رأی آنها بودهاند و فارغ از اینکه کدام دولت مطلوب خودشان بوده، بیشترین حمایت را از دولتهای منتخب به احترام رأی مردم کردهاند. این چند ماه و بعد از حادثه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ و غم شهید جمهور، به شخصه نقش پررنگی را در آرامسازی مسئولین و آرامشبخشی به جامعه و اداره فضا از همان ساعات اول حادثه ایفا کردند و با تمام علاقهای که به شخص شهید جمهور داشتند، اما اجازه ندادند لحظهای در روند انتخاب دولت بعد وقفهای ایجاد شود و اصرار داشتند تا مثل همیشه، روند برگزاری انتخابات سالم بدون دخالت دولت مستقر و بدون هیچ اظهارنظر جانبدارانهای از سوی خود ایشان پیش برود. زمانی که از همان ساعات اول پس از تحلیف، دولت جدید با بحران عملیات تروریستی روبهرو شد خود به میدان آمدند و ترس مردم را با حضور خود در نماز بر پیکر شهید اسماعیل هنیه و عادی نمودن فضا از بین بردند. اما این پایان ماجرا برای دولت تازهنفس دکتر پزشکیان نبود. شهادت سید مقاومت بحران جدیدی برای ایران و دولت بود. باز هم به شخصه به میدان آمدند و چیدمان اتفاقات این چند روزها حاصل مدیریت و میدانداری ایشان بود.»
نوشتهای در گرامیداشت یاد زندهیاد آتیلا پسیانی
رضا ثروتی، کارگردان و نمایشنامهنویس تئاتر تازهترین نوشته خود در فضای مجازی را به انتشار نوشتهای در گرامیداشت یاد و خاطره آتیلا پسیانی در نخستین سالگرد درگذشت او اختصاص داده است. در بخشی از نوشته او آمده: «آتیلا جان، آتیلای عزیزم، در طی این سالها مرگهای فجیعی رخ داد؛ پیوسته و بیمحابا. آنقدر که دیگر زمان کافی برای طی کردن سوگ عزیزی تا جگرگوشه بعدی را نداشتیم. مرگها آنچنان درهم تنیده بود که فضای تهی فقدان با تار و پودمان یکی نمیشد. انگار در رؤیا، عزیزانی را به خاک میسپردیم و دوباره به کابوس زندگیهای غریبمان برمیگشتیم اما در میان این از دست دادنها هنوز مرگ تو را باور نکردهام! هنوز همانقدر تازه، همانقدر ناگهانی و تلخ! آن خبر غیرمنتظره بیماری و آن تکیده شدن ناگهانیات آنچنان هولناک بود که هنوز نتوانستم نبودنت را هضم کنم. با هر تصویر و عکس و یادی از تو دوباره آن هراس و غم سر برمیآورد؛ تازه و تلخ! سال گذشته وقتی از سپردنت به خاک سیاره بازمیگشتیم در راه محمد چرمشیر از چترهایی گفت که در سالهای جوانیات خریده بودی و در خاکیهای اکباتان آتش میزدی که ببینید سوختن کدام یک از آنها در صحنه جذابتر است؛ غافل از اینکه همانجا نمایشی به راه انداختهاید و عدهای از دور به تماشایتان نشستهاند! چه ضیافت دلانگیزی برای ثبت خاطرهای که هرگز از یادشان نرود و من سالها بعد این کودک ناآرام وجودت را در عروسکهای کوچکی که ساخته بودی کشف کردم!» در بخش دیگری از این یادداشت آمده: «تو جزو معدود آدمهایی بودی که وزن تحملناپذیر هستی را به سبکبارترین شکل ممکن طی میکردی! در نظرت هیچچیز آنقدرها جدی نبود!»