«ایران» برنامههای دولت در بررسی فیلترینگ و بازگشت دانشجویان محروم از تحصیل را بررسی میکند
تحقق دو «وعده» برای «وفاق»
مرتضی گلپور
روزنامهنگار
دو برنامه جدید دولت که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بنا به دستور رئیسجمهور دنبال میشود، مورد توجه قرار گرفته است. این توجه به این دلیل است که این دو برنامه، مستقیماً با خواست بخشهایی از جامعه ارتباط دارند. در یک مورد ستار هاشمی وزیر ارتباطات، از دستور رئیسجمهور برای ارزیابی و بررسی کلی اینترنت و فیلترینگ خبرداد. در مورد دیگر، دستور وزارت علوم برای بررسی و کمک به ثبتنام و انتخابواحد دانشجویانی است که به خاطر حوادث ۱۴۰۱ از تحصیل محروم شدند. این دو جزو برنامههایی بود که پزشکیان در دوران انتخابات بر آنها تأکید کرد. بنابراین پیروزی پزشکیان در انتخابات به معنی آری گفتن مردم به این برنامههاست. این خصلت انتخابات و ویژگی مسلم مردمسالاری است. یعنی در رقابت میان دو یا چند رویکرد برای اداره دولت، نتیجه صندوق رأی تعیین میکند کدام رویکرد باید اجرا شود. اما مسأله فقط این نیست. یعنی موضوع فقط این نیست که رویکرد مبتنی بر بررسی فیلترینگ یا حل مشکل دانشجویان در انتخابات پیروز شده است. این رویکرد در انتخابات پیروز شده است، اما اگر این پیروزی هم وجود نمیداشت، باز هم باید در سیاستهای مربوط به اینترنت و دانشجویان محروم از تحصیل بازنگری صورت میگرفت. زیرا تنها در این صورت است که شاهد شکلگیری وفاق در جامعه خواهیم بود. زیرا وفاق به معنی لحاظ کردن خواست و ترجیحات همه اعضای جامعه در اداره جامعه است. به گونهای که پیروزی یک جریان به معنای شکست جریان دیگر نباشد. یا دستکم به معنای شکست تمامعیار نباشد.
انتخابات برد و باخت نیست
اگر اینطور گفته شود که دو رویکرد بازنگری در فیلترینگ و تحصیل دانشجویان باید اجرا شوند چون «نتیجه» انتخابات این را میگوید، هیچ وقت مشکل حل نمیشود. منظور از «مشکل» لحاظ نشدن نگاه مختلف مردم در حکمرانی است. زیرا در هر جامعه فرضی، همیشه تفاوت دیدگاه وجود دارد. در این صورت، اگر مردمسالاری یا کارکرد انتخابات در این باشد که مشخص کند کشور باید براساس کدام رویکرد اداره شود، انتخابات به یک بازی برد و باخت تبدیل میشود. همیشه یک گروه برندهاند و گروه دیگر بازنده. گروه بازنده باید حداقل4 یا 8 سال صبر کند تا رویکرد مورد نظر آنان پیروز شود تا ایدههای خود را بر کرسی بنشانند. اگر این طور به انتخابات نگاه شود، شکافهای اجتماعی و فاصلههای سیاسی روز به روز بیشتر میشود، هیچ همگرایی در کشور اتفاق نمیافتد و هر انتخابات، باوجود تعیین نتیجه نهایی، به شکست طیف کثیری از اعضای جامعه بدل میشود. تداوم یک فرآیند برد و باخت، به معنای ادامه دادن به شکافها و نقارها در یک جامعه است.
تجربه فراگیری مدیریتی و سیاستی
اگر انتخابات به معنای برد و باخت باشد، به این معنی است که یک دیدگاه موجود در جامعه از تأثیرگذاری بر فرآیندهای سیاستگذاری محروم شود. تغییرات فراگیر مدیریتی در کشور که پس از هر انتخابات رخ میدهد، جز این نیست. برخی کشورها برای مقابله با این وضعیت سازکارهای قانونی تعبیه کردهاند. در ایران این سازکارها، بیش از همه در داب و شیوه حکمرانی رهبر معظم انقلاب دیده میشود. پس از هر انتخابات، اعم از مجلس یا ریاست جمهوری، شاهد جابهجایی مدیران هستیم. اما رویکرد رهبر انقلاب عموماً این گونه بوده است که چهرههای مؤثر هر حوزه را دخیل در سیاستگذاریها نگه دارند. رؤسای مجلس به عنوان مشاور معظم له یا عضویت در شوراهای عالی فضای مجازی و انقلاب فرهنگی منصوب شدهاند. وزرای خارجه یا معاونان سیاسی وزرای خارجه پس از تغییر در شورای راهبردی سیاست خارجی منصوب میشوند. مجمع تشخیص مصلحت نظام هم دربرگیرنده همه طیفهای سیاسی موجود در جامعه است. این انتصابها به این معنی است که تغییرات مدیریتی پس از انتخابات، نباید به کوتاهی دست نحلههای فکری و سیاسی شکست خورده از مجامع و فرآیندهای سیاستگذاری منجر شود. این نحلهها هم فرصت آن را دارند تا ایدههای خود را مطرح کنند.
وفاق مکمل انتخابات است
اگر قرار است انتخابات از حالت بازی برد و باخت خارج شود و پیروزی یکی به معنای شکست کامل دیگری نباشد، باید به «وفاق» روی آورد. وفاق به این معنی است: درست است که جهتگیری کلان دولتها را انتخابات معین میکند، اما درهای دولت به روی مدیران با سلایق سیاسی متفاوت باز است و درعین حال باید راهی برای پاسخگویی به مطالبات اصلی و دارای اولویت همه طیفهای سیاسی و اجتماعی جامعه جست و جو کرد و نه فقط جریان برنده. اگر فقط چند ماه اول فعالیت دولت، یعنی تا اینجای کار را بررسی کنیم؛ مسعود پزشکیان کاملاً بر اساس وفاق رفتار کرده است. ملاک انتخاب مدیران صرفاً سیاسی نیست، بلکه علمی و کارشناسی و مبتنی بر توانایی هم هست. کنشها و اظهارنظرهای او همه طیفهای جامعه را به نحوی پوشش میدهد. هرکسی با هر سلیقه سیاسی، بالاخره چیزی در کنش او مییابد که شخص ناظر را راضی کند.
چرا حل مسائل فیلترینگ و دانشجویان ضروری است؟
بار دیگر به جملات ابتدایی میپردازیم؛ این که «اگر پیروزی انتخاباتی پزشکیان هم وجود نمیداشت، باز هم باید در سیاستهای اینترنت و دانشجویان محروم از تحصیل بازنگری میشد.» علت این ادعا روشن است. زیرا اینترنت و فیلترینگ و مسأله دانشجویان، به دو نماد برای طیفی از جامعه ایران تبدیل شدهاند. این طیف، که در انتخابات نشان دادند اکثریت دارند، انتظار دارند و مطالبه آنان از دولت این است که این مسائل حل شود. اما اگر انتخابات هم نبود، وظیفه حکمرانی پاسخگویی به مطالبات اصلی و دارای اولویت جامعه است. نمیتوان مطالبات گروه کثیری را نادیده گرفت و همچنان از فراگیری سخن گفت. باید صدای آنان را شنید و به شیوههای مرضی الطرفین پاسخ رضایت بخش به این مطالبات داد. وفاق جز به معنی چنین فراگیریای نیست. این فراگیری از راه قراردادن مطالبات و درخواستهای مردم در دستورکار سیاستگذار به دست میآید. در غیر این صورت، نه انتخابات معنادار خواهد بود، نه مردمسالاری و نه وفاق، وقتی جمع کثیری از جامعه رنجها و نیازهای خود را در دستورکارهای سیاستگذار پیدا نکنند یا ببینند روی میز مدیر، نامههای او گم شده است.