نکونام مرد محاسبات پیچیده نبود

حمیدرضا عرب
روزنامه‌نگار

سؤال این است: چرا نکونام در استقلال زود به بن‌بست رسید؟ پاسخ به این سؤال کنکاش دقیقی را در لایه‌های زیرین استقلال می‌طلبد اما نگاهی سرسری به وقایع ماه‌های اخیر استقلال تا حدی پرده از دلایل سقوط جواد نکونام در عرصه این تیم برمی‌دارد. نکونام که یک سال پیش همین حوالی با پدرش قدم به دایره مربیگری در باشگاه استقلال گذاشت و به آرزوی دیرین خود رسید، در رؤیاهای خود سال‌های متمادی مربیگری در این باشگاه را می‌پروراند؛ شاید چیزی شبیه به الکس فرگوسن در عصر طلایی منچستریونایتد یا نمونه‌هایی از این دست اما سرمربی سابق برای رسیدن به چنین موقعیت بزرگی محاسبات دقیق و انتخاب‌های حساب‌شده‌ای نداشت و او به وضوح نشان داد مرد محاسبات پیچیده نیست و هرگز نمی‌تواند در استقلال تبدیل به یک چهره بزرگ شود.
در تاریخ دیرین باشگاه استقلال مربیانی همچون منصور پورحیدری و ناصر حجازی به چنین موقعیتی دست یافتند که یکی از مهم‌ترین دلایلی که موجب شد این چهره‌ها به مردانی ماندگار در این باشگاه تبدیل شوند، علاوه بر داشتن محبوبیت و مقبولیت میان هواداران، دوری قابل توجه از حواشی بود.
 اگر به گذشته رجوع کنیم، منصور و ناصر را هیچ‌گاه در ستیز با مدیران باشگاه ندیدیم و اگر اختلافاتی بود، هرگز به رسانه‌های دوران خود که عموماً روزنامه‌های تأثیرگذار سال‌های قبل بودند، نمی‌کشیدند و این دو می‌کوشیدند با سیاستمداری خاصی مشکلات را در خود نگه دارند و هرگز رسانه‌ای نکنند. حتی سابقه داشت در زمان باخت‌ها این چهره‌ها با سیاستی متواضعانه در رسانه‌ها ظاهر شده و باخت را گردن می‌گرفتند و یا عذرخواهی می‌کردند؛ رفتاری که از نکونام هرگز سر نزد و او بیشتر، دیگر عوامل را در شکست‌ها مؤثر می‌دانست.
 جواد نکونام برخلاف این مربیان کاریزماتیک اما هرگز از مزیت توداری و صبوری برخوردار نبود. او بی‌هیچ ابایی چه در زمان مدیریت خطیر و چه بعد از آن که زمام امور به دستان سمیعی و شهریاری افتاد، هیچ‌گاه از بیان آنچه موجب اختلافاتش با بالادستی‌ها بود، خودداری نکرد و به نوعی در تلاش بود مدیران و سیاستگذاران را در ناکامی‌های به‌وجود آمده سهیم کند که این رویه پایه‌های باشگاه را نیز سست و لرزان کرد.
استراتژی سرمربی سابق درست برخلاف آن اظهاراتی بود که او همواره در مصاحبه‌هایش بیان می‌کرد و پیوسته درباره «اتحاد» میان استقلالی‌ها صحبت به میان می‌آورد.
سرمربی سابق استقلال به‌واقع اگر به واژه «اتحاد» اعتقاد راسخ داشت، بسیاری از اختلافات زیرپوستی را در خود نگه می‌داشت و می‌کوشید سنگ زیرین آسیاب باشد و درصدد تسویه‌‌حساب‌های اینچنینی برنمی‌آمد اما بی‌مبالاتی در بیان تمام اتفاقات و اختلافات موجب شد در نهایت خودش زودتر از آنچه تصور می‌شد، موقعیت بزرگی که برایش پدید آمد را از کف بدهد و به نقطه‌ای نامعلوم پرتاب شود؛ جایی که روشن نیست او فرصتی برای بازگشت به این باشگاه بزرگ را در آینده خواهد داشت یا آنچنان در ناکامی‌های آتی غرق خواهد شد که دیگر هیچ‌گاه به چندقدمی مربیگری در این باشگاه نیز نرسد.
شاید نکونام در بخش فنی به نیمچه موفقیت‌هایی دست یافت و توانست در برهه‌ای با نباختن‌های پی‌درپی و به‌کارگیری دفاع چکشی نگاه‌ها را به سمت و سوی خود جلب کند اما در سیاستگذاری‌های رسانه‌ای او شکست بزرگی را متحمل شد و با به‌کار‌گیری یک استراتژی غلط و ایجاد حواشی متعدد با مدیران خود را در ورطه سقوط کشاند.