«ایران» سخنان اخیر رئیسجمهور درباره رویکرد غرب در قبال واکنش ایران به ترور شهید هنیه را واکاوی میکند
رمزگشایی از دروغ آتشبس
مریم سالاری
روزنامه نگار
موضعگیری روز یکشنبه مسعود پزشکیان درباره تحولات خونین لبنان و اشاره او به دروغ پردازی متحدان غربی تل آویو پیرامون مذاکرات پایان جنگ و اجرای آتش بس، پرده جدیدی از پشت صحنه اتفاقات جاری در منطقه را به نمایش میگذارد.
چند روز پس از ترور «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران بود که «جو بایدن» رئیسجمهور امریکا در حالی که نسبت به ابعاد و پیامد پاسخ نظامی تهران احساس نگرانی میکرد، به دیپلماتهایش مأموریت داد جلوی هر حمله احتمالی را با وعده مذاکرات شتابزده برای توقف جنگ غزه و اجرای آتشبس بگیرند. این طرح آتشبس موقت که مقدمه دستیابی به آتشبس دائمی به شمار میرفت، از سوی رؤسای جمهور امریکا و فرانسه ارائه شده بود و بسیاری از کشورهای جهان از جمله عربستان، قطر و امارات نیز رسماً به حمایت از آن برخاسته بودند.
اما فرآیند رسیدن به این توافق که اساس آن، اجرای قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل بود و بر خروج اسرائیل از هر نقطه اشغالی در خاک لبنان و عقبنشینی نیروهای حزبالله به شمال رودخانه لیطانی تأکید داشت، با مخالفت راستگرایان افراطی در دولت بنیامین نتانیاهو روبهرو شد که بر ادامه جنگ به شدیدترین وجه آن اصرار میورزیدند.
درخواست از تهران
به موازاتی که مقامهای ایالات متحده نسبت به مذاکرات وقت (مردادماه) که در «دوحه» جریان داشت، فضایی از خوشبینی در رسیدن قریب الوقوع به توافق آتشبس ایجاد میکردند، در پیامهای محرمانه از تهران میخواستند برای هر اقدام نظامی علیه تل آویو دست نگه دارد و مانع از آن شود که مذاکرات پایان جنگ تحتالشعاع حمله نظامی آن قرار گیرد. به این ترتیب زیر پوست تلاشها برای شتاب گرفتن مذاکرات توقف جنگ، تلاشهایی جاری بود که هدف اثرگذاری بر پاسخ نظامی ایران به ترور «هنیه» را جستوجو میکرد. این ادعای «جو بایدن» رئیسجمهور امریکا که گفت انتظار دارد آتشبس بین اسرائیل و حماس جلوی حمله ایران را بگیرد، فارغ از هدف تعدیل رویکرد احتمالی ایران در واکنش به ترور «هنیه» نبود. این در حالی بود که مقامهای امریکایی همزمان با ارسال پیامهای متعدد خود به ایران، نسبت به محدود شدن دامنه پاسخ نظامی آن به اسرائیل ابراز امیدواری میکردند. دراین میان طبیعی بود که مقامهای جمهوری اسلامی نیز نسبت به فرصت پیش آمده برای صلح و توقف حملات خونین اسرائیل در غزه تدبیراندیشی کنند و تصمیم خود برای حمله علیه فلسطین اشغالی را ولو برای مدتی کوتاه عقب بیندازند.
اقدامهای مغایر با وعدهها
رخدادهایی که هم در فرآیند مذاکرات آتشبس و هم در صحنه جنگ روی میداد، مغایر با وعدههایی بود که محافل دیپلماتیک غرب یکی پس از دیگری برجسته میکردند. چه تفاهمات شکل گرفته بسرعت با مخالفتهای پشت سرهم نتانیاهو فرومی پاشید و فرصت اجرای پیشنهاداتی که به عنوان «آخرین فرصت» برای دستیابی به آتشبس روی میز گذاشته میشد، به دلیل پافشاری تل آویو برای به کرسی نشاندن خواسته هایش از دست میرفت. همه اینها درحالی بود که حماس بارها موافقت خود را با پایان جنگ و آتشبس دائمی اعلام کرده بود اما نتانیاهو به هیچ یک از پیشنهادهای مطروحه برای پایان جنگ پاسخ مثبت نمیداد. در این میان امریکا که به بلندگویی برای اعلام خواستههای یکجانبه اسرائیل تبدیل شده بود و سعی بر تحمیل این خواستهها به میانجیها و در نهایت حماس داشت، مذاکرات را تنها به نمایشی تبدیل کرد که در آن رهبران اسرائیلی امکان تحقق هدف اصلی خود که نه پایان جنگ و آزادی اسرای اسرائیلی که اشغال غزه بود، فراهم آورند.
خیال آسوده نتانیاهو
آنچه خیال نتانیاهو را نسبت به روند جاری و بیتفاوتیاش به مذاکرات پایان جنگ آسوده میکرد، تداوم حمایتهای مالی و نظامی امریکا بود که دست او را برای بر جای گذاشتن قربانیان بیشتر و پیگیری ترورهای هدفمند باز گذاشته بود. چه تشدید فشارها با پشتگرمی امریکا امکانهای تازهای را برای ارائه شروط جدید و گرفتن امتیازات بیشتر از مقاومت پیش پای نتانیاهو میگذاشت و او میتوانست با ضعف و انعطاف احتمالی مقاومت فرصت بیشتری برای رسیدن به پیروزی به دست آورد. حمله تل آویو به لبنان و اقدام به ترور هدفمند سیدحسن نصرالله، دبیر کل جبهه مقاومت آخرین پرده از نمایشی بود که امریکا تحت لوای مذاکرات پایان جنگ به راه انداخته است. به رغم مواضع اعلامی مقامهای کاخ سفید که خود را نسبت به اهداف نظامی جدید اسرائیل در لبنان بیاطلاع نشان میدادند، نمیتوان از وجود اهداف مشترک و رویکرد مشابه واشنگتن و تل آویو در مذاکرات بینتیجه آتشبس گذشت؛ مواضعی که شکست حماس و تمامی نیروهای مقاومت در فلسطین و عدم تحقق کمترین نتیجه از عملیات طوفان الاقصی که بسیاری از معادلات منطقه را تغییر داد، جستوجو میکرد. چه اگر واشنگتن در مسیر پایان بخشیدن فوری جنگ گام بر میداشت، میتوانست مقدمات تحقق این خواسته را در توقف کمکهای مالی و تسلیحاتی به اسرائیل و عدم حمایت سیاسی در نهادهای بینالمللی را به اجرا در آورد و تل آویو را در صحنه میدان در تنگنا بگذارد.
بــــرش
ضرورت واکنش مناسب و بازدارنده
در شرایطی که به نظر میرسد ترور دبیر کل جبهه مقاومت لبنان، بحران در فلسطین اشغالی را به بالاترین سطح رسانده، رسانههای اسرائیلی ادعا میکنند که ایالات متحده به تهران پیام داده که قادر به مهار نتانیاهو نیست؛ پیامی که بعد از تحقق یکی از اهداف مهم اسرائیل یعنی ترور سیدحسن نصرالله معنادار میشود. موضعی که رئیسجمهور دو روز پس از شهادت دبیر کل حزبالله لبنان گرفت و اعلام کرد که «ادعاهای سران امریکا و اروپا که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه، وعده آتشبس میدادند، تماماً دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفاً آنان را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد»، نشان داد جمهوری اسلامی قصد کوتاه آمدن از منافع خود را ندارد و میکوشد در قامت یکی از پشتیبانان محور مقاومت، متناسب با تحولات جاری، همه ظرفیتهای خود را برای نشان دادن واکنش مناسب و هم سطح با جنگ افروزی تل آویو به کار گیرد و هزینههای این رژیم را در جبهه جنگ بالا ببرد؛ امری که به نظر میرسد نیاز به بازنگری در تاکتیکهای دیپلماتیک و میدانی را ضروری میکند.