سوگنامه‌ اهالی فرهنگ و هنر برای شهادت سیدحسن نصرالله

کلمه‌ای که خداوند دوست دارد

فرهنگی/ تصاویری از روضه‌خوانی‌ات خطاب به امام حسین(ع) و تکه‌های انگشتری که از هم پاشیده نام تو را به سالارت حسین(ع) گره می‌زند. حکایت عجیبی است؛ خبر شهادت‌ات محرم را از نو به پا کرده. خیلی‌ها تو را پیش از سید مقاومت، روضه‌خوان حسین(ع) می‌خوانند و غم رفتنت را با داغ عاشورا و روضه‌هایش تسلی می‌دهند. عکسی از چفیه‌ سیاه و سفید جامانده در کنار عمامه و انگشتری‌ات با نگینی به رنگ همین روزهای‌مان سیاه، بی‌نیاز از هر نوشته و کلامی اشک‌ها را سرازیر می‌کند. دل‌ها را با روضه‌خوانی‌هایت سبک می‌کنند اما «به‌پا خاستن» به جای «عجز و عزا» را غنیمت شمردن فرصت می‌دانند که «شهادت پایان نیست، آغاز نصرالله است» امیدشان به تحقق وعده‌ای به دستنوشته و امضای خودتان است: «قطعاً، سننتصر» که پیروزی حق علیه باطل، وعده خداست و «ان‌ وعدالله حق» و خدا می‌داند چقدر این وعده نزدیک است. دلنوشته‌های کاربران فضای مجازی در واکنش به شهادت سیدحسن‌ نصرالله به دل‌ها چنگ می‌زند. همراه آنها اهالی فرهنگ و هنر هم دست به قلم شده در صفحات مجازی خود نسبت به این اتفاق واکنش نشان می‌دهند. برشی برگزیده از آنها را در ادامه می‌خوانید:
 
 یا امیرالمؤمنین!
 این تو و این شبل‌الخمینی
رضا امیرخانی، نویسنده عکسی از خود با رهبر فقید حزب‌الله به اشتراک گذاشت و نوشت: «للحق... یا امیرالمؤمنین! این تو و این شبل‌الخمینی. شهادت می‌دهم که به دست اشقی‌الاشقیا شهید شد و کتاب تاریخ پیروانت ورق خورد..‌. تسلیت به رهبر گرامی»
 می‌رویم به داغ بلندبالایی
رضا زنگنه، شاعر و ترانه‌سرا نیز در استوری اینستاگرامش نوشته است: «ما با شهادت از بین نمی‌رویم. ریشه‌دارتر و مصمم‌تر می‌شویم.» حامد عسکری، نیز در این فضا نوشته:‌ «به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید، که می‌رویم به داغ بلندبالایی»
عباس حسین‌نژاد، شاعر نیز در پست اینستاگرامی خود نوشته است: «دوست دارم کلمه شوم، کلمه‌ای که خداوند دوست دارد؛ شهید...»
 
 گفت ای عشق! متی نصرالله
«این من و این غم و داغی جانکاه، این من و فرصت اشکی کوتاه، گفتم از آیه والفتح بخوان، گفت ای عشق! متی نصرالله» محسن ناصحی، شاعر نیز با این دو بیت احساساتش را از شنیدن خبر شهادت سید حسن نصرالله به قلم آورده است.
 
 صدا و دوربین خاموش؛ حرکت تو
 تا بیت‌المقدس ادامه خواهد داشت
ابراهیم حاتمی‌کیا که این روزها مشغول تصویری کردن داستان زندگی حضرت موسی(ع) است، احوالش را در زمان تولید از شنیدن این خبر نوشته و تأکید کرده است: «سید، این قوم فرعونی به گواه تاریخ رفتنی‌اند ولی راه تو و مرام و نگاه مقاومت همچنان ماندنی خواهد بود.»
در متن سوگنامه این کارگردان سینما آمده است:
سید این احوال دو گانه را چه کنم؟! مگر جامه‌ای جز رخت شهادت بر تو زیبنده بود. کاش سید، مقابلت نشسته بودم و متن سوگنامه را با خودت تمرین می‌کردم. مطمئن هستم هر بار جمله‌ای در وصفت می‌نوشتم با آن گونه‌های سرخ و محجوب، می‌خندیدی و مرا خجالت‌زده می‌کردی. سید‍، جگرم سوخت. باورش سخت است که لبنان بدون تو را تصور کنم. سید، بارها در لبنان به عشق دیدارت به انتظار نشستم و سهم دیدارت نصیبم نشد. سید، ارابه فرعون را به بازی گرفته‌ام و فریاد می‌کشم صدا، دوربین، حرکت ولی عالم مَجاز من کجا، عالم حقیقی تو و یارانت کجا. من مشغول قهرمان بازی مجاز بودم که خبر آمد سیدحسن نصرالله رفت. صدا و دوربین خاموش ولی حرکت تو تا بیت‌المقدس ادامه خواهد داشت. اکنون من مانده‌ام و چشمان گریان آسیه سلام‌الله که مقابل شکنجه فرعون برای دست کشیدن از حق منتظر است و او جز همنشینی خدا چیزی نمی‌بیند. سید، این قوم فرعونی به گواه تاریخ رفتنی‌اند ولی راه تو و مرام و نگاه مقاومت همچنان ماندنی خواهد بود. من که حاضر نیستم تصویر انگشت اشاره‌ات که به سمت اسرائیل نشانه می‌رفتی را، لحظه‌ای از نظرم پاک کنم و بر پیکر پاره پاره‌ات نظر کنم. سید زنده است. راه مقاومت زنده است.

 

ای داد از این پاییز!
نصرالله!

میلاد عرفان‌پور در تازه‌ترین سروده خود با این عبارت به شهادت سیدحسن نصرالله واکنش نشان داده است:

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر، از انفجار قلب‌ها و خانه‌ها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!

پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» می‌گفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دست‌آویز، نصرالله!

لبی واکن جهان مانده‌ست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسه صبری که شد لبریز، نصرالله!

بگو از مرکز فرماندهی -از آسمان- با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله

حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریه یکریز، نصرالله

خودت را سال‌ها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامه پرهیز، نصرالله!

از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروت شهادت‌خیز، نصرالله!

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و شصت و پنج
 - شماره هشت هزار و پانصد و شصت و پنج - ۰۸ مهر ۱۴۰۳