توسعه در تاریکی توسعه در ترازوی فرهنگ
سید محمد بهشتی
انتشارات روزنه
کشورهایی که گرفتار پروژه «جهانیسازی» شدند مشکلات فکری و رفتاری زیادی گریبانگیرشان شد. این نوع کشورها با فاصله گرفتن از هویت اصلی خود، تلاش میکنند هر چه بیشتر خود را شبیه سرزمین ایدهآلشان کنند و در این راه، همه ثروت و منابع خود را خرج میکنند. دکتر سید محمد بهشتی، نویسنده این اثر معتقد است که ما در ایران گرفتار این نوع نگاه شدهایم: «گویی درصددیم ایران را همچون تصورمان، به سرزمین ایدهآل نزدیک کنیم. این رفتارهای ما بر حاشیهنشینی ما دلالت دارد؛ اینکه در ذهنمان جایی را اصل یا متن قرار دادهایم و برآنیم به آن مختصات تقرب جوییم. در این حالت، معمولاً در اثر شناخت نادرست، فهرستی از امتیازات طبیعی و اجتماعی و فرهنگی مثل دموکراسی، اقلیم خرم، طبیعت زیبا، غذای خوب و خلاصه همه چیزهای دلخواه را به جایی دیگر نسبت میدهیم و نسبت به چنین جایی شیداییم.»
منظور نویسنده از «حاشیهنشینی» فقر یا عقبافتادگی تکنیکی و فنی نیست؛ بلکه منظور عدم اعتماد به نفس فرهنگی و هویتی است؛ این باور که هر آنچه هستیم در قیاس با دیگران، فاقد ارزش است. او معتقد است ابتلا به حاشیهنشینی به دو صورت «شیدایی نسبت به متن» و یا «خشم و تنفر و پشت کردن به جهان» بروز مییابد. او کسانی را که به بهانه مقاومت در برابر جهانیسازی با «جهانی شدن» نیز عناد میورزند در دسته دوم مینشاند.
بهشتی در مقدمه کتابش مینویسد: «از نظر بسیاری از ما، در ایران هیچ چیز سر جایش نیست. این حس شبیه به بسر بردن در تاریکی و ظلمت است؛ وقتی محیط را نمیشناسیم و با چیزهایی در پیرامونمان مواجه میشویم و احساس میکنیم همه چیز به اشتباه در جایی قرار گرفته که سد راهمان شود. با همین تلقی، همه منابع و ثروتمان را صرف رفع غلطهای سرزمینمان میکنیم؛ و مترصد روزی هستیم که کویر لوت و مرکزی را به یاری خزر و خلیجفارس تبدیل به دریاچه کنیم؛ آب سرچشمههای کارون را برای پرورش مرغابی به یزد انتقال دهیم، ابرها را بارور کنیم تا در جایی که ما میخواهیم ببارد و آب حاصل از بارش را به جای جذب شدن در زمین، پشت سدهایی که ساختهایم در زیر آفتاب انبار میکنیم. گویی درصددیم ایران را به تصورمان و آن سرزمین ایدهآل نزدیک کنیم!»
در حالی که نویسنده معتقد است شناخت و باور و پافشاری بر ارزشهای ایران و ایرانی، راه گریز ما از ظلمت و حاشیهنشینی است و در این اثر تلاش میکند با توجه به چند دهه تجربهاش در مواجهه مستقیم با میراث فرهنگی، راهحلهایی را برای برون رفت از این رویکرد ارائه کند که حاصل آن مجموعه مقالات و یادداشتهایی شده است که در این کتاب در هفت بخش گردآوری شدهاند و چنین عنوان گرفتهاند: میراث فرهنگی، در باب اهلیت و نااهلی، میراث فرهنگی مدیریت فرهنگی در ایران، تفصیل اصول عدل و آبادانی ایران، چند نمونه از مظاهر فرهنگی، معاصر و جهانی شدن با اتکا بر درسهای میراث فرهنگی، خلاقیت و میراث فرهنگی.