خلاقیت، معلول محدودیت شد

درنگی بر «جوکر» زنان

زهرا بذرافکن
منتقد تئاتر و تلویزیون

«جوکر زنان» در فصل دوم از پخش این رئالیتی‌شو، به کارگردانی و تهیه‌کنندگی «احسان علیخانی»آغاز شده و در حالی که مدتی از پخش اولین قسمت آن نگذشته بود، طی بیانیه‌ای از سوی «ساترا»، مجوز نداشتن برخی از قسمت‌های فصل پیشین آن در وضعیتی که حدود یک ماه از پخش آن گذشته بود، مطرح شد. همین امر بیش از پیش توجه‌ها را به سوی این برنامه و قسمت‌های در حال پخش از فصل دوم آن، یعنی «جوکر بانوان» معطوف کرد. به هر ترتیب، جوکر با حضور زنان در همان قسمت اول، همه را غافلگیر کرد. زمانی که هنوز تب تند انتقادها به شوخی‌های غیر‌متعارف و زننده فصل اول این برنامه با حضور مردان داغ بود و پای اصلاحات محتوایی به آن باز شده بود تا محدودیت سنی آن کمی پایین‌تر بیاید، «جوکر زنان» اثباتی بر این مدعا شد که می‌توان بدون لودگی و شوخی‌های خارج از عرف هم مخاطب را خنداند.
باید گفت که نه حضور زنان در برنامه‌های نمایشی واقع‌گرا برای اولین‌بار اتفاق می‌افتاد و نه در مقام خنداننده و استنداپ کمدین، بلکه نخستین مرتبه‌ای بود که زنان حضور پیدا کرده بودند. البته پیش از آن برنامه تلویزیونی «خندوانه» میهمان حضور زنانی به عنوان خنداننده در قالب مسابقه‌ای شده بود اما در اولین برنامه جوکر ایرانی، این نخستین حضور زنان در فضای به‌ تمام مردانه آن بود که از پیش، همین مردانه بودن تمام و کمال هم، به خودی خود دستخوش انتقادهای زیادی شده بود. برای همین می‌توان گفت که عنوان نوآوری برای حضور زنان در این برنامه، بیشتر یک ایده تبلیغاتی است و این حضور تنها در همین برنامه تابوشکنی به حساب می‌آید و نه در تمامی گونه‌های تولیدی، نمایشی کمدی. با این حال، آنچه در این برنامه موجب ایجاد جذابیت برای مخاطب شد و شاید حتی بتوان گفت که به کلی جوکر را از سراسر قربانی لودگی و تکراری شدن نجات داد، همین حضور زنان با شوخی‌های خلاقانه حاصل از محدودیت‌ها و مهم‌تر از همه، فراهم شدن امکان تماشای خانوادگی آن بود.
 از سوی دیگر عمده انتقاد‌هایی که این روزها متوجه حضور زنان در این برنامه است، معطوف به تقلیل جایگاه زن به ابزاری برای خنداندن است. به این انتقادها از دو جنبه می‌توان پاسخ داد؛ اول از همین زاویه دید، که محدود و محکوم به رد و نکوهش ساخت چنین برنامه‌هایی است. این نگاه از این‌رو نمی‌تواند واقع‌بینانه و مصلح باشد که محدود به متر و معیارهای هنجاری است و به کلی جهان بیرونی و برخی از واقعیات را نادیده می‌انگارد. دومین جنبه پاسخ اما می‌تواند با وسیع‌تر کردن نگاه انتقادی و توجه به آنچه در عصر حاضر به درست یا غلط اعتبار یافته، این که هر آنچه مورد انتقاد است را به میز نقد و گفت‌وگو کشاند و با نگاهی مشترک، فرآیندی به سوی اصلاح آن در پیش گرفت. بر همین اساس، بد نیست حالا نگاهی به فضای مجازی و تلویزیون‌های اینترنتی و کابلی دیگر کشورها و بخصوص امریکا و گاه، کشورهای اروپایی بیندازیم. ردیابی مسیری که تا راه یافتن به فرهنگ عمومی ما از طریق رسانه طی کرده‌اند، کار سختی نیست. آنچه تحت تأثیر فضای شکل گرفته در این رسانه‌ها میان عمده مخاطبان جای گرفته است، حضور زنان را در همه عرصه‌هایی که مردان هستند و عمل غیر انسانی‌ای هم رخ ندهد، معتبر می‌شمارد، بنابراین پیش از آنکه ما بخواهیم حضور زنان را در جایگاه خنداننده و در برنامه‌ کمدی صرف محکوم کنیم، خود محکوم به محدودسازی شده‌ایم. از سوی دیگر، حالا آیدل‌ها، سلبریتی‌ها و بسیاری دیگر از فعالان این فضا در کشورهای غربی هستند که در میان مخاطبان ایرانی، خیلی طرفدار دارند و به خوبی شناخته شده و حتی در جزئیات دنبال می‌شوند. اگر نوک پیکان‌ انتقادها به این فضا چنان تیز باشد که به کلی ریشه چنین تولیداتی را بزند، باید بدانیم که از پیش جایگزین آن از سوی غرب ارائه شده است، از این روست که هر قدر حضور نمایشی و رسانه‌ای تولیدات داخلی در عین کم‌ و کاستی‌ها را محدود کنیم در نهایت نه تنها نمی‌توانیم فضا را به سوی هنجارهای مورد انتظار و ارزش هدایت کنیم، که بازی را به تولیدات بی‌شمار و بی‌ارزش بیگانه‌ نیز باخته‌ایم.
 در نهایت و به عنوان سخن پایانی، فضا برای نقد تولیدات رسانه‌ای و نمایشی در هر بستر و گونه‌ای به خودی خود زمینه‌ساز رشد آن‌هاست و برنامه «جوکر بانوان» نیز از آن مستثنی نیست، اما محدودسازی و نفی تولید را نمی‌توان انتقاد به شمار آورد، آن‌ هم در حالتی که منافع عمومی و دینی تحت‌الشعاع قرار نگرفته و تولیدکننده هم نهاد تنظیم‌گر را به رسمیت شناخته و خود را متعهد به پایبندی از قوانین آن می‌داند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و شصت و سه
 - شماره هشت هزار و پانصد و شصت و سه - ۰۵ مهر ۱۴۰۳