پیش نیاز مدیران سرخابی برای عبور از بوقچیهای مجازی
محمد قراگزلو
روزنامه نگار
سازماندهی، برنامهریزی و تصمیمگیری بر مبنای اصول حرفهای جزو واژههای غریب و گمشده حتی در بالاترین سطح از فوتبال ایران به شمار میروند و هر کسی ادعایی غیر از این داشته باشد، یا هنوز از جزئیات اتفاقات مهم بهخصوص در باشگاههای بزرگ خبر ندارد یا خودش را به خواب زده است.
برای بار هزارم باید به تأثیرپذیری مدیران باشگاههای بزرگ از فضای هدایت شده مجازی گلایه کنیم و در واکاوی مشکلات مربوط به این حوزه به دوستان مدیرعامل، سرپرست و هر مقام مسئول و تصمیمگیرنده در باشگاههای بزرگ هشدار دهیم که این راه اگر در مقطعی موجب ابقا و صعود شما شد، به راحتی حکم سقوطتان را هم خواهد داد چرا که اینجا همه چیز کاملاً مجازی است.
از باشگاههای بزرگ و در رأس آنها پرسپولیس و استقلال حرف میزنیم چراکه بخش عمدهای از جامعه هواداری و علاقهمند به فوتبال به یکی از این دورنگ گرایش دارند و اتفاقات پیرامون این دو باشگاه یا به صورت دقیقتر این دو تیم، در امور زندگی روزمره آنها تأثیر میگذارد و طبیعتاً تأثیر وجوه منفی و اتفاقات تلخ، بخشی از جامعه را دچار پریشاناحوالی و سرخوردگی میکند که دود آن حتی به چشم بخش دیگر جامعه که اصلاً فوتبالی نیستند هم خواهد رفت.
حالا دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که جای لیدرهای خطدهنده به سکوهای ورزشگاهها برای پرومت کردن فلان بازیکن و مدیر با برخی بوقچیهای فضای مجازی عوض شده و اکنون آنها هستند که در قالب ادمین صفحات هواداری یا شخصی در امور نقل و انتقالاتی خط و خطوط میدهند. مهمترین گستره فعالیت آنها همین بازه نقل و انتقالاتی تابستان است که برای به خدمت گرفتن یا جذب نکردن مربی و بازیکن، مدیران باشگاهها را تحت فشار میگذارند و در عوض گزینههای مدنظر خود را پررنگ کرده و ایشان را در قالب خواسته هوادار به همان مدیران تحمیل میکنند. این بوقچیهای مجازی بعضاً با ایجنتها و مدیران برنامه یا واسطههایی که از هر تابستان به اندازه دستاورد مالی عمر یک کارگر و کارمند درآمد کسب میکنند، عموماً در یک تیم قرار میگیرند و همه چیز به شکل عجیبی برنامهریزیشده پیش میرود. البته که دایره فعالیت این گروه محدود به نقل و انتقالات نمیشود.آنها در طول فصل برای بازی کردن فلان بازیکن در جهت تحقق خواستههای واسطه مربوطه یا مثلاً برای تحقق اهدافی مثل رسیدن به پیراهن تیم ملی تلاش میکنند. در ابعاد گستردهتر آنها به امور کلی باشگاه نیز ورود میکنند و مثلاً با طرح مسائلی مثل اینکه چرا مدیرعامل باشگاه مربوطه از سقف بودجه عبور نکرد یا در پایان فصل نقل و انتقالات طبق خواسته آنها پیش نرفت، خواستار برکناری آن مدیر شده و در همین فضای مجازی عرصه را بر او تنگ میکنند. رهایی از چنبره مجازیچیهای صاحب فالوور و لایککنندههای بیاختیار بسیار دشوار شده اما برای مدیران قرص و کارآزموده، فوتبالشناس و صاحب اصول و تجربه شدنی خواهد بود به شرطی که سازماندهی، برنامهریزی، تصمیمسازی و تصمیمگیری بر مبنای اصول حرفهای پیش رفته و تنها در حد شعار، چارت اداری و نمایشهای رسانهای نماند. در این عرصه مدیران باشگاههای بزرگ و پرطرفدار نیاز به اصلاح تفکرات خود برای ورود به عرصههای خطرناکی مثل نقل و انتقالات یا تغییرات بزرگ در کادرفنی و اسکواد تیم دارند. آنها باید ذهن خود را از کامنتهای ناشیانه هواداران احساسی، پستهایی که غالباً پشتپرده دارند و لایکهای خطرناک هلدهنده به سمت پرتگاه پاک کنند. در همین راستا نیاز است تا حتماً مشاوران و اطرافیان متأثر از این فضا هم از کنار مدیران باشگاههای بزرگ دور شوند و چه در نقش مشاور چه معاون یا هر منصبی که روی تفکر نفر اول اجرایی باشگاه تأثیر بگذارد، جایگاهی تعیینکننده نداشته باشند. واقعیت اینکه فضای مجازی فوتبالی آلوده است و با در نظر گرفتن گستردگی و در دسترس بودن این فضا برای عموم که البته قابل کنترل و محدودیت هم نیست، نمیتوان به مقابله با آن رفت؛ پس باید اصلاح و تغییر در ساختار باشگاهها صورت بگیرد. در این راستا ضمن نیاز به مدیران کارآمد و باتجربه که عمیقاً از این فضا دوری میکنند، این نیاز حتمی به نظر میرسد که در شاکله و ساختار باشگاه موضوع عدم تأثیرپذیری از خط و خطوط بوقچیهای مجازی نهادینه شده و تمام امور کلی و جزئی طی سازماندهی گسترده با رعایت تمام جزئیات بر اساس برنامهریزی و اصول حرفهای پیش برود.