نمایش پوچی تروریسم در «ستوان اینیشمور»

امید طاهری

منتقد

نمایشنامه «ستوان اینیشمور» نوشته مارتین مک دونا، تصویری بی‌پرده، خشونت‌آمیز، پوچ و در عین حال کمیک از زندگی یک تروریست ایرلندی است که در آخر نه به خاطر شرکت در عملیات‌ پیچیده تروریستی بلکه در پی کشته شدن گربه مورد علاقه‌اش دچار فروپاشی و مرگ می‌شود. نمایشنامه مک دونا، تروریسم ایرلندی را لایه‌شکافی می‌کند و از خشونت‌های شهری یک تروریست روانی به مزرعه کودکی او، پدرش و همسایه‌هایش می‌رسد و ماهیت پوچ این آدم‌ها را به تصویر می‌کشد.
پاتریک، شخصیت اصلی نمایشنامه «ستوان اینیشمور»، در ابتدای نمایش و زمانی که مشغول شکنجه خشونت‌بار یک خرده‌فروش مواد مخدر است، توجیهات اخلاقی و وطن‌پرستانه‌اش را مطرح می‌کند اما در بافت نمایش و در همجواری دیگر رخدادها، بر تمام توجیهات اخلاقی، میهن‌پرستانه و آزادی‌خواهانه این تروریست بی‌کله، خط بطلان کشیده می‌شود. عشق جنون‌آمیز پاتریک به گربه‌اش، مانع کشتن گربه دیگری که پدرش و پسر همسایه جایگزین کرده‌اند، نمی‌شود. این مورد و موارد دیگر از تناقضات شخصیتی متعدد در وجود پاتریک، ماهیت کاراکتر بیمار او را آشکار می‌کند.
مک دونا در نمایشنامه‌اش امکانی برای بررسی روانشناسانه شخصیت پاتریک قرار می‌دهد تا به این وسیله خلأ شخصیتی و بیماری او دستمایه نقد جریانات تروریستی و تروریست‌ها باشد. مارتین مک دونا، مزرعه‌ای کوچک در سواحل ایرلند شمالی را در سال 1993 تبدیل به یک نمونه قابل خوانش بر تمام هیکل جریان‌ها و گروه‌های تروریستی دنیا می‌کند و از این طریق می‌توان آن را به عنوان مشتی نمونه خروار در نظر گرفت. کاراکترهای نمایشنامه «ستوان اینیشمور»، اغلب از ضعف شناختی رنج می‌برند. آنها نسبت خود با پیرامونشان را به دست هیجانات و احساسات اولیه و خام‌اندیشی و کوته‌بینی سپرده‌اند و به همین دلیل است که پاتریک از خانه گریختهِ تروریست، برای دختر نوجوان همسایه به یک الگوی تمام‌عیار تبدیل می‌شود و او حاضر است در مسیری که پاتریک می‌پیماید، همه جوره همراهش باشد.  در جریان وقایع نمایشنامه مک دونا، هر صحنه که می‌گذرد، تعداد بدن‌های مثله شده و اجساد و قربانیان خشونت بیشتر و بیشتر شده و نه تنها هیچ آرمان آزادی‌خواهانه‌ای محقق نمی‌شود، بلکه گروه‌های تروریستی به جان هم می‌افتند و با بهانه‌های انقلابی و اصول مبارزاتی، به حذف هم مشغول می‌شوند. نتیجه عملکرد پاتریک و دوستانش، مرگ خودشان را رقم می‌زند و تنها کسانی که باقی می‌مانند، حالا باید به قطعه قطعه کردن و از میان بردن اجساد مشغول شوند. این پوچ بودن مبارزات پاتریک و دوستانش، در نمایشنامه «ستوان اینیشمور»، کمدی تلخ مارتین مک دونا را ایجاد می‌کند و یکی از بهترین نمایشنامه‌های کمدی عصر ما را رقم می‌زند.
هستی حسینی بعد از چند سال دوری از صحنه، این‌بار با اجرای این نمایشنامه به خانه هنر دیوار آمده و با گروهی جوان، اجرایی را روی صحنه برده است که چند سال پیش حسن معجونی با بازیگرانی چون نوید محمد‌زاده، هوتن شکیبا، رضا بهبودی، سعید چنگیزیان و... اجرا کرده بود. هستی حسینی کوشیده با خلق فضای روستایی، دوری از شباهت‌سازی به اجراهای داخلی و خارجی این نمایشنامه و اتکا به توانایی‌های فردی بازیگرانش، اجرای قابل‌قبولی را برای مخاطبانش روی صحنه ببرد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و پنجاه و نه
 - شماره هشت هزار و پانصد و پنجاه و نه - ۰۱ مهر ۱۴۰۳