«فلسفه شادکامی» به روایت لورین ال. بسر؛ استاد فلسفه کالج میدلبری
بازار پول ساز و پر مشتری «صنعت شادی»
آیا ما با ظرفیتی از شادی متولد میشویم و نمیتوانیم شادتر از آنچه ظرفیت پایهای ماست، زندگی کنیم؟ یا باید بجنگیم تا سهم بیشتری از شادی به چنگ آوریم؟ آیا میتوان شادی را اندازهگیری کرد تا برای کم و زیاد شدنش طرح و برنامه ریخت؟ آیا میتوان طرفدار زیست اخلاقی بود و در عین حال حداکثر شادی را هم سهم خود کرد؟ لورین ال بسر، در کتاب «فلسفه شادکامی» به این دست از پرسشها پاسخ میدهد. او در حالی که «شادی» را مورد مداقه فلسفی قرار میدهد، پای دیگر حوزههای مطالعاتی را به این بحث باز میکند و کتاب خود را «مطالعات میانرشتهای» میخواند. او استاد فلسفه کالج میدلبری و نویسنده کتاب «اخلاق سعادتمندانه: فلسفه و روانشناسی خوب زیستن» و از دبیران «راهنمای اخلاق فضیلتمحور» راتلج است. کتاب «فلسفه شادکامی» او با ترجمه پروانه یوسفی و به همت انتشارات مؤسسه فرهنگی دُکسا روانه بازار نشر شده است.
علیرضا سبحانی
خبرنگار
«تدبیر ایجاد شادی» یک صنعت پولساز
عصر مدرن به دلیل چالشهای فراوانی که بر انسان آوار کرده است، آدمها را ترغیب میکند تا بیوقفه به دنبال «شادی» بگردند؛ آنقدر که «تدبیر ایجاد شادی» در عصر ارتباطات به یک صنعت پولساز بدل شده است. این صنعت طرفداران بسیاری دارد که حاضرند هزینههای گزافی کنند تا شاید از درد و رنج زندگیهای مدرن خود بکاهند.
وقتی موضوعی دغدغه انسان شد پای فلاسفه هم برای فهم «چیستی» و «چرایی» آن، به بحث باز میشود. اینگونه شد که فیلسوفان بسیاری در باب شادی و راز و رمز شادکامی فلسفهورزی کردند و کتابهای فراوانی هم برایش نوشتند که هر یک سعی میکردند از نظرگاه متفاوتی شادی را رمزگشایی کنند تا شاید بتوانند فرمولی تجویز کنند تا انسان را از رنج و درد زندگی برهانند.
«شادی» زیر ذرهبین فیلسوفان
اگر سقراط را بنیانگذار «فلسفه شادکامی» بنامیم، به بیراهه نرفتهایم؛ زمانی که او در موضوع فلسفه چرخشی ایجاد کرد و «فلسفه انسانی» را جایگزین «فلسفه طبیعی» کرد، در واقع «شادی انسان» را هم زیر ذرهبین مداقههای فلسفی برد. اینگونه بود که افلاطون شادی را رهایی از این عالم، ارسطو در گرو فضیلتها و خردورزی و عدالت، اپیکوریان به معنای نداشتن درد و رنج و عده دیگری از فیلسوفان هم شادی را ابتهاج و سرور تعبیر کردند.
جان لاک شادی را به «لذات زندگی» گره زد و برتراند راسل آن را «رغبت به زندگی» معنا کرد. سورن کییرکگارد گفت، زمانی شادکامی را حس خواهیم کرد که از حل مسائل زندگی دست برداریم و حاضر شویم مشکلات را تجربه کنیم. و حتی گروهی از فلاسفه اخلاقگرا همچون کانت برای شادی و شادکامی در زندگی ارزش و اعتبار ویژهای قائل نشدند چون اخلاق را اولویت قرار دادند و شادی را در مراتب پایینتری نشاندند.
ورود شادی به علم سیاست
لورین ال بسر در این کتاب با اینکه سعی کرده است در بحث شادی نگاههای اخلاقی را لحاظ کند اما کتاب او همه بحثهای اخلاقی را در بر نمیگیرد. او بر این باور است که نگرش ما تعیینکننده میزان بهرهمندی ما از شادی و شادکامی در زندگی است و آن را زمینه و بافتار شادی مینامد. او معتقد است فیلسوفان غربی اغلب شادی را به «رشد فرد در جهان مادی» و فلاسفه شرق آن را به «رهایی از فردیت» معطوف میکنند. و اینگونه بوده که شادی هم تفسیر «شرقی» و هم «غربی» پیدا کرده است.
فیلسوفانی که مفهوم شادی را به سمت لذت میبرند، از لحاظ سیاسی اغلب نگاهی لیبرالی دارند و در منطق آنان، باید و نباید جایگاهی ندارد چون شادکامی را به حس لذت وابسته میدانند و لذت را هم به آزادی برای لذت گره میزنند. در حالی که پیروان ایده ارسطویی مثل مکینتایر فهرستی عینی برای شادی و شادکامی ارائه میدهند و بهسمت مهندسی فرهنگی میروند. و اینچنین تفکر فلسفی در باب شادکامی به مباحث علم سیاست هم ورود پیدا میکند.
خلاصه اینکه، شادی از آن مفاهیمی است که اگر بخواهیم زیر ذرهبین فلسفه بگذاریم، مجبوریم مفاهیمی چون لذت، کامیابی، رضایت از زندگی، بهزیستی، سعادت و معناداری زندگی را هم به بررسی بگذاریم و رابطه آنها را با شادی و شادکامی بسنجیم. کاری که نویسنده سعی کرده در این کتاب آن را به سرانجام معناداری برساند.
سیاستگذاران شادی
مؤلف این اثر بعد از اینکه از دیدگاههای مختلف شادی را مورد مداقه قرار میدهد و نظرگاههای مختلف را در باب شادی به بحث میگذارد، در نهایت خود او شادی را ترکیبی از «عواطف مثبت» و «رضایت از زندگی» تعریف میکند و پرسشهایی از این دست را به بحث میگذارد: شادی را چطور میتوان اندازه گرفت؟ آیا باید به خوداظهاری اکتفا کرد؟ یا برای سنجش قدر و میزان آن باید به دستگاههایی عصبشناسی متوسل شد؟ چطور برای شادکامی باید سیاستگذاری کرد؟ آیا سیاستگذاران حق دارند انتخابهای ما را محدود کنند تا شادکام باشیم؟ همه اینها موضوعات مورد بحثی هستند که در مطالعات شادی جای میگیرند و مؤلف سعی میکند در این کتاب پاسخی فلسفی برای آنها بیابد. البته کتاب او خالی از مطالعات میانرشتهای نیست و شادی را از نظرگاه دیگر رشتههای علمی هم به بحث میگذارد.
بــــرش
«تدبیر ایجاد شادی» چرا دغدغه فیلسوفان شد؟
عصر مدرن به دلیل چالشهای فراوانی که بر انسان آوار کرده است، آدمها را ترغیب میکند تا بیوقفه به دنبال «شادی» بگردند؛ آنقدر که «تدبیر ایجاد شادی» در عصر ارتباطات به یک صنعت پولساز بدل شده است. این صنعت طرفداران بسیاری دارد که حاضرند هزینههای گزافی کنند تا شاید از درد و رنج زندگیهای مدرن خود بکاهند. وقتی موضوعی دغدغه انسان شد، پای فلاسفه هم برای فهم چیستی و چرایی آن، به بحث باز میشود. اینگونه شد که فیلسوفان بسیاری در باب شادی و راز و رمز شادکامی فلسفهورزی کردند.