گوشهای بسته «کامالا هریس» درخواستهای مردمی را نمیشنود
شراکت در آپارتایــــد
وصال روحانی
روزنامهنگار
طی دو ماهی که از قطعیت یافتن انتخاب کامالا هریس به عنوان نماینده حزب دموکرات در انتخابات ماه نوامبر (آبان) ریاستجمهوری امریکا میگذرد، امیدهایی که به وی در زمینه تلاشش برای پایان دادن به جنگ نابرابر غزه میرفت، رنگ باخته و همسو با آن قاطبه مردم این کشور که طرفدار فلسطین هستند و دل به حال مردم تحت ستم آن میسوزانند، بیش از پیش از معاون اول جو بایدن قطع امید کردهاند.
در یک سوی ماجرا، هواداران پروپاقرص هریس ایستادهاند که به انواع طرق میکوشند وابستگی شدید وی به رژیم صهیونیستی را پشت لایههایی از سایر مسائل و دیدگاههای وی پنهان نگه دارند و در طرف دیگر قضایا هم خیل مردمی قرار دارند که میگویند کسی که اینگونه چشم بر نسلکشی هولناک جاری در غزه بسته و به صراحت از حمایت تام و تمام خود از رژیم جعلی تلآویو سخن میگوید، صلاحیت انتخاب برای پست ریاست جمهوری این کشور را ندارد.
اخیراً در بحثی که بین «مایا عبدالله» و «توری گریر» مالکان شبکه ارتباطاتی محدود شده تیکتاک چین صورت پذیرفت، هواداران گریر از او خواستند هرچه توان و نفوذ دارد، صرف شکست دادن دونالد ترامپ سرکرده بیتعصب حزب جمهوریخواه در انتخابات امریکا و پیروزی هریس کند تا ترامپ نتواند در یک دوره چهار ساله دیگر از حضورش در کاخ سفید به سرکوب سیاهان، پناهجویان و سایر اقلیتهای امریکا بپردازد. طرفداران مایا عبدالله در نقطه مقابل تأکید کردند وی به هیچوجه نباید از هریس حمایت کند، زیرا این زن سیاستمدار 60 ساله در حالی آشکارا از صهیونیستها دفاع و بر حمایت تام و تمام از آنها تأکید میکند که بنیامین نتانیاهو و دار و دسته جنایتکارش طی پاکسازی قومی شرمآورشان در غزه بیش از 43 هزار کشته و فزونتر از 95 هزار مجروح را روی دست فلسطینیها گذاشته و روی آدولف هیتلر را هم سفید کردهاند.
سرکوب اقلیتها؛ عادت مذموم انحصارطلبها
شکی نیست که اختلافنظر فوق و قضایای غزه روی آرای متخذه در انتخابات 15 آبان ماه امریکا اثر محسوسی خواهد گذاشت، اما هرچه در این ارتباط روی بدهد، دیگر پیامد این رویکردها ایجاد ارتباطی قویتر بین ملتهایی مظلوم مثل فلسطین و سیاهپوستان در سطح جهانی و بویژه سیاهپوستان امریکا است، زیرا هر دو گروه دچار بلایای بزرگی هستند که از تبعیض نژادی برمیخیزد و محصول ستم ظالمان بزرگ زمانه در حق آنان است. ارتباط روحی مساعد بین سیاهپوستان امریکا و فلسطینیها فرآیند جدیدی نیست و این پیوستگی نتیجه فهم این موضوع توسط هر دو گروه است که اکثریت سفیدپوست حاکم بر جوامع برای رسیدن به مقاصد سیاسی و سود اقتصادی موردنظر خویش دفع هر اقلیت و دستهای را که ناقض موارد فوق برایشان باشد، جایز میشمرند و هیچ ابایی از رویکرد به آن ندارند. از آنجا که گروههای اسلامگرا هرگونه انحصارطلبی را محکوم میکنند و با افتادن قدرت به دست سفیدپوستان رادیکال و نژادپرست مخالفند، دست راستیها و هر نظام دیکتاتوری که در دنیای غرب به قدرت برسد، طبعاً به سرکوب آنها میپردازد و حلقه محاصره را گرداگرد آنها تنگتر میکند. امپریالیسم حاکم بر غرب هرگز در سنوات اخیر از هیچ اقدام تندی در راه حذف جریانهای مخالف رویگردان نبوده و چهرههای نامدار بسیاری را با قوه قهریه خویش از صحنه خارج کرده است.
ریشه دواندن لابی صهیونیستی در امریکا
سیاهان مبارز و آزادیخواهان رنگینپوست در دوران سیاسی معاصر امریکا و بویژه در سه دهه 1950، 1960 و 1970 کم نبودهاند و زمان اوج بالندگی آنها در دهه 1960 بود که با همتشان امواج سیاسی بزرگ و تازهای در جامعه امریکا جاری شد و دولتهای جان اف کندی، لیندون جانسون و ریچارد نیکسون که با آنها همسو نبودهاند، دچار لرزشهای شدیدی شدند. در همین مقاطع زمانی امثال مارتین لوترکینگ، کوامی تور، هویی پی نیوتون، انجلا دیویس و البته مالکوم ایکس سربرآوردند و با نطقهای آتشین خود هم سیاستهای مخدوش کاخ سفید را افشا کردند و هم اکثرشان با ملت فلسطین و نهضتهای مردمی و پویشهای نظامی آنها که مقابل قاتلان صهیونیستی میایستادند، اعلام همراهی و همدردی کردند. در این میان قاتلان اجیر شده، لوترکینگ و مالکوم ایکس را ترور و از صحنه حذف کردند و همین مسأله نیز نشان داد تابآوری واشنگتن مقابل مخالفانش تا چه میزان اندک و بیرحمیاش در قبال اقلیتهای حقطلب تا چه حد زیاد است. در همان زمان هم کاخ سفید بهجای کمک به مظلومان فلسطینی مشغول تجهیز اسرائیلیها به سلاحهای مخوفی بود که دو جنگ اولیه بین آنها و فلسطین را که در سالهای 1967 و 1973 حادث شد (و در دومی مصر هم مشارکت داشت) به سود طرف صهیونیستی پایان بخشید. این وقایع نشانه روشنی از ریشه دواندن صهیونیسم فاسد در لایههای زیرین و درون متن جامعه امریکا بود و از این نکته حکایت میکرد که واشنگتن چنان وابسته به سرمایه عظیم یهودیان شده که حاضر است برای حفظ آن و برخوردار شدن از لابی صهیونیستی هر چیزی را قربانی کند و در صدر آنها عنصر انسانیت را.
تلاشهای بیاثر سازمانهای حامی رنگینپوستان
طی سالهای اخیر پویشهای مختلف فلسطینی و نهادهای طرفدار آنان با جنبش موسوم به «زندگی سیاهان اهمیت دارد» که پس از کشته شدن شماری از سیاهپوستان بهدست پلیسهای تندرو امریکایی شکل گرفت و با حروف اختصاری «BLM» نیز شناخته میشود، اعلام همسویی کردهاند. بهواقع برای بسیاری از سیاهپوستان امریکایی زندگی سخت و توأم با ظلمی که در کشورشان تجربه میکنند، با آنچه فلسطینیها سالهاست حس کردهاند، یکسان است و این مسأله پیوند روحی بین آنان را قوت بخشیده است. بعد از شدت گرفتن نسلکشی اسرائیلیها در غزه، چند سازمان عمده سیاهان امریکا ضمن حمایت از فلسطینیها خواستار قطع هرچه سریعتر این کشتار جمعی و دایر شدن کمکهای لازم غذایی و دارویی به خیل صدمهدیدگان غزه شدند.
یکی از این سازمانها ارگان موسوم به «اتحادیه ملی ارتقای رنگینپوستان» (NAACP) بوده که یک نهاد پیشرو در امر احقاق حق این قشر و حفظ حقوق مدنی هر تبار و دسته اقلیتی در امریکا بهشمار آمده و دیگر نهادی که خواستار توقف پاکسازی قومی هولناک رژیم صهیونیستی در غزه شد، «شورای اسقفهای کلیسای متدیستها» بود. پیرو همین تلاشها بود که دو نهاد مزبور و همچنین مرکز فرهنگی مارتین لوترکینگ به کرات از جو بایدن رئیسجمهور این روزها حاشیهنشین و کماثر امریکا که سیل کمکهای مالی و انبوه وسایل نظامیاش را به سمت تلآویو جاری کرده بود، درخواست کردند به این روند مذموم پایان بخشد و بیش از این در جنایات عظیم جنگی اسرائیلیها شریک نشود؛ درخواستی که البته بایدن و شرکایش کوچکترین وقعی به آن ننهادند و کامالا هریس جانشین بالقوه او در کاخ سفید هم گوشهایش را به روی آن بسته است.
واشنگتن: این یهودیستیزی است!
چه مجتمعهای دانشگاهی امریکا که با شروع فصل جدید تحصیلی در این کشور اجتماعات ضدصهیونیستی خود را از نو دایر کردهاند و چه دیگر نهادهای مبارزهکننده با نژادپرستی طی ماههای اخیر به دفعات صهیونیسم را یک نهضت مختص سفیدپوستان افراطی توصیف کردهاند که تاب تحمل هیچ چیز جز خودش را ندارد و به لطف مجهز شدن تا بن دندان، به خود حق تارومار کردن هر نیرو و سازمانی را میدهد که با اقلیتها همراهی کند و ضد اسرائیل باشد.
از آنجا که اتحاد عملیاتی غیررسمی اما کاملاً آشکار و مثبت فلسطینیها و سیاهپوستان برای پایان دادن هرچه سریعتر به قتلعام جاری در غزه و فعالیتهای آنان در این زمینه استمرار یافته، تلآویو و واشنگتن با متمرکز شدن بر آنان کوشیدهاند هر حرکت را رصد و عملیات آنها در ضدیت با خود را بیاثر کنند. وقتی هم که «BLM» حمایت کامل خود را از رزمندههای فلسطین و کوشش سازمان حماس و جنبش جهاد اسلامی برای دفاع از حقوق این ملت شریف بارها مورد تأکید قرار داد، جریانهایی از درون کاخ سفید کوشید به این نهضت طرفدار سیاهپوستان تذکر بدهد که هرگونه تلاش برای آزادسازی فلسطین نه تنها دغدغه سیاهان و در راستای اهداف آنها نیست بلکه یهودیستیزی آشکار به حساب میآید و دولت و ارتش امریکا چارهای جز تقابل با آن ندارند.
آینده مخدوش یک سیاستمدار نهچندان قدرتمند
در همین حال «ایپک» یا همان «کمیته روابط مشترک امریکا و اسرائیل» هم تلاش کرده فعالیتهای ضدصهیونیستی BLM و نظایر آن را محدود و با انواع سلاحهای تخریبی و پروپاگاندای دروغین از ثمر دادن اقدامات روشنگرانه آنها جلوگیری کند. این تقابلها خط تفکیک و تمایز بین کامالا هریس و سایر اعضای بارز حزب دموکرات را که همچنان از نسلکشها حمایت میکنند، با نهادهای ضدنژادپرستی در امریکا و البته در سایر نقاط جهان بارزتر کرده و این سیاستمدار زن نهچندان قدرتمند را در موضعی کاملاً انفعالی قرار داده است؛ موضعی که قطعاً در انتخابات پیشرو در امریکا آرای بسیاری را از او خواهد ربود و به حساب رقیبش (دونالد ترامپ) خواهد ریخت و آینده سیاسی وی را برای تصدی احتمالی پستهای دیگر هم مخدوشتر خواهد ساخت.
منبع: AlJazeera.com