«عمو پورنگ»؛ نوستالژی خاطرهانگیز
تأملی بر سریال «لالایی»
محمدرسام رضوانی
مجری و
فعال حوزه رسانه
خاطره بخش زیادی از بچههای دهههای 70 و 80 با حضور «داریوش فرضیایی» در تلویزیون رقم خورده و تا زمان حال شخصیت «عمو پورنگ» همچنان محبوب و خاطرهانگیز برای نسلها باقی مانده است؛ بهطوری که بعد از دفاع این شخصیت از حقوق کودکان در مقابل سیل محتواهای غیر اخلاقی و بزرگسالانه در موسیقیهای مبتذل، ساسان حیدری یافته (ساسی مانکن) در یک موسیقی کوتاه (دیس ترک) به «داریوش فرضیایی» حمله لفظی داشت که با سیل دفاعیه دوستداران «عمو پورنگ» مواجه شد و همین موضوع همچنان بر محبوبیت «عمو پورنگ» صحه گذاشته است.
بعد از ساخت و پخش سریال بالشها در سال ۱۳۹۷ توسط «احمد درویشعلیپور»، اینبار این کارگردان با مجموعه «لالایی» در شبکه نمایش خانگی با حضور مجدد «داریوش فرضیایی» و بازیگران نامآشنایی مانند «گوهر خیراندیش، نعیمه نظامدوست و خانواده امیرسلیمانی» بازگشته است. نکتهای که بسیار در ساخت ژانر کودک و حتی نوجوان مهم است، پرداختن به مسأله نبود خودکفایی و استقلال در سنین پایین نسبت به انجام کارهای بزرگسالانه است. آنچنان که حتی در فیلمهای کودک امروزه بهوفور ما با بحث سپردن مسئولیت بزرگسالان به این طیف از سنین مواجه هستیم و به همین سبب کودک و نوجوان در هرگونه ناآرامی و التهابات اطراف خود به صورت خودکفا و بدون احساس نیاز به راهنمایی بزرگسال احساس کنشگری میکند که در نهایت چیزی جز آثار و نتایج منفی در جامعه بهبار نخواهد آورد.
در سریال لالایی علاوه بر اتکا بر موسیقی کودک با شعرهایی مبتنی بر مفاهیم تلاش، کار، امید و محبت که یک نوع امضای کار داریوش فرضیایی است، این نکته مثبت حائزاهمیت است که کودک درگیر دنیای کودکی خود است و بزرگسالان با همان فضای فانتزی موردپسند مشغول حل مشکلات هستند، آنچنان که حتی در صحنهای برای تعمیر آبگرمکن، نوجوان کاربلد در کنار یک بزرگسال ایستاده و دست به هیچیک از ابزار نزده و تمام کارها با راهنمایی لفظی نوجوان و کار فیزیکی بزرگسال به اتمام میرسد.
در دنیایی که امروزه کودکان و نوجوانان به امور بزرگسالان پیوند خوردهاند و از همان ابتدا اگرچه با ناامیدی برای نفی آن دست به گریبان هستند، امید دادن به این قشر امر پسندیده و مورد نیازی است اما به شرط آنکه بدانند که مسیر روشن امید با هدایت و خوب شنیدن از یک بزرگسال ممکن است.
مسأله مجموعه «لالایی» تا به اینجا قصه تلاش و امید به آینده است و توجه به اینکه تلاش خود را انجام بده حتی در لحظه آخر که ورق برمیگردد و درنتیجه همه چیز خوب خواهد شد، هرچه شر است مکافات میبیند و کینه جز سیاهی در دل فرد، آسیبی برای بقیه نخواهد داشت.
در کنار موضوع اصلی داستان و صندوقچه جادویی آن پرداختن به موضوعاتی مانند حفظ محیط زیست ارزشمند است، آن هم برای نسلی که کمتر این دغدغه را از گذشتگان خود به ارث بردهاند. سریال لالایی در اوایل مسیر خود برای بازخورد قرار گرفته و باید دید در انتها چقدر به هدف خود دست پیدا کرده و مخاطب خودش را راضی نگه داشته است.
با اینکه کار کودک و نوجوان ساختن بسیار سخت است، آن هم در پلتفرمهایی که پر از محتوای بزرگسالان است یا در نهایت کار پلتفرمها برای این سنین دوبله انیمیشنهای خارجی است، تولید چنین آثاری جسارت ساخت بیشتر را به دغدغهمندان این عرصه میدهد و امید که در آینده شاهد کارهایی خوشساخت با محتوای مطلوب و کارشناسیشده برای کودکان و نوجوانان ایران زمین باشیم.