ایالات متحده و سه کشور اروپایی در پایان نشست فصلی شورای حکام، ادعای خود درباره فعالیتهای هستهای ایران را تکرار کردند
بازی رنگ باخته امریکا و تروئیکای اروپایی در آژانس
مریم سالاری
خبرنگار
دیگر گفتن از اینکه نادیدهانگاری وظایف و الزامات کشورهای حوزه غرب نسبت به تعهدات بینالمللیشان به یک پدیده متداول تبدیل شده و میان درستی و نادرستی واقعیات صحنه تمایزی نمیگذارد، یک گزاره بدیهی است؛ گزارهای که در بیانیه اخیر کشورهای امریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان درباره فعالیتهای هستهای ایران بازتاب پیدا کرده و نشاندهنده مفروض یادشده است. این کشورها در حالی در بیانیه خود که در پایان نشست چندروزه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر شد، ادعاهای خود مبنی بر عدم همکاری تهران با آژانس و بیپاسخ ماندن پرسشهای این نهاد درباره مواد و فعالیتهای هستهای در «تورقوزآباد» و «ورامین» را تکرار کردند که خود، اعتراض قانونی ایران نسبت به تعلل در اجرای برجام و بنبست مذاکرات هستهای را بیپاسخ گذاشتهاند؛ دو موضوعی که طرفهای توافق هستهای بویژه اروپاییها در سالهای اخیر نسبت به پیوست سیاسی آن، خود را به ندیدن و نشنیدن زدهاند و حالا هم فارغ از رویکردی که تهران برای تعیین تکلیف این پرونده پرفراز و فرود در پیش گرفته است، در حال تکرار روندی هستند که بیتردید این بار ایران بر آن نقطه پایان خواهد گذاشت.
برهم زدن روند نابرابر
اگرچه امریکا و تروئیکای اروپایی در نشست جدید شورای حکام ترجیح دادند به جای تکرار رویه خود در چند نشست قبلی، بیانیه را جای قطعنامه بنشانند و نسبت به تهران موضعگیری کنند، اما با این حال نمیتوانند پیامد سیاستی را که در ماههای اخیر با وجود همکاری فراتر از تصور ایران در دولت سیزدهم برای رفع بهانهجوییهای آژانس به جریان افتاده بود، بزودی از یاد دولتمردان جدید ایران بزدایند؛ رویکردی که به مانند آب در لانه مورچگان عمل کرده و میتوان انتظار داشت دولت چهاردهم ظرفیت دیپلماتیک خود را برای برهم زدن این روند نابرابر که از یکسو در بطن مذاکره ایران و طرفهای برجام و از سوی دیگر در تعامل با آژانس جریان یافته، به کار گیرد. بنابراین طبیعی است آنچه در خلال فضایی که این روزها هم در لابیهای آژانس و هم از منظر رسانهای و دیپلماتیک در روند ضدیت با ایران رد و بدل میشود، به ساحت موضعگیری اعلامی جمهوری اسلامی منحصر نماند. در چنین فضایی، اخباری که طی چند روز گذشته از سوی محافل غربی پیرامون همکاری نظامی ایران و روسیه و ادعای ارسال موشکهای بالستیک منتشر شد هر چند میتواند در فضاسازی با فحوای هستهای هم کارت برندهای در اختیار کشورهای غربی باشد، اما بیش از آن، تأثیرش را در رویکرد تازه تهران نسبت به این پروندهسازیها خواهد گذاشت.
قیاس دو رویکرد
آتشافروزی آژانس در پرونده دو مکان ادعایی و انداختن قصور عدم اجرای «پروتکل الحاقی» بر شانه ایران که به قیاس اقدامات خصمانهتر ایالات متحده از جمله پیمانشکنی در چهارچوب توافق هستهای میتوانست به تنش جدی و بازشدن یک مسیر بیبازگشت از سوی تهران منتهی شود، در حالی است که مقامهای دولت چهاردهم با نشان دادن دوباره حسننیت خود میکوشند، فرآیند دیپلماتیک با آژانس را همچنان باز نگه دارند و قدم در راهی نگذارند که اروپاییها از آن به عنوان خطر یک بحران اشاعه هستهای در منطقه و تشدید رو به افزایش مسیر هستهای ایران یاد میکنند. بنابراین وقتی «کارل هالگارد» سفیر و نماینده دائم اتحادیه اروپا در نشست اخیر شورای حکام ادعا کرد که قانون مصوب «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» به مانعی برای راستیآزمایی آژانس نسبت به تضمین ماهیت صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران تبدیل شده است، میبایست به این مهم هم اشاره میکرد که فلسفه شکلگیری تصویب این قانون از سوی پارلمان ایران چه بوده است. این رویه طلبکارانه در خطمشی «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس نسبت به روند تعاملاتش با ایران نیز در پیش گرفته شده و سبب شده او در مواجهه با تصمیمات ایران برای تلافیجویی در برابر اقدامات غرب، بیآنکه دلیلی ببیند نسبت به زمینههای سیاسی تأثیر و تاثر بنبست برجام بر رویکرد راستیآزمایی آژانس حساس و پیگیر باشد و همچنان بر طبل خواستههای تکراری خود بکوبد.
آمادگی ایران برای پاسخگویی
این چنین است که با تغییر دولت در ایران و رفتار درپیشگرفتهشده از سوی غرب و در حالی که محافل امنیتی وابسته به این کشورها در حال تدارک آتش تنش تازه میان ایران و آژانس هستند و سعی دارند صحنه جاری را از سیاست تبلیغاتی هدفمند خود در روند ضدیت با ایران متأثر سازند، ازسرگیری مذاکرات جدی و مبتنی بر یک نقشهراه میان دو طرف ضرورت پیدا کرده است. پیشنهاد تازه تهران که در گزارش اخیر نمایندگی ایران در وین بازتاب پیدا کرده و ایده طراحی یک «مدالیته» جدید را برای حل و فصل موضوعات اختلافی روی میز گذاشته است، ناظر به اهمیت در پیش گرفتن چنین رویکردی است و میتواند مقدمه خوبی برای عبور از بحران جاری باشد. این رویهای است که ایران در کنار اقدامات قابل انتظارش همچون احضار مسئولان نمایندگیهای دیپلماتیک سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان در اعتراض به بیانیه ادعاییشان و همچنین حفظ روند رو به پیشرفت فعالیتهای هستهایاش در پیش گرفته و در عین حال از این مهم غافل نیست که دست خود را در عرصه فنی در برابر زیادهخواهی طرفهای مقابل که همچنان به پروندهسازیهای جدید امنیتی دلخوش کردهاند، نبندد. از این رو شاید ضروری است که اعضای شورای حکام این موضع نماینده ایران در آژانس را که دیروز گفت «ایران آماده پاسخگویی مناسب به هر موضع و اقدام نامطلوبی است که در شورای حکام اتخاذ شود»، جدی بگیرد. اما آنچه از تمام اینها مهمتر به نظر میرسد، تداوم دیپلماسی از سوی هر دو طرف ماجرا برای به روز کردن توافق هستهای و برداشتن تحریمهاست؛ اقدامی که اگرچه بسیاری اجرای آن را با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران دشوار میخوانند اما هنوز حامیان پروپاقرصی دارد که سعی دارند دیپلماسی را برای جلوگیری از بالا گرفتن بحران زنده نگه دارند؛ کافی است راه نافرجام بحرانسازی علیه ایران برای کشورهای غربی درسآموز باشد.
بــــرش
بازکردن پرونده ادعایی بر سر موشکهای بالستیک
در حالی که هنوز پرونده هستهای در پستوی ناکامی زنجیرهوار غرب در سیاست خارجی لاینحل مانده، باز کردن پرونده ادعایی بر سر موشکهای بالستیک ایران به روسیه، ادامه همان بیراههای است که به نظر میرسد اروپا در گشودن آن از ایالات متحده شتاب بیشتری دارد. چه اتحادیه اروپا روز گذشته در موضعی واهی انتقال موشکهای بالستیک ساخت ایران به روسیه را محکوم و اعلام کرد، بزودی اقدامات محدودکننده تازهای علیه افراد و نهادهای دخیل در برنامه موشکی و پهپادی ایران وضع خواهد کرد. این ادعایی است که در روزهای اخیر بارها از سوی محافل غربی تکرار اما با تکذیب رسمی مقامهای ایرانی مواجه شده است.