محتوای آثار هنری باید در فضای منصفانه نقد شود
سعید فلاح فر
پژوهشگر هنر
عده زیادی از منتقدان و نظریهپردازان هنری، «محتوا» را یک اصل غیرقابل انکار در اثر هنری و حتی معادل بلامنازع آن میدانند، تا جایی که برخی عملاً، اثر هنری را به شکل اغراقآمیزی وسیله تبلیغ، نیل به محتوا و امر کاملاً کاربردی تعریف میکنند و ارزشهای هنری را مستقیماً در گرو ارزشهای محتوایی میشمارند.
اگرچه فرمگرایی و پرهیز عامدانه از محتوا را هم باید نوعی محتوا فرض کرد، اما گروه اول منظور از محتوا را تعمداً موضعگیریهای نسبتاً صریح تعریف میکنند.
این محتوا ممکن است در موضوعاتی مانند سیاست، فرهنگ، ایدئولوژی یا هر چیز دیگری باشد که بنا به نظر ایشان لزوماً باید در تأیید یا رد موقعیت، عبارت، وضعیت و... از نگاه هنرمند و حاوی اشاراتی متنی باشد.
در مقابل، عدهای بدون اینکه حتی منکر الزام یا امکان محتوا در اثر هنری باشند، در تحلیلهای هنری خود موافقت یا مخالفت با محتوا را موضوع نقد هنری نمیدانند.
بنابراین یک منتقد هنری ممکن است با موضعگیریهای سیاسی هنرمند در موضوع اثرش همراه نباشد اما به وجود محتوا اعتقاد داشته و شیوه هنری مواجهه هنرمند با محتوا را مورد ستایش قرار دهد.
از نظر این منتقدان، رد یا قبول این امر یا محتوای مثلاً سیاسی، در خارج از متن اثر هنری و در قالب نقد سیاسی و... قابل بررسی است و نمیتواند در تعیین ارزشهای هنری نقش مهمی داشته باشد. در این صورت رد یا قبول اثر هنری همیشه مترادف نفی یا پذیرش محتوا نخواهد بود؛ اگرچه عملاً این حد از استقلال آرمانی معمولاً محقق نمیشود.
منتقد هنری ممکن است به عنوان مثال عقاید ضدمسیحی داشته باشد، اما صحنه آفرینش بر سقف سیستین، اثر میکلانژ را با تمام وجود تحسین کند یا در حالی که از مزایای زندگی در جهان سرمایهداری احساس لذت میکند، در تقدیر از تابلوی سنگشکنان گوستاو کوربه هم سخن بگوید.
شاید این برداشت از هنر را باید پیش از هنرمندان و منتقدان به مدیران هنری یادآوری کرد که با درک متوسطی از هنر و جایگاه هنرمند، روی تفکیک محتوایی آثار تأکید بیش از اندازه دارند و به نوعی مثل یک معلم سختگیرعقاید خود را فراتر از آنچه هنرمندان میاندیشند، فرض میکنند.
گاهی این رفتار چنان از حد میگذرد که این قبیل مدیران، هنرمندان را در صف کارمندان و مستخدمین خود تصور میکنند، اما در حقیقت، همانطور که مواضع و عقاید انسانی قابل نقد و بررسی هستند، محتوای آثار هنری را هم باید به جای حذف، در فضای منصفانه و البته خارج از ارزشهای هنری ـ با همان معیارها و روشهای اجتماعی مورد وثوق و مبتنی بر آگاهی جامعهـ نقد کرد و همچنان از ارزشهای هنری آن لذت برد.