نهال کمال

سیداصغر نوربخش

روزنامه نگار

مسابقات پارالمپیک تمام شد. سراسر درس بود. همه چیزهای خوب انسانی را با خود داشت. ورزشکارانش، خواستن را واقعاً به توانستن تبدیل کردند. میلی سیری ناپذیر از انگیزه و امید در آن موج می‌زد. این میدان، کلاس درس بزرگ و واقعی برای کارآفرین و تفکر کارآفرینی است؛ حلول فرهنگ والای انسانیت در کالبد ورزش و میدان عمل. کاری به ناترازی‌های قانونی المپیک و پارالمپیک ندارم که در بسیاری مواقع، آدم‌ها را بی‌رحمانه قضاوت می‌کند و از صدر به ذیل و از ذیل به صدر می‌رساند. مهم، تلاش و تمنای ورزشکارانی است که با وجود نقص‌های ظاهری، بذر کمال را در خود کاشته‌اند و با مراقبت بسیار، در حال پرورش و تنومندی آن هستند. بخشی از سایه و ثمره‌اش را هم ما می‌بینیم که از طراوت و جذابیتش، حظ می‌بریم.
هنر کارآفرینی در این است که فکری را از نقص به کمال برسانیم. در کاستی‌ها و کمبودها، کامل باشیم. فکر رهایی از موانع و مشکلات را دائماً در سر بپرورانیم و از همه اینها مهم‌تر، در میدان حاضر باشیم. همه این‌ها، در کنار هم، محصولی را خلق می‌کند که دیگران می‌توانند ببینند و به فراخور حالشان، از آن بهره ببرند یا که نیازی را برطرف کند. خب، ورزشکار پارالمپیک چه نیازی از مخاطب و جامعه و انسان برطرف می‌کند؟ کاملاً مشخص است؛ در زمانه‌ای که انسان‌ها به بهانه‌ای به جان هم می‌افتند و جان هم می‌ستانند، از خودگذشتگی و ایثار را می‌توان از این ورزشکاران آموخت. در جایی که رخوت و سستی، سلامت سالم‌ها را به گرو گرفته است، اراده و عزم جزم این بزرگواران، انگیزه ساز است. این عزیزان، درس بخشش را به خوبی یاد ما می‌دهند. ما معمولاً از جفت و جور نبودن شرایط شکایت داریم و منتظریم که کسی و کسانی بیایند و اوضاع را برایمان بسامان کنند، اما تفکر اصیل کارآفرینی در توان‌یابان مسابقات المپیک می‌گوید که طبیعت و تقدیر، شرایطی دشوار را پیش روی آنان قرار داده است و به جای آنکه گره بر جبین بیندازند و به زمین و زمان گلایه کنند که چرا تنشان دچار علت و کاستی است، از جوارح صحیح و سالمشان بهره می‌گیرند و قدرت باور و ایمان را به حد اعلایش می‌رسانند. کارآفرین واقعی، از این دانشگاه بزرگی که اتفاقاً همه نظریات درست و متعالی را به مرحله آزمون و عمل می‌رساند، درس می‌گیرد و لحظه لحظه آن را سرلوحه کارهای پیش روی خود قرار می‌دهد.
پیشنهاد می‌کنم آنهایی که به دنبال موفقیت هستند و می‌خواهند کارآفرینی ثروتمند باشند، حتماً یک دوره عملی، نزد یک یا چند تن از این توان‌یابان بگذرانند. گاهی عظمت توان ایشان، آنچنان چشمگیر است که مخاطبش را دچار تحیر و حقارت می‌کند.
میدان پارالمپیک، عرصه استفاده به‌موقع و دقیق از فرصت‌ها نیز هست. به ما می‌آموزاند که فرصت‌ها، در شرایطی عالی و مهیا، سراغ ما نمی‌آید. فرصت در زندگی، همواره آدمی را غافلگیر می‌کند. معمولاً هم واکنش ما به آن کند و نامناسب است. آنگاه که از آن فاصله می‌گیریم، متوجه‌اش می‌شویم و فقط انگشت حسرت به دهان می‌گیریم و دیگر هیچ. حاضران در پارالمپیک، فرصت‌ها را به درستی درمی‌یابند و بهترین و بیشترین استفاده را از آن می‌برند. پس، این هم یک درس بزرگ دیگر کارآفرینی است؛ حواست به فرصت‌ها باشد. اگر فرصتی هم گیر تو نیامد، یک فرصت خلق کن. ما برای موفقیت و زندگی بهتر، مدیون این ورزشکاران سربلند هستیم. همیشه و همه جا. این درس بزرگ و مشترک پارالمپیک و هنر کارآفرینی را تا ابد به یاد بسپاریم: هیچ کس کامل نیست اما همه وظیفه دارند به سمت کمال حرکت کنند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و پنجاه و یک
 - شماره هشت هزار و پانصد و پنجاه و یک - ۲۰ شهریور ۱۴۰۳