محمد علی بهمنی، شعر و اهالی‌اش را در هشتاد و دو سالگی بدرود گفت

شاعری که نیماگونه غزل را زیست

مریم شهبازی-خبرنگار/ محمد علی بهمنی، شاعر و ترانه‌سرای شهیر کشورمان، پس از چند دوره تحمل بیماری، در هشتاد و دو سالگی با شعرپارسی و اهالی‌اش بدرود گفت؛ شاعری که عشق از مضامین جدی آثارش بود و هرگز خود وسروده‌هایش را جدا از مردم و زمانه‌اش ندید و شاید همین است که به اذعان اهالی ادبیات، بیش از هر شاعر دیگری در جلب نظر مخاطبان عام و خاص در روزگار معاصر موفق بوده است. همان‌طور که در نوشته‌های مصطفی محدثی خراسانی و رضا اسماعیلی، درباره زنده‌یاد بهمنی در روزنامه ایران امروز آمده، آنچه بیش از همه درباره این شاعر و غزلسرای معاصر خودنمایی می‌کند این است که ظرف غزلش را از رودخانه نیمایی پر کرده بود، ادعایی که فارغ از هر اغراقی، خودش نیز بارها درباره‌اش گفته بود: «جسمم همه غزل و روحم همه نیمایی است.»

از تولد در قطار تا شناسنامه دزفولی
محمدعلی بهمنی، متولد بیست و هفت فروردین 1321 دزفول بود؛ مهر شناسنامه دزفولی‌اش البته ماجرایی خواندنی دارد که اشاره مختصری از آن در ادامه آمده؛ خانواده‌اش در راه سفر به دزفول، برای عیادت از برادرش بوده‌اند که او در قطار متولد می‌شود و دزفول به شناسنامه‌اش گره می‌خورد. وگرنه والدینش اصالتاً تهرانی بوده‌اند. دوران کودکی‌اش در نقاط مختلفی از پایتخت سپری می‌شود؛ او در این رابطه گفته بود: «دوران کودکی را به صورت پراکنده در تهران، بخش شمیرانات، شهرری، کرج و… بودیم، چون پدرم شاغل در راه‌آهن بود، مأموریت‌های ایستگاهی داشت. از سال ۱۳۵۳ هم به بندرعباس رفتیم.» 
محمد علی‌بهمنی، طی دهه‌های گذشته بنا به قبول مسئولیت‌های ادبی و هنری مختلف و همچنین برای حضور در محافل ادبی، بین بندرعباس و تهران در رفت‌وآمد مداوم بوده است. استعداد شعری بهمنی، در دوران کودکی‌اش و زمانی که مشغول کار در چاپخانه‌ای در تهران بوده کشف می‌شود، آن هم به لطف آشنایی با فریدون مشیری که اداره صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر را به عهده داشته است. مشیری، بانی انتشار نخستین شعر بهمنی در سال 1330 می‌شود، زمانی که 9 سال بیشتر نداشته است! حضور در آن چاپخانه، فرصت آشنایی و دیدار بهمنی با بسیاری از چهره‌های فرهنگ و ادب آن روزگار را فراهم می‌کند.
بهمنی تا پیش از پیروزی انقلاب، در همکاری با رادیو، برنامه صفحه شعر را برای شبکه استانی خلیج فارس اجرا کرد، بعد از آن هم همکاری‌های رسانه‌ای خود را با هفته‌نامه‌ای از هرمزگان ادامه داد. بعد از سال 57 هم به تهران آمد، مدتی ماند و مجدد به بندرعباس بازگشت. 
او طی سال‌ها زندگی در بندرعباس مسئولیت اداره چندین چاپخانه و مؤسسه انتشاراتی را برعهده گرفت. او طی یک دهه اخیر، ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به عهده داشت؛ هرچند که ایفای نقش او در این جایگاه حاشیه‌هایی را برای بهمنی به دنبال داشت؛ آنچنان که در سال 97 ضمن اعلام خداحافظی‌اش، به انتشار چند سطری در فضای مجازی اکتفا کرد، بدین مضمون که: «فقط به این دلیل که دیگر مزاحم ترانه‌های ضعیف نباشم. با شرم خداحافظی می‌کنم.»

نگاهی به کارنامه کاری بهمنی
صحبت از جایگاه ادبی بهمنی در عرصه شعر و ادبیات چیزی نیست که در قالب گزارشی کوتاه بتوان درباره‌ آن صحبت کرد، با این حال همان‌گونه که در مقاله‌ای دانشگاهی با عنوان «هنجارگریزی‌های محمدعلی بهمنی در قالب سنتی غزل و تجربه قالب‌های نوین شعری» هم آمده، محمدعلی بهمنی ازجمله شاعرانی بود که کوشید با بهره‌گیری از انواع نوآوری‌ها و ساختارشکنی‌ها در ارکان تشکیل‌دهنده شعر، زبان شعری خاص خود را خلق کند.
یکی از جلوه‌های این نوآوری، آشنایی‌زدایی و ساختارشکنی بهمنی در قالب‌های سنتی شعر، بویژه غزل و نیز تجربه موفق قالب‌های شعری جدید است. او تلاش کرد با بهره‌مندی از شعرنیمایی، به غزل امروز حیاتی تازه ببخشد. سرودن غزل‌‌هایی با ساختار روایی، نمایشنامه‌ای و نیمایی، ایجاد فصل‌بندی در غزل، استفاده از ساختار شعرهای دیداری، طبع‌آزمایی در قالب‌های شعری بسیار کوتاه مانند ترانک، هایکو، سرایش شعرهای بلند و... از تجربه‌های موفقی هستند که در کارنامه کاری مرحوم بهمنی و برای ایجاد تحول و نوآوری در حیطه شعر، بویژه غزل ثبت شده‌اند.
 از محمد علی بهمنی، مجموعه اشعار بسیاری نیز به یادگار مانده که از جمله آنها می‌توان به عامیانه‌ها، گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود، «دهاتی»، «غزل»، «شاعر شنیدنی است»، «این خانه واژه‌های نسوزی دارد»، «من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم» و«غزل زندگی کنیم» اشاره کرد. سروده‌های زنده‌یاد بهمنی در دنیای موسیقی هم با استقبال زیادی روبه‌رو شده‌اند؛ زنده‌یاد ناصر عبداللهی، همایون شجریان و علیرضا قربانی از جمله خوانندگانی هستند که با استفاده از ترانه‌ها و غزل‌های محمدعلی بهمنی، سهمی در درخشش و ماندگاری آثار وی در دنیای موسیقی ایفا کرده‌اند. البته این استقبال هرازچندی هم با دلخوری‌هایی روبه‌رو شده بود؛ از جمله یکی از خوانندگان که یکی از ترانه‌های بهمنی را به اشتباه می‌خواند و سبب تغییر معنایی آن و دلخوری بهمنی می‌شود. گفتنی است که آیین بدرقه‌ محمدعلی بهمنی، ساعت ۹ صبح امروز، با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادبیات از مقابل تالار وحدت انجام می‌شود؛ پیکر زنده‌یاد بهمنی با توجه به درخواست‌های انجمن‌های فرهنگی و هنری هرمزگان و با موافقت خانواده ایشان در بندرعباس به خاک سپرده می‌شود.

 

رئیس جمهور: 
محمدعلی بهمنی، غنای فراوانی به ادبیات ملی بخشید
رئیس جمهور در پیامی، درگذشت شاعر نام‌آشنا و خوش‌قریحه کشور مرحوم محمدعلی بهمنی را به اهالی فرهنگ و هنر کشور تسلیت گفت. در پیام مسعود پزشکیان آمده: «درگذشت شاعر نام‌آشنا و خوش‌قریحه، مرحوم محمدعلی بهمنی، موجب تأثر و اندوه اینجانب شد. این شاعر توانمند و دارنده «تندیس خورشید مهر» به ‏عنوان برترین غزل‏سرای کشور با سبک خاص، ذوق هنرمندانه و نگاه خلاقانه، انسانی و مردمی به شعر، جذابیت‌‏های خاصی به اشعار خود و غنای فراوانی به ادبیات ملی بخشید و نام و یادی ماندگار از خود برجا گذاشت.
فقدان این چهره پرارج فرهنگی را به اهالی فرهنگ و هنر کشور، عموم دوستداران و بویژه خانواده محترم آن مرحوم تسلیت می‏گویم و برای ایشان رحمت و رضوان الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی خواستارم.»

 

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: 
او معلمی بی‌ادعا برای شاعران امروز و فرداست
سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی، درگذشت محمدعلی بهمنی شاعر نامدار کشورمان را تسلیت گفته است. در بخشی از پیام او آمده: «بی‌تردید این شاعر بزرگ بیش از هفت دهه در حوزه‌ شعر و سپهر ادبیات غنی پارسی تنفس کرد و با سرودن اشعار و ترانه‌های ناب بر آن افزود و با عنوان معلمی بی‌ادعا در این حوزه راهنمون نسل‌های مختلف از شاعران جوان بود و خواهد بود. درخواست‌های گسترده مردم شریف و حق‌شناس بندرعباس، تشکل‌های فرهنگی و هنری، هنرمندان و مسئولان استان هرمزگان برای پذیرا بودن کالبدشان در یکی از مراکز فرهنگی استان، نشان از تلاش‌های ارجمند ایشان در آن منطقه عزیز دارد و امید که این مهم موجب و موجد اتفاقات مبارک در حوزه‌ شعر و ادب و حفظ و گسترش زبان و ادبیات پارسی باشد و روح لطیف‌اش در ساحل خلیج فارس آرام گیرد.»

 

اندر چرایی محبوبیت محمدعلی بهمنی

رضا اسماعیلی
شاعر و منتقد ادبی


چند روز قبل از آسمانی شدن استاد بهمنی، دوستی که خبر بستری شدن استاد در بیمارستان را شنیده بود، با من تماس گرفت و پرسید: چرا محمدعلی بهمنی محبوب است؟ چون در آن زمان وضعیت روحی مناسبی نداشتم، در پاسخ فقط گفتم برای سلامتی استاد دعا کنید.
امروز که خبر آسمانی شدن «غزلمرد نیمایی» استاد بهمنی را شنیدم، به سؤال آن دوست بیشتر فکر کردم. آری، بهمنی شاعری دوست داشتنی، دیدنی و شنیدنی بود. اما به راستی راز محبوبیت شاعری چون محمدعلی بهمنی چیست؟
پاسخ این سؤال را باید در سلوک انسانی او جست‌وجو کرد. بهمنی پیش و بیش از آنکه شاعر خوبی باشد، انسان خوبی بود. خالق مجموعه شعر «شاعر شنیدنی است» به راستی مصداق این شعر سعدی بود که: «عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست» بهمنی فقط شعر نمی‌گفت، شعر را عاشقانه زندگی می‌کرد. او بسیار و بسیار شبیه شعرهایش بود. بهمنی شعر را نفس می‌کشید و با مهربانی واژه‌ها زندگی می‌کرد. همین خصیصه بود که از او شاعری دوست‌داشتنی ساخته بود، جاذبه فروتنی، صداقت و محبت:
«گر تو مجذوب کجا آباد دنیایی، من اما/ جذبه‌ای دارم که دنیا را بدین جا می‌کشانم»
علت دیگر محبوبیت استاد بهمنی، مردمی بودن اوست. بهمنی شاعری از جنس مردم و با مردم بود. از همین رو شعرش با جان و جهان مردم پیوند خورده بود: «من با زبان خانه / من با زبان کوچه و بازار / من با زبان همشهری‌هایم / ساده و رُک حرف می‌زنم...»
مردم انتظار دارند سیمای پرفروغ خویش را در آیینه شعر شاعران معاصر ببینند‌، نه آن‌گونه که شاعر نقاشی می‌کند، بلکه آن‌گونه که در جهان واقع هست‌ و این به نظر من مطالبه‌ای منطقی و بحق است. این ضرورتی انکارناپذیر است که برای پیوند دوباره مردم با شعر و مقابله با گسست نسل‌های ادبی، شاعران روزگار ما باید از کاخ‌های پرزرق و برقی که با خشت‌های کلمات فاخر، لوکس و تجملی ساخته‌اند، بیرون بیایند. دست شعر را بگیرند و با خود به میان مردم کوچه و بازار ببرند؛ به ایستگاه‌های اتوبوس، میدان‌های تره‌بار، صف‌های توزیع ارزاق عمومی، پشت چراغ‌های قرمز، بیمارستان‌ها، کارخانه‌ها، زندان‌ها، یتیم‌خانه‌ها، خانه‌های سالمندان، باشگاه‌های ورزشی و... و هر جای دیگری که محل رفت و آمد آدم‌هاست.
بهمنی با اشراف بر این ضرورت، عاشقانه دست شعرش را گرفت و به میان مردم کوچه و بازار برد تا با مردم حشر و نشر داشته باشد و نشست و برخاست کند، در مدرسه درس بخواند، در دانشگاه اعتراض کند، در جبهه بجنگد، در بیمارستان بستری شود، در تیمارستان دیوانگی کند، در مسجد نماز بخواند، در کارخانه اعتصاب کند، با ماشین مسافرکشی کند، در خیابان بخوابد، در پارک قدم بزند، به سینما برود، زیر باران عاشق بشود، در کوچه‌باغ‌ها آواز بخواند، در اداره پشت‌ میز بنشیند، در خانه سالمندان انتظار بکشد و... تا رنگ و بوی مردمی بگیرد.
آری، بهمنی به درستی دریافته بود که شعر باید حدیث غم‌ها و شادی‌های مردم باشد. با خنده‌های آنان بخندد، با گریه‌هایشان اشک بریزد و خونسرد و بی‌تفاوت از کنار مردم عبور نکند. اگر امروز این اتفاق خجسته بیفتد، شاید فردا آغوش گرم و پرمهر مردم بار دیگر به روی شعر گشوده شود و مردم زمانه ما نیز همچون زمان سعدی و حافظ و مولانا، شعر را موجودی از جنس خویش بدانند و برای هم‌صحبتی و هم‌نشینی با او، بی‌قراری کنند و سرودست بشکنند.
جان کلام آنکه امروز مردم به شعر شاعرانی روی خوش نشان خواهند داد که صدای رفت‌و‌آمد و نشست و برخاست خویش را در کلمه به کلمه آن اشعار بشنوند. 

 

 استمرار پرطنین یک نام

مصطفی محدثی‌خراسانی
شاعر و منتقد ادبی


بیش از نیم قرن است که نام محمدعلی بهمنی بر تارک غزل معاصر فارسی می‌درخشد و با شنیدن این نام نسیمی از طراوت، مهر، خرد و روشنی وزیدن می‌گیرد؛ نامی که از همان سال‌های اولیه درخشش، پرشکوه و با صلابت در اوج قرار گرفت و بیش از 6 دهه همچنان تا آخرین نفس در اوج ایستاد و چون درختی فرازمند، ایستاده به آسمان قد کشید و پرواز کرد.
اگر چه در سیر تحول غزل معاصر، شاعران بسیاری نقش داشته و برخی از آنها در آغاز این حرکت و تحول بر محمدعلی بهمنی تقدم دارند، اما باید پذیرفت که مراحل بعد این سیر تحولی که منجر به پذیرفتن و اقبال عمومی و در نهایت تثبیت این جریان شد، مرهون ذوق، خلاقیت، بینش و دانش چند چهره انگشت‌شمار است که محمدعلی بهمنی به دلیل ویژگی‌های خاص ذهنی و زبانی از طرفی و شخصیت و مشرب اجتماعی از طرفی دیگر، سرآمد این چند چهره انگشت‌شمار است.
زبان شعر بهمنی نمونه برجسته، سهل و ممتنع در غزل معاصر است، آنچنان که گفته است: «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» همین یک مصرع که به ظاهر ساده‌تر از سخن گفتن عادی و روزمره به نظر می‌رسد، آنقدر در پس ظاهر ساده‌‌اش پشتوانه‌های احساسی، عاطفی، اندیشگی و انسانی و ذوقی دارد که آن را تبدیل به یکی از معروف‌ترین مصرع‌های شعر معاصر می‌کند؛ شعری که به مناسبت‌های مختلف در ذهن و زبان توده‌های مردم جاری و ساری می‌شود. جالب اینکه مشابه این مورد درباره اکثر قریب به اتفاق شعرهای بهمنی صادق است. او پیچیده‌ترین دریافت‌ها و کشف و شهود‌های معرفتی را به‌گونه‌ای در ساده‌ترین و در عین حال زیباترین شکل ممکن به جان مخاطب منتقل می‌کند که هم مورد توجه مخاطبان خاص قرار می‌گیرد و هم عموم مردم آن را درک کرده و می‌پسندند.
خصوصیت دیگری که موجب قرار گرفتن بهمنی در این جایگاه منحصر‌به‌فرد در غزل معاصر شد، استمرار بی‌وقفه و در عین حال قدرتمند و همواره در اوج ماندن او در عرصه سرودن اشعار تازه و همچنین حضورش در محافل و مجامع ادبی بود. آخرین‌بار همین چند ماه پیش به‌رغم آنکه استاد به تازگی از بستر بیماری برخاسته بود، توفیق همراهی ایشان را در اردوی آموزشی آفتابگردان‌های مؤسسه شهرستان ادب پیدا کردم تا شاهد حضور سرشار از طراوت مهر ایشان برای آموزش و تربیت نسل جوان باشم.
این رویه طی دهه‌ها حضور استاد بهمنی برای بهره‌مندی شاعران جوان از آموزه‌های ایشان کمرنگ نشد، آنچنان که جای‌جای محافل ادبی ایران مملو از خاطرات محمدعلی بهمنی است. زندگی چون مردم و با مردم، یکی از مهم‌ترین عوامل رسیدن استاد بهمنی به این زبان سهل و ممتنع بود که ادامه مسیر سرودن استاد بهمنی را با همان ذهن و زبان، منتهی در قالب‌های دیگری همچون ترانه، با جلوه‌های درخشان‌تری از زبان مردمی، بهمنی را به تصویر کشید. 
تداوم مسیر ادبی استاد بهمنی در قالب‌های دیگر، موجب گسترش نام و ذهنیت و زبان بهمنی بین توده‌های مردم شد و در نهایت با عشق مردم دل به دریای محبت زد و رفت.

 

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و چهل و هفت
 - شماره هشت هزار و پانصد و چهل و هفت - ۱۱ شهریور ۱۴۰۳