اخلاق سیاسی در حکومت نبوی

حکمرانی خردمندانه

دکتر جلال حسینی
پژوهشگر تاریخ اسلام

در بحث «اخلاق سیاسی» یا «اخلاق زمامداری» دو پرسش اساسی مطرح است که چالش‌های زیادی را بین عالمان علم سیاست ایجاد کرده است؛ یکی اینکه «چه کسی باید حکومت کند؟» و دوم اینکه «چگونه باید حکومت کند؟» که بازخوانی سیره سیاسی- اخلاقی پیامبر(ص) می‌تواند معیارهای قابل‌تأملی برای حکمرانی خردمندانه سیاست‌ورزان به دست دهد.
 
فرمانروایی بر قلوب
 با حفظ کرامت انسانی
یک اصل اساسی رهبر سیاسی موفق، حکمروایی او بر قلوب پیروانش با حفظ کرامت انسانی است که اگر این اتفاق بیفتد از همراهی و همکاری آنان در زمامداری برخوردار خواهد شد. در زندگانی سیاسی رسول اسلام(ص) این امر یکی از پایه‌های اصلی مشی سیاسی و شیوه حکمرانی ایشان بود به همین دلیل پیامبر رحمت و رأفت (رحمة للعالمین) لقب گرفت. این شیوه زمامداری باعث شده بود افراد تحت حاکمیت ایشان در تمام مبارزه‌ها و مصایب زمانه یاریگر ایشان باشند، همان‌طور که آن حضرت هم شرایط زندگی و مشکلات پیروانش را درک می‌کرد تا بتواند با همدلی، سیاست کارآمدی داشته باشد.
 
رحمت نبوی و رأفت اسلامی
حضرت محمد(ص) با شریعت جدیدی که از جانب خداوند به آن مبعوث شد، نظام حکمرانی بدیعی را در جزیرةالعرب بنا گذاشت که بعدها تا سرزمین ایران و مصر و شام و مغرب و اندلس دامن‌گستر شد.
 الگوی حکومتی موفقی که متضمن یک ویژگی برجسته بود؛ «سیاست اخلاقی همراه با رأفت اسلامی» که باعث شد سران شهر مکه نگران گسترش این الگوی حکمرانی شوند و تلاش کنند تا با تهدید یا تطمیع، ایشان را از ادامه حکمرانی بازدارند که با این تعبیر مشهور خاتم‌الأنبیاء(ص) مواجه شدند: «سوگند به خدا، اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارند تا این کار را رها کنم، آن را تا بدانجا که یا خداوند، این دین را پیروز کند یا من در این راه کشته شوم، رها نخواهم کرد.» استواری در راه هدف، پایداری در مسیر و ایمان به راهی که انتخاب شده، درسی است که از این مشی پیامبر(ص) می‌توان گرفت.
 
هم‌رتبه کردن شهریار و شهروند
در حالی که فیلسوفان سیاسی اغلب مکانتی فراتر از شهروندان برای شهریار قائل شده‌اند اما دوران 10 ساله زمامداری موفق‌ پیامبر(ص)، نشان‌دهنده بطلان این نظریه فیلسوفان سیاسی است.
 تصمیم‌‌های حکومتی ایشان در دوره راهبری امت اسلامی، یک «زمامدار مرشد آگاه» را به بشریت معرفی کرد.
در منطق سیاسی پیامبر(ص) بین حاکم و شهروندان تفاوت رتبه‌ای وجود ندارد و ایشان خود را برتر از جامعه‌اش نمی‌بیند و در پرتو این احساس مشترک بین زمامدار و جامعه است که همدلی و همدردی میان اقشار مختلف جامعه شکل می‌گیرد. پیامبر(ص) حتی خود در جنگ شرکت می‌کردند.
 ابن‌هشام نقل می‌کند که در غزوه احد، آن زمان که مشرکان بر مسلمانان چیره شدند و جنگ سختی درگرفت؛ به گونه‌ای که بسیاری از مسلمانان از میدان نبرد فرار کردند، آن حضرت صحنه جنگ را ترک نکرد و حتی ابی بن خلف از سران مشرکان را به دست خویش به هلاکت رساند.
 
هدایت سیاسی جامعه
 با مشورت‌پذیری
ریشه بسیاری از توفیقات زمامداری پیامبر(ص)، شایسته‌گزینی و پرهیز از واگذاری امور به نااهلان و در عین حال، پایبندی به اصل مشورت با متخصصان است.
 داستان اُحُد و استواری بر تصمیمی‌که پس از مشورت با مسلمانان اتخاذ شد، یکی از بارزترین مظاهر توجه ایشان به اصل مشورت در هدایت سیاسی جامعه است؛ اگرچه تصمیم مصوب بر خلاف نظر ایشان بود اما چون خرد جمعی را مقدم بر نظر خویش می‌دانستند با آن تصمیم موافقت کردند. 
این موضع ایشان در حالی بود که به گواه سیره‌نویسان، پذیرای انتقادها نسبت به عملکردهای خویش بودند و هیچ‌گاه با مخالفان و منتقدان، برخورد تند نداشتند.
 
 قاطع با مسئولان؛ 
مهربان با ملت
در سیاست‌ مدرن، گویا بر اساس یک قانون نانوشته، نزدیکان به قدرت از مصونیت‌هایی برخوردار می‌شوند که مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. 
در حالی که در سیره سیاسی پیامبر(ص) عکس این روند را شاهد هستیم. چنانکه امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرمایند: «پیامبر درباره مردم از سه چیز پرهیز می‌کرد؛ هرگز کسی را سرزنش نمی‌کرد و از کسی عیب نمی‌گرفت و لغزش‌ها و عیب‌های مردم را جست‌وجو نمی‌کرد.» ایشان با خطای مردم با اغماض برخورد می‌کرد اما در مورد اشتباه مسئولان، بسیار سختگیر و قاطع بود. 
نمونه‌ای‌ از آن، ماجرای گروه هشت نفره‌ای است که به سرکردگی عبدالله بن جحش برای جمع‌آوری اطلاعات از تحرکات مشرکان مکه به طور محرمانه فرستاده شده بودند. اما آنان برخلاف دستور ایشان عمل کردند و باعث لو رفتن اسرار شدند. مسئول حکومتی این اتفاق مورد توبیخ علنی و برخورد تند آن حضرت قرار گرفت در حالی که فرد ناآگاهی که در این جریان به کار گرفته شده بود با رأفت اسلامی‌و اغماض با او برخورد شد.
 
همراه و همدل با مردم
از آنجایی که اصحاب پیامبر(ص) بشدت به ایشان عشق می‌ورزیدند، آن حضرت بیمناک بود که مبادا در وصف وی غلو کنند و سخنانی فراتر از واقعیت بگویند. 
بنابراین خطاب به آنان گفت: «مرا بالاتر از آنچه هستم قرار ندهید؛ آن‌ سان که نصارا درباره مسیح سخن گفتند، درباره من سخن نگویید که به درستی خداوند پیش از آنکه مرا رسول[خویش] گیرد، بنده [خود] گرفته است.» در سیره اخلاقی پیامبر(ص)، همراه و همدل بودن با مردم، یک اصل اساسی است؛ چنانکه همواره برای عموم مردم در دسترس بودند.
 مراجعانی که به مدینةالنبی قدم می‌گذاشتند، می‌دانستند که در چه زمانی و چه مکانی می‌توانند رهبر امت اسلام را ملاقات کنند و بی‌واسطه مطالبات خویش را طرح نمایند.
 
صدق در سیاست
منش رفتاری و شیوه عملی پیامبر(ص) گواهی است بر اینکه در هیچ شرایطی خلاف اعتدال و صدق عمل نکردند و مردم را به غیر از این فرانخواند. چنانکه حتی سرسخت‌ترین دشمنانش، ایشان را برای «صدق در سیاست» تمجید می‌کردند.
 در این رابطه امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «رسول خدا(ص) از همه مردم به آنچه پیمان بسته و تعهد کرده، وفادارتر بود. در منطق عملی رسول خدا(ص) به هیچ قرار و پیمانی بی‌مهری و کم‌توجهی نمی‌شد و او در کوچکترین امور نیز خیانتی در امانت روا نمی‌داشت.» این مشی اخلاقی پیامبر(ص) حتی در ترویج اسلام هم صادق بود. گزارش شده است آن هنگام که ابراهیم، پسر رسول خدا(ص) در هجده ماهگی از دنیا رفت، پیامبر(ص) سخت متأثر شد و گریست.
 این واقعه از قضا با رویداد خورشیدگرفتگی همزمان شد و مردم، این دو واقعه را به هم مرتبط کردند و نتیجه گرفتند که کائنات هم با آن حضرت همراهی کرده‌اند و این امر را نشانه‌ای از خداوند در تأیید پیامبرش تفسیر کردند؛ بنابراین اعتقادها به آن حضرت بیشتر شد.وقتی این جریان به گوش پیامبر(ص) رسید، ایشان سخت برآشفت و بر منبر رفت و اعلام کرد که در نظام الهی چنین پیوندهایی حاکم نیست: «مردم! بی‌گمان خورشید و ماه دو آیه از آیات خدایند که به فرمان او در حرکت‌اند و مطیع اویند و برای مرگ و زندگی کسی نمی‌گیرند؛ پس چون گرفتند، نمازگزارید.» سپس خود ایشان به نماز ایستاد و نماز آیات را به‌جا آورد.

 

بــــرش

ایجاد وفاق با حکمرانی قانون

آنچه در سیره‌ سیاسی پیامبر(ص) چشمگیر است، تأکید ایشان بر ایجاد وفاق با حفظ قانونمداری است. یکی از جلوه‌های قانونمداری حاکمیت نبوی را می‌توان در بیانیه‌ای دید که به منزله قانون اساسی دولت‌- شهر اسلامی‌از سوی ایشان منتشر شد. «پیمان برادری» میان مهاجر و انصار از جمله اقدامات رسول‌ الله(ص) برای حفظ وحدت در جامعه نبوی بود. این بیانیه به مثابه قانونی است که حقوق اساسی اقشار مختلف جامعه را دربر می‌گیرد و ابتکار رهبر اسلامی‌در تشکیل امت واحده را به تصویر می‌کشد. تأکیدات قولی و عملی پیامبر(ص) بر ایجاد وحدت و وفاق در جامعه از آشکارترین جلوه‌های حکمرانی خردمندانه و قانونمدار نبی‌ گرامی‌اسلام(ص) است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و چهل و هفت
 - شماره هشت هزار و پانصد و چهل و هفت - ۱۱ شهریور ۱۴۰۳