عادیسازی فعلاً با چراغ خاموش
سمیرا کریمشاهی
کارشناس مسائل منطقه
پیش از عملیات طوفانالاقصی تلاش آشکاری از سوی کاخ سفید جریان داشت تا با ملحق شدن ریاض به دومینوی عادیسازی روابط شیخنشینهای خلیج فارس با رژیم صهیونیستی، آن «اتفاق بزرگ» بالاخره رقم بخورد. اشتیاق دولت بایدن از آن جهت است که آنچه به نام پیمان ابراهیم به نام جمهوری خواهان و دولت ترامپ ثبت شده با تکمیل بخش اصلی، کار در دولت او تمام شود. پیشرفت در این پروژه با هدف حفظ و تقویت موجودیت اسرائیل، میتواند ترتیبات امنیتی و در سطح کلان نظم منطقهای را دستخوش تغییراتی در راستای نقشههای امریکایی کند.
ایالات متحده قصد دارد با کاهش نقش و حضور خود در منطقه و کم کردن بار تأمین امنیت دولتهای عربی از دوش خود، به آنها اطمینان دهد ائتلافسازی با رژیم صهیونیستی و جلوگیری از انزوای آن میتواند ملاحظات امنیتی آنها را پوشش دهد. به طور واضح مهمترین بخش طرح امریکایی-صهیونیستی جا انداختن ایران در ادراک سران عربی به مثابه تهدید امنیتی است که لزوم ائتلاف در برابر او و شبکه محور مقاومت را ضروری میکند.
در این شرایط هنگامی که عربستان سعودی و ایران در پکن گام نهایی برای شروع عادیسازی روابط را برداشتند، بعضی از کارشناسان معتقد بودند که عربستان قصد دارد با ایجاد و حفظ کانال ارتباطی با تهران ولو حداقلی از هزینههای عادیسازی روابط با اسرائیل در آینده بکاهد.
اما وقوع طوفانالاقصی و جنگ در غزه که به یک سالگی خود نزدیک میشود، توطئه امریکایی برای آینده منطقه را برهم زد و یا حداقل چارت زمانی اجرای آن را به کلی دگرگون ساخته است. اکنون سکوت برخی حکام عربی در برابر جنایتهای صهیونیستها افکار عمومی جهان اسلام را تحت تأثیر قرارداده و آنها لکه ننگ ملتهای مسلمان نامیده میشوند.
در چنین شرایطی پیگیری پرونده عادیسازی روابط با اسرائیل هزینههای مضاعفی برای سعودیها خواهد داشت. به همین خاطر آنها مجبور شدهاند دست به عصا در این مسیر به حرکت خود ادامه دهند.
حوادث یازده ماه گذشته و سطح جنایتهای رژیم که هربار برگ جدیدی از آن رو میشود، تقریباً بهانه دولتهایی همچون امارات و بحرین برای عادیسازی مبنی بر اینکه ما با ایجاد رابطه به دنبال تأمین منافع فلسطینیان خواهیم بود به کلی از بین برده است. طرح تشکیل کشور فلسطین و ایده دو دولتی بیش از پیش رنگ باخته و این نشاندهنده آن است که هرآنچه در پیمان ابراهیم دستاویز و توجیهگر ننگ رابطه با اسرائیل میشد برای سعودیها حداقل کارآمدی را دارد.
بدین ترتیب، حداقل تا ادامه داشتن بحران غزه، مثلث امریکا، عربستان و اسرائیل چراغ خاموش با سرعتی کندتر از گذشته پروژه خود را پیش میبرند. سعودیها قصد دارند بخشی از هزینههایی را که جنگ غزه برای عادیسازی روابط آنها تراشیده با طرح خواستههای جدید از واشنگتن جبران کنند. طی چند روز گذشته، «پولیتیکو» جزئیات جدید روند مذاکرات محرمانه، از جمله بستههای پیشنهادی جدید امریکا به ریاض را فاش کرد؛ از ضمانتهای به روزشده امریکا در تضمینهای امنیتی از طریق پیمان چندجانبه تا کمک به برنامه هستهای صلحآمیز و سرمایهگذاریهای اقتصادی. اما همچنان کلیدیترین خواسته عربستان یعنی تشکیل کشور فلسطین با پاسخ منفی تلآویو مواجه میشود.
البته باید یادآور شد که گنجاندن چنین خواستهای در فهرست سعودیها نه به عنوان حل مسأله فلسطین بلکه کسب یک مشروعیت نصف نیمه نزد سران و ملتهای مسلمان به منظور آشکارسازی احتمالی روابط با اسرائیل است. زنده شدن دوباره فلسطین به عنوان «مسأله» اصلی، کار را برای سعودیها نسبت به امارات و بحرین سختتر میکند. بویژه اینکه آلسعود به عنوان صاحب قلمرو حرمینشریفین علاقهای ندارند نفوذ دینی خود را دچار چالش سازند. از این رو، نفس حمایت از فلسطین مساوی با تقابل با رژیم اشغالگر است.
رسانه «The Cradle» در مقاله تحلیلی به بررسی روند عادیسازی سعودیها با صهیونیستها در پسا طوفانالاقصی پرداخته که در بخشی از آن به مسأله نبودن فلسطین برای آلسعود اشاره دارد و تأکید میکند عربستان سعودی اقدامات سرکوبگرانهای را علیه مقاومت فلسطین انجام میدهد.
این پادشاهی سالهاست که حامیان حماس و افرادی را که کمکهای مالی به سرزمینهای فلسطینی ارسال میکنند، هدف قرار داده است که شامل دستگیری بیش از 60 فلسطینی در سال 2019 میشود که برخی از آنها از مقامات حماس و اتباع سعودی بودند که به حبسهای طولانی محکوم شدند. همچنین در ماه مه، دولت سعودی کمپین خود را برای دستگیری کاربران رسانههای اجتماعی در این پادشاهی که محتوای ضد اسرائیلی تولید میکنند، افزایش داد.
فؤاد ابراهیم، تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با این رسانه معتقد است عربستان سعودی، عادیسازی را چیزی فراتر از یک پروژه سیاسی میداند، و شامل پروژه اقتصادی و استراتژیک مرتبط با آینده تاج و تخت در عربستان است.
از جمله بلندپروازانهترین پروژهها، توسعه شبکه فیبر نوری است که تلآویو را به کشورهای خلیج فارس متصل کند، و همچنین توسعه راهآهنی برنامهریزیشده که عربستان سعودی را از طریق اردن به اسرائیل متصل میکند. ابراهیم معتقد است که عملیات طوفانالاقصی این برنامهها را مختل کرد و مجموعهای از این پروژههای اقتصادی را برای مدت نامعلومی در معرض خطر قرار داده است.