چرا موسیقی؟! (7)
محسن نفر
آهنگساز، مدرس موسیقی و نوازنده
پس معلوم شد کار و اقدام، معلول اراده است وهیچ کاری غیرازخیروشر نیست وهیچ کاری بعید از داوری نیست و داوریها، غیر از خوب(خیر) و بد(شر) نیست و منشأ خوب و بد، اخلاق است و منشأ آن، عقل و منشأ آن، خیرمطلق! اگر این سلسله را از اول یا آخر مرور کنیم، به اراده میرسیم که خیر بوده است. جهان، هستی و خلقت، که معلول ارادهای خیر و نیک بوده و ذات و حقیقت هستی و خلقت بدان باز میگردد. پس کار، معلول اراده است.
«اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون» چگونه اراده خیر میشود؟ گفتیم اراده، نتیجه خواستن است. یعنی حاصل انتخاب و عزم. انتخاب، مقدمه عزم است. اگر انتخاب خیر باشد و نیکو، عزم برآن تعلق میگیرد و کار، ختم به خیر و نیکی میشود! چگونه انتخاب، خیر میشود؟ با دانش و آگاهی!
این محبت خود نتیجه دانش است کی گزافه بر چنین تختی نشست؟!
اگر این انتخاب براساس دانش باشد، آگاهانه و هشیار، رخ میدهد! آری! اما همین که از روی دانش باشد، ختم به خیراست؟ خیر! باید از روی دانش و علم مفید و نافع باشد. علم مفید و نافع از چه منظری؟ از منظر نیک و بد! نیک و بد با چه عینکی؟ عینک اخلاق! کدام اخلاق؟ اخلاق دینی. همان قوانین و دستوراتی که از سوی خیر محض، برای تهذیب و پاکسازی گفتار و کردار و پندار بشر، نازل و توصیه و تأکیده شده. زیرا فقط آن ختم به خیر میشود. زیرا از سوی خیر محض فرود آمده. والاّ دامنه اخلاق هم محدود نیست! اخلاق به غیر دینی، فلسفی، علمی، اجتماعی، خانوادگی، شخصی، تاریخی، جغرافیایی، شغلی و صنفی و... هم تقسیم میشود و حتی از منظری به تعداد و همه آدمیان، حتی موجودات و مخلوقات، اخلاق هست. اما تنها آن اخلاقی مقصود است و علوّ و تعالی دارد که منظر نظر خالق و مقصود اوست که همان «اخلاق دینی» است. همان که آدمی را با نیک و بد آشنا کرد و آموخت که هر کار و اقدامی، یا نیک است و یا بد. پس باید به نیک اقبال و به بد، ادبار داشت.
هیچ کار و اقدامی هم از گردونه نیک و بد، خارج نیست. منشأ کارهم اراده است، با توضیحاتی که گذشت. اگر منشأ کار اراده است، اراده چگونه نیک میشود؟ با انتخاب اصلح. اگر خواست و نیت ما نیک (اخلاقی- اخلاقی دینی) باشد، اراده، به خیر و نیکویی متمایل میشود. چگونه «نیت» خیرمی شود؟ هزار نکته در این کار و بار دلداری است. با اخلاق (دینی) و انطباق و پیروی نفس با آن و از آن. پس اصلاً قبل از هر کاری و همه کارها، باید به اخلاق پرداخت! قبل و بعد و همراه آن. آری آدمیت، همین است. آدمیت، یعنی اخلاق آدمی داشتن و آن متمایز از سایر موجودات است و همان است که به صورت اخلاق دینی از سوی خالق هستی
«اللهُ خالقُ کل شیء» سفارش و تأکید شده. خب پس با این حساب، همه کارها و اقدامات، به چرخه خیر و شر بازمیگردد.1- کار 2- اراده3 - نیت.
هنرموسیقی هم چنین است. اگرهمه چیز، خوب و بد میشود، موسیقی هم که کار هنرمند و موسیقیدان است، خوب و بد میشود. ملاک آن هم مثل سایر موارد که گذشت، اخلاق دینی است و ملاک آن هم، خالق است. پس موسیقی، خوب و بد دارد. چون موسیقیدان، کار(اثر)، اراده و نیتش، خوب یا بد است و موسیقی او از اراده و نیتش، جدا نیست.
«از کوزه همان برون تراود که در اوست». موسیقی خوب چیست؟ موسیقی، هنر و هر چیزی مانند علم، یا برای تعالی است یا غیر آن. غیرآن هم شامل منفعت، لذت، فراغت (تفریح، بازی، اتلاف وقت، شادی، مطایبه، معرفت وغفلت) و... میشود. البته میتوان این موارد را هم مشمول تعالی نمود. آنچنان که مولای متقیان فرمود: «بزرگترین تفریح، کار است.» ولی به شرطها و شروطها. والاّ بدون آن شرط و شروط، زندگی یا در جهت تعالی است یا غیر آن. همانطور که گذشت. نکته شایان ذکر، اشاره به دانش و مهارتهای لازم است. نباید اشتباه کرد که موسیقی خوب، آن است که از طرف متخصص ذیصلاح و با دانش باشد! این اصلاً مفروض است. سخن بر سر غیرمتخصص و بیدانش نیست. موسیقی، یعنی همان که کار متخصص و با دانش است یا در جهت تعالی است و یا غیر آن! موسیقی در جهت تعالی چیست و کدام است؟ موسیقی یا حاصل اندیشه است و یا احساسات و یا هیجانات! البته همه موارد فوق هم خود مشمول تعالی یا غیر آن میشوند. اگر محصول اندیشه باشد، تفکرآمیز است. تفکرآمیز یعنی چه؟ یعنی مانند حکمت، به آن میاندیشی. فکر میکنی. مگر انواع دیگرش، مشمول تفکر نیست؟ تفکر با تمرکز متفاوت است. اگرچه اینها گاهی برهم مقدم و مؤخر میشوند. اما تفکر، تلاش فکری و ذهنی برای پی بردن به مقصود است. یعنی تلاش ذهنی برای حل مسأله. مقصود از تفکر این است نه مشغولیت ذهن. گاهی تفکر را با مشغولیت ذهن اشتباه میگیرند. مشغولیت ذهن گاهی مقدمه تفکر است و گاهی شلوغی ذهن است.
شلوغی ذهن، یعنی تزاحم افکار. فکرهای مختلف در کنار هم یا مزاحم هم در ذهن. تفکر، یعنی راه بردن و کشف معما. نه اشتغال ذهن به افکار مختلف. مانند حل یک مسأله ریاضی و غیر آن. حل مسأله. رفع مشکل. پیدا کردن راه درمان و خلاصی از مشکل. تفکر بدین معناست.
به قول شیخ محمود شبستری: «تفکر رفتن از باطل سوی حق به جزء اندر بدیدن کل مطلق».
حال موسیقی تفکرآمیز، یعنی آن نوع (بسیار بسیار قلیل) از موسیقی، که شنونده با شنیدنش، برای فهم مقصود یا معنای اثر، تفکر کند. گویی مسألهای برای او پیش آمده و با مسألهای مواجه است که باید آن را حل کند و به مقصود و معنای آن پی ببرد. این نوع موسیقی (کار قلیل)، محصول موسیقیدان متفکر است. متفکر با امهاتی که از تفکر ذکر شد. این موسیقیدان، از حد هیجان و احساس، عبور کرده و در مرز اندیشه و تفکر سیر می کند. بدیهی است که هم موسیقی چنین و هم موسیقیدان چنین و هم شنونده چنین، زیاد نیستند و مانند حکمت و دانش و ادب، خواهانش کم و کمتر است!