صفحات
شماره هشت هزار و پانصد و سی و هفت - ۲۹ مرداد ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و پانصد و سی و هفت - ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ - صفحه ۳

«ایران» از چرایی مطرح شدن «وفاق ملی» به مثابه شعار اصلی دولت چهاردهم گزارش می دهد

انسجام سیاسی؛ گره گشایی اقتصادی

 
«وفاق ملی» که این روزها در وصف دولت چهاردهم به کرات به کار می‌رود از جایگاه ایده اصلی مسعود پزشکیان برای تشکیل کابینه‌اش چه اهمیتی دارد و به عنوان ایده‌ای که به نظر بیشتر در ساحت سیاسی- اجتماعی عینیت دارد چرا در دورانی اهمیت یافته که کشور بیش از هر زمان به دنبال حل مسائل و مشکلات اقتصادی است؟
بر خلاف آنچه ممکن است از سوی معدود منتقدان تشکیل کابینه متصف به عنوان «دولت وفاق ملی» تبلیغ شود، این عنوان صرفاً یک توجیه یا حتی برندسازی برای انتخاب وزیرانی منسوب به جریان‌های مختلف سیاسی نیست. زیرا در ریشه‌یابی این ایده نه تنها می‌توان با مروری بر محتوای سخنان پزشکیان در جریان سخنرانی‌ها و مناظره‌های انتخاباتی به موارد متعددی از اشاره و تأکید بر ضرورت ایجاد انسجام و همراهی میان همه جریان‌های سیاسی، عقاید اجتماعی و اقوام و مذاهب ارجاع داد که در واقعیت امر «وفاق ملی» را باید خواست و مطالبه‌ای با پیشینه‌ چندین ساله بازشناخت.
چه آنکه این ایده در سال‌های گذشته تحت عناوین متفاوتی همچون «آشتی ملی»، «گفت‌و‌گوی ملی» و نظایر آن از سوی سیاستمداران شاخص اصلاح‌طلب و اصولگرا و در چاره‌جویی برای شکاف اجتماعی و دو قطبی‌سازی سیاسی مطرح شده بود. هر چند با وجود اهمیت در آن سال‌ها بیش از آنکه بتواند به تغییری عینی در مناسبات درونی منتهی شود، موضوع بحث و فحص اصحاب سیاست و اندیشه قرار گرفت و بسیار کمتر از آنچه انتظار می‌رفت در واقعیت جاری بروز و ظهور یافت.

وفاق؛ حلقه مفقوده راه‌حل‌ها
با این همه، گذشت زمان و سیر رویدادهای پیش‌آمده و واقعیات تحمیل شده نه تنها از اهمیت حرکت به سمت تقویت انسجام و وفاق ملی نکاسته که آن را به یکی از مقدمات اصلی مواجهه با مسائل پیش رو تبدیل کرده است. اینکه ایران تحت تحریم‌های ظالمانه برای ایستادگی و مقاومت در برابر فشارهای خارجی به هم‌افزایی توان همه نیروهای متخصص خود در حوزه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی نیازمند است تا از قبال این هم‌افزایی بتواند بیشترین تاب‌آوری را به نمایش بگذارد و علی رغم همه موانع در مسیر رشد و توسعه همه‌جانبه و پایدار خود حرکت کند، امر لازمی است که در تمام این سال‌ها مطرح بوده است. علاوه بر آن اینک کمتر سیاستمداری را می‌توان یافت که در ضرورت تلاش برای برطرف کردن موانع موجود در ارتباطات بانکی و تجاری کشور؛ چه موانع حاصل از تحریم‌های غرب و چه ناشی از قرار داشتن در فهرست سیاه FATF از مسیر گفت‌و‌گوها و تعاملات بین‌المللی تردیدی به خود راه دهد. شاهد اینکه مذاکرات پیرامون احیای برجام در سه سال عمر دولت سیزدهم و در دستگاه دیپلماسی که مسئولیتش بر عهده شهید امیرعبداللهیان بود توسط علی باقری سرپرست کنونی وزارت امور خارجه پیگیری شد. با این حال مشخص است که ادامه این راه در دولت چهاردهم جز از طریق تقویت یک توافق همه‌جانبه داخلی میسر و مثمر نخواهد بود. چنانکه حتی در دولت سیزدهم هم بر اساس حقایق مطرح شده بخشی از همین عدم توافق‌ها مانع از به نتیجه رسیدن تلاش‌ها بوده است.
تأکید بر ایده تشکیل دولت وفاق ملی در شرایطی انجام می‌شود که پس از آغاز جنگ غزه، بحران منتشر شده در منطقه جمهوری اسلامی ایران را به یکی از اهداف اصلی اقدامات ایذایی رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است. این شرایطی است که برای کشورمان راهی جز ایجاد اجماع درونی و تقویت انسجام ملی باقی نمی‌گذارد. علاوه بر مزمن شدن بیماری اقتصادی، تحریم و تعدد یافتن مسائل امنیتی که از سوی بیگانگان تحمیل می‌شود و حل آن جز از طریق وفاق ملی ممکن نیست؛ باید گفت که کمتر صاحب نظر سیاسی و کارشناس اقتصادی است که در ضرورت داشتن انجام برخی اصلاحات ساختاری و نهادی و اتخاذ بعضی تصمیمات مهم نظیر اجرای قانون برنامه هفتم و رفع ناترازی‌های موجود در حوزه انرژی و... تردیدی داشته باشد. با این حال مشخص است که اجرای این قانون و دستیابی به اهداف آن بشدت نیازمند پذیرش اجتماعی و حمایت همه جریان‌های سیاسی است.
چه اینکه تجربه دولت‌های گذشته نشان داده است که چگونه حرکت به سمت همین ضرورت‌ها قربانی رقابت‌ها و صف‌بندی‌های جناحی شد و به جای حل مسأله خود بهانه‌ای برای بروز تنش و بحران در جامعه بدست داد.

وفاق ملی؛ شراکت جمعی در موفقیت
با همه آنچه گفته شد این پرسش مطرح است که به رغم همه این ضرورت‌ها چه ویژگی‌ای ایده «وفاق ملی» دولت پزشکیان را از همه آنچه طی ادوار گذاشته تحت عناوینی همچون اجماع، گفت‌و‌گو مطرح شد، متفاوت می‌سازد؟
به نظر می‌رسد این تفاوت را باید در مرجع طرح ایده و چگونگی حرکت به سمت عینی شدن آن جست‌و‌جو کرد. پزشکیان اگر چه در انتخاباتی به ریاست جمهوری رسید که بخش قابل توجهی از جامعه به هر دلیل پای صندوق رأی حاضر نشدند، اما در طول انتخابات با توجه دادن به این بخش از جامعه و پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری با تأکید بر این موضوع که می‌خواهد صدای بی‌صدایان باشد سعی کرد به سمت ترمیم این رابطه حرکت کند. پس از آن پزشکیان به رغم آنکه در مقام نامزد ریاست جمهوری مورد حمایت اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان قرار داشت و با وجود همه فشارهای شاید بحقی که از سوی جریان حامی روی دوش خود حس می‌کرد به وعده استفاده از نیروهای کارآمد همه گروه‌ها و جریانات سیاسی جامه عمل پوشاند. به این ترتیب او حرکت به سمت «وفاق ملی» را از خود آغاز و آن را از ایده‌ای برای توصیه به دیگران به هدفی در مسیر اجرا تبدیل کرد.
با چنین حرکتی بود که در روز دفاع از کابینه توانست با اطمینان بگوید «اگر با هم باشیم و وحدت و انسجام داشته باشیم قادر هستیم تمام تحریم‌ها را کم‌رنگ کنیم و در پرتو وفاق، همبستگی و مشارکت ملی و بسیج همگانی از همه بحران‌ها از جمله بحران جاری در منطقه عبور کنیم و به اهداف متعالی و چشم‌اندازی خود دست یابیم». انتخاب وزرا به ترتیبی که همه جریان‌ها نقشی در نهاد اجرایی کشور داشته باشند و به معنای واقعی کلمه خود را شریک موفقیت و کامیابی آن بدانند جز آنکه امکان بهره‌گیری دولت از همه پتانسیل فکری و اجرایی کشور را فراهم می‌کند تا سرحد امکان راه را برهر گونه کارشکنی و مانع تراشی احتمالی که گاه از رقابت‌های غیرسازنده سیاسی به وجود آمده می‌بندد.

دورنمای روشنی که اکنون هویداست
اینکه ایده وفاق ملی تا چه حد در دستیابی به همه اهداف غایی خود موفق خواهد شد البته در گرو بازتاب و استقبالی است که از سوی همه طرف‌های مورد دعوت دریافت خواهد کرد. بر این اساس هر چند واکنش‌ها به کابینه معرفی شده چه از سوی جریان‌های سیاسی حامی دولت چهاردهم و چه از سوی اقلیتی از چهره‌های منسوب به جریان رقیب دولت حکایت از مقاومت در برابر این تمامیت‌خواهی زدایی و تعین عملی امر وفاق و انسجام ملی دارد، با این حال در همین روزهای بررسی صلاحیت و برنامه وزرای پیشنهادی در مجلس شورای اسلامی رجوعی به مواضع نمایندگان در موافقت و حتی مخالفت کلیت کابینه و وزرا نشان دهنده آن است که از مخالفت‌های برآمده از تعارضات صرفاً سیاسی بشدت کاهش یافته و در اقلیت قرار دارد. نطق دفاع برخی نمایندگان مجلس که در ادوار گذشته زاویه جدی با دولت اعتدالگرای حسن روحانی داشتند و در زمره منتقدان جدی نیروهای منسوب به جریان اصلاح‌طلب قرار داشتند از کلیت کابینه وفاق ملی و حتی وزرای اصلاح‌طلب آن مصداق همین تغییر است.
اینکه جمع قابل توجهی از نمایندگان اصولگرا در صف ناطقان موافق وزرای کابینه چهاردهم پشت تریبون مجلس قرار گیرند یا مجتبی ذوالنوری نماینده‌ای که در رسانه‌ها به عنوان چهره نزدیک به جبهه پایداری شناخته می‌شود در مقام دفاع از صلاحیت وزیر پیشنهادی ارتباطات نطق کند و  اینکه وزرای بهداشت سابق فارغ از اینکه در کدام دولت مسئولیت داشته‌اند یک صدا از وزارت محمدرضا ظفرقندی اصلاح‌طلب دفاع کنند و اینکه حتی در نطق ناطقان مخالف نیز بر خلاف انتظار از اظهارات تند سیاسی و ارجاعات مبنی بر دوقطبی‌های سابق فاصله بگیرند مشت نمونه خرواری است از تغییری که ایده وفاق ملی پیش روی کشور قرار داده است. افق روشنی که در آن آنچه برای همگان در اولویت است منافع ملی و رفع مشکلات مبتلابه کشور است و در مقابل این خواست از مجادلات فرساینده و نفی حضور نیروهای کارآمد به صرف تعلق داشتن به جریان رقیب خبری نیست.

جستجو
آرشیو تاریخی