دورخیز شکرخدا گودرزی برای روایتی تازه از «رستم و سهراب»

شاهنامه، شناسنامه ما ایرانیان است

فرهنگی/ شاهنامه فردوسی چند سالی است که به شکل ویژه‌تری مورد اقبال آثار نمایشی قرار گرفته است. در شرایطی که همزمان با حسین پارسایی که نمایش «نبرد رستم و سهراب» را در استادیوم بین‌المللی تنیس مجموعه ورزشی انقلاب روی صحنه برده، سهراب پورناظری در تدارک برای بازگشت دوباره «سیصد» به صحنه است، شکرخدا گودرزی نیز اعلام کرده در حال کار روی نمایشنامه «رستم و سهراب» از شاهنامه فردوسی برای تولید و اجرا در سال ‌جاری است.
این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر که چندی پیش نمایش «بیژن و منیژه» را روی صحنه برد، درباره اهمیت شاهنامه و ضرورت پرداختن به آن به مهر گفته است: «شاهنامه شناسنامه و سند فرهنگی ما ایرانیان است. شاهنامه نه نامه شاهان بلکه خردنامه است‌ و همه ویژگی‌ها و مؤلفه‌های فرهنگی این سرزمین را داراست. فردوسی مانند پدیدارشناسی چیره‌دست همچون کی‌یر کگور، ژان پل سارتر یا کامو و کافکا مهم‌ترین ایده‌ها و نظریاتش را در قالب داستان بیان کرده که از جمله داستان‌های تأثیرگذار شاهنامه، ابر داستان «رستم و سهراب» است؛ داستانی پر از عشق، بزم و رزم که وقتی شاهنامه‌خوانان به سهراب‌کشون می‌رسیدند، مردم چنان به هیجان می‌آمدند که برای نکشتن سهراب پول یا پیشکش می‌پرداختند؛ داستانی که دارای خصوصیات و ویژگی‌های خاصی است و با گذشت زمان کهنه نمی‌شود اما خصلت و ویژگی‌های انسانی را دقیق و درست بیان می‌کند. بنابراین این داستان را دستمایه جدیدترین کارم قرار دادم، کاری که در تداوم مسیر نمایشنامه‌نویسی من به این منجر شد که با مدد از روح بزرگ فردوسی روزهای پایانی نگارش این اثر بزرگ را سپری کنم.»
گودرزی در بخش دیگری از صحبت‌هایش تأکید کرده است: «شاهنامه یک منبع عظیم و قابل اتکاست؛ درست است که دوره‌های تاریخی این سرزمین را خوانده‌ام اما شاهنامه برایم چیز دیگری است. شاید بتوانم این را بگویم که آنچه موجب نیرو و حرکت من شده، شخصیت بزرگ حکیم طوس است. به همین دلیل شاهنامه برای من حکم سند ملی این سرزمین را دارد و پشتوانه محکمی برای ادبیات و فرهنگ و هنر است و داستان «رستم و سهراب» یکی از عجیب‌ترین، تکان‌دهنده‌ترین، دراماتیک‌ترین و تأثیرگذارترین داستان‌های شاهنامه و جهان است؛ داستان پسرکشی که نمونه آن در ادبیات ایرلند، داستان «کوهولین» است. «رستم و سهراب» یکی از داستان‌های تراژیک شاهنامه است، داستانی که برای طرفداران نظریه تقدیرگرایی یکی از ارجاعات بی‌بدیل محسوب می‌شود. امیدوارم بتوانم این اثر را هر چه زودتر روی صحنه ببرم.»