مساله این است؛ برنامه توسعه باید محقق شود

یکی از مشکلات مزمن در جمهوری اسلامی، این مسأله بوده است که چرا دولت‌ها برنامه‌های توسعه را اجرا نکرده‌اند یا کامل اجرا نکرده‌اند. امروز که دولتی تأکید دارد صرفاً می‌خواهد برنامه هفتم توسعه را اجرا کند، برخی انتقاد می‌کنند که چرا دولت برنامه ندارد. این انتقاد که دولت چرا برنامه ندارد، درست مانند این نقد روشنفکرمآبانه است که چرا دولت ایده ندارد. البته منتقدانی از این دست، چه آنان که از فقدان برنامه دولت می‌گویند و چه آنان که از فقدان ایده، مشخص نمی‌کنند که منظورشان چیست؟
این انتقادها به گونه‌ای است که گویی گویندگان فهم و تصویری از دولت در ساختار سیاسی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران ندارند. مطابق قانون اساسی، دولت قوه مجریه خوانده می‌شود و وظیفه او، اجرای قوانین و مصوبات مجلس شورای اسلامی است. حتی لوایح بودجه یا لوایح برنامه‌های توسعه، تنها پس از تصویب در مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان شکل قانون به خود خواهند گرفت. آنچه صرفاً در اختیار دولت است، تصویب آیین‌نامه‌ها و مقرره‌های درون دولت است که آن نیز به نوبه خود مورد نظارت و بررسی مجلس شورای اسلامی قرار می‌گیرد. از این رو، به نظر می‌رسد این سخن که دولت یا رئیس‌جمهور باید برنامه یا ایده‌ای، ورای برنامه‌ها و ایده‌های موجود در ساختارهای موجود داشته باشد، اساساً با اصل و حقیقت ساختارهای حقوقی و قانونی در جمهوری اسلامی ایران ناسازگار است.
از سوی دیگر، سخنان این عده که خود یا در زمره کارشناسان سیاستگذاری هستند یا سابقه چندین دوره قانونگذاری داشته‌اند، از یک جنبه جالب توجه است. این جنبه، این حقیقت است که یکی از مشکلات موجود در کشور، انبوه برنامه‌ها، سیاستگذاری‌ها، قوانین، مصوبات، مقرره و آیین‌نامه است. هر یک از این اسناد، به نوبه خود هدفی را تبیین کرده و برای رسیدن به آن هدف، برنامه‌ای را تجویز می‌کنند. به همین دلیل است که اکنون کشور با حجم انبوهی از برنامه‌ها و سیاست‌ها مواجه است که نه تنها اجرا نشده، بلکه صرفاً روی هم تلنبار شده است. گویی سیاستگذاران، چه در مجلس یا در شوراهای عالی، نفس صدور این برنامه‌ها و ابلاغ آنها را یک کارنامه کاری برای خود تلقی کرده و اصلاً به این موضوع اهمیت نداده‌اند که تکلیف برنامه‌های اجرا نشده گذشته چیست و حالا چطور باید آن را اجرا کرد؟
در چنین شرایطی، دولتی روی کارآمده است که بر جایگاه خود به عنوان قوه اجرایی و نه قوه سیاستگذار یا ایده پرداز و برنامه‌نویس محض اذعان دارد. این دولت می‌داند که مشکل کشور از نداشتن برنامه نیست، آنچه مورد نیاز است، اجرای برنامه‌هاست، یا دست‌کم اجرای یکی از برنامه‌ها. دولت به جای اینکه خود سند دیگری بنویسد، یا ایده جدیدی به ایده‌های قانونی و مصوب کشور بار کند، تأکید کرده که در همان مسیر و ریلی که قانونگذار تعیین کرده است، حرکت خواهد کرد.
این مسیر و ریل، همان قانون برنامه هفتم توسعه است. به عبارت دیگر، برنامه دولت، اجرای برنامه هفتم توسعه است و راهبرد آن، تلاش برای اجرای هرچه تمام‌تر این برنامه. در این صورت می‌توان گفت دولت چهاردهم برنامه دارد، اما این برنامه در مجاری قانونی طرح، تدوین و تصویب شده و در نهایت رسمیت یافته است. برنامه هفتم، مسیری است که پزشکیان بارها تأکید کرده دولت او در آن حرکت خواهد کرد.
اما در همین شرایط برخی اصرار دارند که دولت باید برنامه داشته باشد، باید ایده داشته باشد. البته نمایندگان مدعی این ضرورت، گویی دیروز این سخن پزشکیان را نشنیده‌اند که دستاوردهای همان برنامه‌های اجرا شده هم به دلیل شکاف سیاسی، از دست رفته است. پزشکیان گفته است که چالش‌ها و بی‌اعتمادی‌های سیاسی و اجتماعی، دستاوردهای گذشته و برنامه‌های سابق را هم بی‌اثر کرده است. گویندگان آن انتقادها به جای شنیدن آن انتقادها و به جای تمرکز روی اینکه چرا برنامه‌ها اجرا نشده‌اند یا درصورت اجرا، چرا دستاوردها پایدار نبوده‌اند، خطاب به دولتی که می‌گوید من بجز برنامه‌ها و سیاست‌های مصوب جمهوری اسلامی ایران برنامه دیگری ندارم، می‌گویند برنامه ات کو؟ به نظر می‌رسد توافق سر همین مسأله، باید یکی از برنامه‌های توافق‌ساز دولت پزشکیان باشد تا شاید درباره فهم سایر مسائل کشور هم تفاهمی حاصل شود.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و سی و شش
 - شماره هشت هزار و پانصد و سی و شش - ۲۸ مرداد ۱۴۰۳