پایان غم‌انگیز یک المپیک!

سعید مستغاثی

روزنامه‌نگار و منتقد سینمایی

خیر! این تیتر مربوط به بازی‌های المپیک 2024 پاریس یا یکی از المپیک‌های پس از انقلاب نیست، بلکه پس از پایان بازی‌های المپیک 1976 مونترال، تیتر روی جلد و سرمقاله یکی از معتبرترین و پرتیراژ‌ترین مجلات ورزشی آن زمان ایران یعنی مجله «دنیای ورزش» بود که ماحصل آنچه در بازی‌های فوق برای ورزش ایران اتفاق افتاد را بازتاب می‌داد.
آن بازی‌ها، آخرین المپیک در دوران پیش از انقلاب بود که ایران در آن شرکت کرد اما دستاورد کاروان پرتعداد و 86 نفره ایران (بزرگ‌ترین کاروان ورزشی ایران در طول تاریخ المپیک) از بازی‌های المپیک مونترال، در اوج دوران حاکمیت رژیم شاه، تنها یک مدال نقره و یک مدال برنز بود.
درحالی که قول‌های بسیاری توسط مسئولین ورزشی به خصوص سپهبد حجت (رئیس وقت سازمان تربیت بدنی) داده شده بود که گویا کاروان ایران با کسب مدال‌های بسیار در کشتی و وزنه‌برداری و دوومیدانی و واترپلو و شمشیربازی و... به کشور بازخواهد گشت؛ اما شکست سنگین همه تیم‌های یاد شده و حتی اخباری که از رفتار غیراخلاقی برخی از ورزشکاران ایرانی در المپیک مونترال پخش شد، ورای آن شکست، حیثیت ورزش مملکت را در آن دوران زیر علامت سؤال برد.
نگاهی به تیترهای مجلات ورزشی در آن روزها روشنگر همه ابعاد موضوع است. یکی از آن تیترها که روی جلد مجله «کیهان ورزشی» نقش بست، چنین بود: «در میدان ورزش شکست خوردیم، در میدان اخلاق چرا؟»، در بخشی از آن مقاله آمده بود: «جوانان ورزشکار ما در المپیک باختند. شکست‌های آنان یا از روی بی‌همتی و نداشتن تعصب و روحیه جنگندگی و دلاوری بود و یا امکانات ناقص، ضعف برنامه‌ریزی و فقدان یک اصل کلی و منطقی باعث زمین خوردن‌ها و عقب ماندن‌ها شده است. واقعیت هرچه هست، باشد که البته نباید به سادگی از کنار آن بگذریم. اگر ما در میدان مبارزات ورزشی شکست خوردیم، نمی‌بایست در میدان اخلاق و انضباط هم مغلوب شویم.»
این دستاورد شرم‌آور، به‌رغم همه ادعاها و هزینه‌ها و برنامه‌های تبلیغاتی متعددی بود که ارکان مختلف رژیم گذشته پای آن ایستاده بودند و در واقع حاصل همه آن روزگار به حساب می‌آمد. در آن کاروان عریض و طویل ورزشی، تنها 4 زن از تیم شمشیربازی شرکت داشتند که به رتبه‌های بسیار پایین رسیدند! اما تیتر مقالات دیگر درباره نتایج ایران از المپیک مونترال چنین بود: «در مونترال از خواب بازی‌های آسیایی بیدار شدیم»، «هیچ‌کس مقصر نیست، گناه ما در ندانستن است»، «گناه از مسئولان است»، «قبل از رفتن رکورد شکستند، بعد از بازگشت قلب‌ها را.» گویی از اینکه در اوج سردادن شعارهای تمدن بزرگ و رسیدن به آستانه دروازه‌های آن، این گونه ورزش دوران شاهنشاهی مفتضح شده بود، همه سرسام گرفته بودند. در یکی دیگر از آن مقالات آمده بود: «بازی‌های المپیک را پشت سر گذاشتیم با یک نقره و یک برنز و یک دنیا اندوه و تأسف به خاطر آنهایی که آسان باختند. به جدول رده‌بندی نگاه کنید، ما 9 تیم به المپیک بردیم که در 6 رشته آن قهرمان آسیا بودیم اما در المپیک از آسیایی‌ها هم عقب ماندیم. در کشتی آزاد یک نقره گرفتیم و در رده‌بندی تیمی از مغولستان هم عقب ماندیم. نگاهی به پشت سر بیندازید! اولین باری که در المپیک شرکت کردیم یعنی 28 سال پیش یک برنز گرفتیم و حالا یک نقره و یک برنز!» البته وضعیت در المپیک قبلی‌اش یعنی بازی‌های 1972 مونیخ نیز بهتر از این نبود و دستاورد ایران از آن المپیک هم تنها دو مدال نقره و یک مدال برنز بود.

المپیک‌های بعد از انقلاب
در سال‌های پس از انقلاب، المپیک 2012 لندن و کسب سیزده مدال (هفت طلا و پنج نقره و یک برنز) و به دست آوردن مقام دوازدهم دنیا، درخشان‌ترین حضور ایران در این بازی‌ها بود و امسال در المپیک پاریس، اگرچه دستاورد ورزشکاران ایرانی به لحاظ مرغوبیت و تعداد مدال‌ها، پس از المپیک لندن، در تاریخ ورزش این کشور، رده دوم را کسب کرد اما از جهت ثبت رکوردها و دستاوردها به مراتب جدیدتر و بالاتری دست یافتیم.
برای اولین‌بار حدود 27 درصد از کاروان جمع و جور ورزشی ایران (40 نفر) را زنان تشکیل می‌دادند که دو نفر از آنها مدال به دست آوردند و برای اولین بار دختر ورزشکار ایرانی در فینال المپیک حضور یافت و به مدال نقره دست یافت. برای اولین بار ژیمناست ایرانی، مهدی الفتی توانست در فینال المپیک حضور یافته و مقام کسب نماید. برای اولین بار رضا علیپور در رشته سنگ‌نوردی در فینال این رشته حاضر شد و فقط با اختلاف چندصدم ثانیه، مدال را از دست داد و به مقام چهارم رسید، برای اولین‌بار در رشته شمشیربازی، تیم شمشیربازی سابر مردان ایران به مقام چهارم المپیک رسید، برای اولین بار یک زن ایرانی تیرانداز تپانچه به نام هانیه رستمیان به مقام ششم بازی‌های المپیک دست یافت، برای اولین بار دوچرخه سوار جاده‌ای ایران توانست از خط پایان بگذرد و رکورد جدیدی برای ایران برجای بگذارد.
 
کاپ اخلاق از آن ایران بود
در زمینه اخلاقی هم با رفتارهای جوانمردانه‌ای از ورزشکاران ایران مواجه شدیم؛ از همراهی کشتی‌گیر ایرانی تیم آذربایجان در آیین خداحافظی‌اش و در غیبت مربیان و دوستان او که توسط امین میرزاده (رقیب و برنده مسابقه) و مربی تیم ایران انجام شد تا به میدان فینال رفتن حسن یزدانی با کتف در رفته و تحمل چندین‌بار جا انداختن آن کتف برای ادامه مسابقه، و تا صبوری‌ها و خودداری‌های امیر حسین زارع در مقابل رفتار ناجوانمردانه کشتی‌گیر گرجستانی و تا دست حریف را بالا بردن در هر مسابقه‌ای که آرین سلیمی با اقتدار برنده شد و تا...  . تیم ایران در این مسابقات در ردیف بیست و یکم قرار گرفت (تقریباً در مرز بیست کشور اول جهان) و در ردیف کشورهایی مانند برزیل با آن همه وسعت و جمعیت و امکانات و سابقه ورزشی و بالاتر از کشورهایی همچون بلژیک و دانمارک و کرواسی و کوبا و اتریش و لهستان و سوئیس و پرتغال و آرژانتین و یونان و مصر و ترکیه و هند و.... این در حالی است که کشور ما بیش از چهل سال است در معرض تحریم‌های شدید و به قول خود غربی‌ها فلج کننده قرار دارد و حجم عظیمی از نیرو و پول و طراحی و... طی این سال‌ها برای اضمحلال ایران و جامعه ایرانی از سوی همان کشورهای غربی به کار گرفته شده است. یعنی ورزشکاران ما با کمترین امکانات و بیشترین محدودیت‌ها، در مرز بیست کشور اول جهان قرار گرفته‌اند؛ رتبه‌ای که با دو مدال طلای در دسترس دیگر (حسن یزدانی و امیرحسین زارع) که به ناحق از ما دریغ شد، به راحتی به ردیف پانزدهم دنیا می‌رسید و ایران را حتی بالاتر از امثال سوئد و نروژ و اسپانیا قرار می‌داد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و سی و سه
 - شماره هشت هزار و پانصد و سی و سه - ۲۴ مرداد ۱۴۰۳