در گفتوگوی «ایران» با اشکان رهگذر مطرح شد
پویانمایی ایران نیازمند سند راهبردی است
فرهنگی/ انیمیشن ایران در طول یک دهه اخیر توانسته به پیشرفتهایی امیدوارکننده دست پیدا کند و اتکای اصلی صنعت انیمیشن ایران بر خلاقیت نیروهای جوان و استعدادهای نوظهور دراین عرصه است. یکی از سرمایههای جوان انیمیشن ایران برادران رهگذر(اشکان، احسان و آرمان) هستند که با همکاری هم استودیو هورخش را تأسیس کرده و انیمیشنهایی تولید کردهاند که در رقابت با نمونههای خارجی و حضور در مجامع بینالمللی موفق بودهاند از کسب جوایز انیمیشنهای کوتاه تا حضور در رویداد معتبر انسی و... «آخرین داستان»، «گنج اژدها»، «ژولیت و شاه» و... از جمله آثار موفق این استودیو انیمیشن است که با تکیه بر محور فرهنگ و داستانهای ایرانی تولید شدهاند. با اشکان رهگذر درباره رهاورد همکاری استعدادهای ایرانی با کمپانیهای خارجی و در عین حال تهدید حیات انیمیشن ایرانی و همچنین چالشهای این حوزه و تأثیر تأسیس بنیاد ملی پویانمایی در هموار کردن این مسیر گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
به عنوان کسی که تجربه راهاندازی استودیو تولیدکننده انیمیشن خصوصی در ایران را دارد، بزرگترین مشکل و چالشهای پیش روی تولیدکنندگان کلان انیمیشن را چه میدانید؛ مشکلاتی که دولت میتواند با امکاناتی که در اختیار دارد در حل آنها یاری برساند.
بزرگترین یاری دولت به انیمیشن کشور، ایجاد یک اکوسیستم و متولی مشخص برای انیمیشن ایران است؛ متولیای که بتواند این اکوسیستم را در چرخه کامل هدایت کند از تعامل با دانشگاهها و آموزش تا جلب حمایت و ایجاد بنگاههای مالی که به صورت هدفمند سرمایهگذاریهایی را روی شرکتها و پروژههای انیمیشن ساماندهی کند. شکلگیری درست این چرخه بستری فراهم میکند برای اینکه شرکتهای انیمیشن انگیزه پیدا کنند و بمانند و ادامه بدهند و برای بخش خصوصی این اعتماد و رغبت ایجاد شود که در این حوزه سرمایهگذاری کنند. یکی از الزامات شکل گرفتن این فضا، لحاظ کردن امکانات ویژه برای انیمیشن در اکران است. همچنین لازم است وی اودیها و تلویزیون ملزم شوند بخشی از سهمیه خریدشان را به انیمیشنهای ایرانی اختصاص دهند و همچنین سرمایهگذاری در حوزه تولید محتوا در این دو مدیوم به شکلی هدفمندتر و عادلانهتر بین شرکتهای انیمیشن تقسیم شود. برای مجموعه این کارها، میتوان سندی راهبردی تهیه کرد تا نقشه راهی باشد برای اینکه بدانیم چطور میشود طی چند سال انیمیشن ایران را از این وضعیت بدون متولی و بدون مدیریت به اکوسیستمی تبدیل کرد که در آنجا جوانههای کوچکی متولد شوند که هر کدامشان درختی خواهند شد. من معتقدم مهمترین مسئولیت دولت در حوزه انیمیشن همین است.
این روزها شاهد هستیم که استودیوهای کوچک و بزرگ ایرانی سعی دارند در بازار انیمیشن سفارشگیرنده باشند و با توجه به تفاوت نرخ ارز به نظر میرسد که این معاملات برایشان سودآوراست. فکر میکنید در دراز مدت این موضوع چقدر روی تولید انیمیشنهای ایرانی تأثیر میگذارد؟ با توجه به اینکه کشور هند سابقه طولانی در این رقابت دارد ولی خبری از موفقیت انیمیشنهای هندی نیست. آیا ما باید راه را بیشتر باز کنیم تا سفارشات بیشتری بگیریم یا باید روی تولید انیمیشنهای ایرانی و صادرات کارهای خودمان بیشتر سرمایهگذاری و تمرکز کنیم؟ کدام یک به نفع استودیوهای ایرانی است؟
بله دقیقاً همین است اما چاره دیگری نیست. شرکتهای انیمیشن ایران با توجه به ارزانی تولید در ایران و تفاوت نرخ ارز این مسیر را پیدا کردهاند تا چراغشان را روشن نگه دارند. این انتخاب، مزایا و معایب خودش را دارد. از مزایای آن کار کردن با پروژههای بینالمللی، گرفتن سفارشهای بزرگ و کارکردن با کشورهایی است که در دنیا در حوزه انیمیشن پیشرو هستند و همین همکاریها باعث میشود، استودیوها رشد کنند، تجربه کسب کنند و دانش خود را به روز نگه دارند و از همه مهمتر اینکه پولی وارد چرخه اقتصادیشان کنند چون واقعاً در بازار داخل هیچ خبری نیست، خصوصاً برای شرکتهای خصوصی. اما در این مسیر آنچه در بلند مدت از بین میرود؛ انیمیشن ایرانی است. یعنی ما دیگر انیمیشن ایرانی نخواهیم داشت. باید بخش بزرگی از پتانسیل نیروی حوزه انیمیشن صرف تولید انیمیشن ایرانی با محتوای ایرانی و بر مبنای افسانهها، داستانها و ادبیات ایرانی باشد. متأسفانه سهم زیادی از این توان صرف آن میشود که یک محصول فرهنگی را به عنوان سفارش گیرنده و به تعبیر محترمانهاش به عنوان اپراتور بگیریم و برای کشور دیگر تولید کنیم. بله این نوع فعالیت به خاطر درآمد ارزیاش توجیه عقلانی دارد اما لازم است در کنار ارائه خدمات به کشورهای دیگر، تولید ملی و تولید داخلی هم داشته باشیم تا تولید انیمیشن ایرانی در کشور مسکوت نماند و آن سابقه چند دهه انیمیشن ایرانی که با زحمت به اینجا رسیده به دلیل نبود سرمایهگذار یا تخصیص حمایتها به چند گروه خاص به راحتی از بین نرود.
در برنامه هفتم توسعه برای رشد انیمیشن اهدافی تعیین شده است که یکی از خروجیهای آن تأسیس بنیاد ملی پویانمایی است. به اعتقاد شما فعالیت این بنیاد به صورت مستقل کارآمدتر است یا در زیر مجموعه سازمان سینمایی؟
در وهله اول باید درباره ساختار این بنیاد اطلاعاتی داشته باشم تا بعد بتوانم راجع به مستقل بودن یا قرارگرفتناش در بدنه سازمان سینمایی نظر بدهم در حالی که من به عنوان عضو فعال و مؤثر جامعه انیمیشن اساساً اطلاعاتی درباره این بنیاد ندارم. قبول دارم که بخشی از این تقصیر به خاطر عدم آگاهی من است چون عادت نکردهام با شکل گرفتن یک اتفاق دولتی، بروم دم اتاق متولیان مربوطه و خواهش کنم من را به جمع خودشان راه دهند اما وقتی چنین بنیادی تأسیس میشود توقع این است که متولی امر، فعالان این عرصه را کنار هم جمع کند و برای رسیدن به مسیر روشن از آنها نظرخواهی داشته باشد.
دولت یا همین بنیاد پویانمایی با چه راهکارهایی، قادر به تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری در تولید انیمیشن و ترغیب آنان به سودآور بودن این صنعت است؟
برای این سؤال به ابتدای گفتوگو بازمیگردم؛ به اینکه با وجود شکلگیری یک اکوسیستم، نیازی نیست که بنیاد پویانمایی یا هر سازمان دیگری، بخش خصوصی را به زور برای سرمایهگذاری روی پنج انیمیشن تشویق کند. آنها هم قبول کنند و بعد که پولشان از دست رفت، پشیمان شوند و آن اتفاقی که نباید، بیفتد! اگر اکوسیستمی برای تولید انیمیشن باشد، وجود ظرفیتهای باارزشی که صنعت انیمیشن درکشورمان با آنها روبهرو است به تنهایی کافی است تا تولیدکنندگان را به این عرصه دلگرم کند. آن وقت نه فقط سرمایهگذار دولتی، بلکه سرمایهگذاران بخش خصوصی هم تلاش میکنند به هر طریقی که شده از جمله حمایت مالی، بخشی از کار را به دست بگیرند تا هم بیشتر دیده شوند و هم منفعت مالی ببرند. تحقق این هدفگذاریها نیازمند همان اکوسیستمی است که باید شکل بگیرد، چرخه کاملی که از آموزش گرفته تا روند تولید، بازاریابی و مارکتینگ و... را پیشروی علاقهمندان بگذارد و از آن مهمتر اینکه همگی در سندی درج شده و هر یک از دستگاههای دولتی را متولی بخشی از آن کند. بنیاد پویانمایی هم میتواند کار را بین سازمانها و مراکز مختلف تقسیم کند، به عنوان نمونه انجام فلان کار را به عهده مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بگذارد و برای دیگر سازمانها از حوزه هنری تا خانه سینما و حتی فضای دانشگاهی نیز به همین ترتیب وظایفی درنظر بگیرد. به عنوان مثال وی او دیها را موظف کند که در ازای دوبله هر 10 کار خارجی، یک انیمیشن تولید کرده یا حداقل نیمی از هزینههای ساختش را متقبل شود. هرچند خود من بنابر تجربه یک دهه فعالیتی که در این زمینه دارم خیلی خوشبین نیستم! البته امیدوارم خلاف این بدبینیام به من ثابت شود. ای کاش همین شرایط فعلی، بهانهای برای آغاز حرکتی شود که به شکلگیری اکوسیستمی برای صنعت انیمیشن بینجامد. نه اینکه فقط چند حمایت مقطعی در تولیدات انیمیشنی شکل بگیرد و تمام شود!