در حافظه موقت ذخیره شد...
پایانی بر بیآبروییهای برخاسته از ذهن بیمار «بایدن»
مکانیسم معیوب انتخاباتی امریکا ترمیم نمیشود
فشار عمومی روی بایدن برای کنارهگیری از انتخابات بعد از نمایش فاجعهبار وی در اولین مناظرهاش با دونالد ترامپ و البته با احتساب تمام کاستیهای فیزیکی ذهنی 5-4 سال اخیر او و بروز هر چه بیشتر زوال عقل در وی، در یک ماه و اند اخیر به اوج خود رسیده بود و بایدن 82 ساله و شکننده با وجود بارها اعلام ماندن در صحنه و خودداری از تسلیم شدن مقابل فشارها، همان طور که پیشبینی میشد، سرانجام از صحنه انتخابات دوری گزید و معاونش «کامالا هریس» را برای حضور در انتخابات نهایی ریاست جمهوری و به عنوان نماینده حزب دموکرات برای تقابل با دونالد ترامپ سرکرده کوسهوار حزب جمهوریخواه نامزد کرد و حمایتش را از این زن سیاهپوست 59 ساله مورد تأکید قرار داد. اما صرفنظر از اینکه سران این حزب در کنوانسیون قریبالوقوع دموکراتها، هریس را برمیگزینند یا روی فرد دیگری به اجماع میرسند، به نظر میرسد فرایند انتخاباتی در امریکا تابع همان شاخصههایی است که در دهههای اخیر بوده و بیش از آنکه مهم باشد چه کسانی صلاحیت سیاسیشان برای رئیسجمهور شدن بیشتر است، این مسأله اهمیت دارد که فرد منتخب تا چه میزان میتواند همان مواردی را انجام دهد که تشکیلات حاکم بر امریکا میخواهد و آن را برای این کشور حیاتی میداند.
«جو» کنار رفت چون «بهروز» نیست
مردم امریکا در دهههای اخیر به سبب ناترازیهای حاکم بر این کشور به چنان درجهای از افراطگرایی در انتخابهای خود و برنتافتن ایدههای دیگران رسیدهاند که مثل یک بمب کارگذاری شده در قلب جامعه، هر لحظه برای انفجار آمادهاند و به همین سبب هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان مجبور به گزینشهایی شدهاند که در درجه اول برای اطفای حریقهای بزرگ برخاسته از این دست انفجارها مناسب باشند و لزوماً نامها و پروسههایی را دربر ندارند که اصلحترین باشند. دونالد ترامپ به این سبب در یک دهه اخیر اوج گرفته که بهترین تأمینکننده نیازهای افراطی و اجتماعی افراد بشدت تندرویی به حساب میآید که معتقدند امریکا دربست متعلق به سفیدپوستان است و هر گروه دیگر و هر اقلیتی باید محو شود. ترامپ از آن رو یک پوپولیست افراطی شده که اگر نمیشد، آرایی را نمیآورد که طیف مورد بحث به نام فرد تأمینکننده خواستههای سفیدپوستان افراطی به صندوقها میریزند. تعویض بایدن و آوردن فردی بجز او به چرخه انتخابات هم با اینکه قطعاً محصول کاستیها و کم آوردنهای فراوان جسمانی و ذهنی وی بوده اما این دلیل جنبی و مهم را هم دارد که حتی اگر وی سالم بود، مدل کار و روش حضورش در میدان، دیگر همان چیزی نیست که نسل فعلی انتخابکننده در امریکا به آن نظری خوش داشته باشد و آن را «بهروز» بشمرد.
نمیشد پای این پیرمرد ماند
افتضاحات کلامی بایدن در ماههای اخیر به حدی رسیده بود که نهتنها برای حضور در انتخابات بسیار پرجوش و خروش امریکا اصلاً مناسب نبود، بلکه آثار سوء بینالمللی آن هم برای این کشور غیرقابل محاسبه نشان میداد. وقتی بایدن در یکی از کمپینهای انتخاباتی اخیرش در توصیف «کامالا هریس» عنوان کرد، وی اولین زن رنگینپوستی است که زیر نظر یک رئیسجمهور مرد سیاهپوست(!) کار میکند و معاون اول اوست، تمامی مردم جهان به این مرد پیر از کارافتاده خندیدند و فهمیدند حاکمیت بیماری شدید ذهنی و عارضه زوال عقل چگونه وی را از هر جهت ساقط کرده است. بدتر از هر چیزی این نکته بود که سایر کشورها و سران و مردم آن دیدند بر کشوری که همیشه ادعا داشته قدرت اول جهان است، کسی حکمروایی میکند که ته مانده عقلی برایش نمانده و در سرگشتگی محض غرق است. کاخ سفید با عبارات متعدد که بایدن درباره مسائل مختلف داخلی و خارجی در ماههای گذشته به زبان میآورد و با آن هم خود را بیآبرو کرد و هم امریکا را از هرگونه اعتباری بینصیب ساخت، مصمم شد که این روال را تغییر دهد و دیگر پای این پیرمرد نماند.
ادعاهایی خلاف واقعیت
همه اینها به جای خود، اما نمیتوان از یاد برد که خودزنیهای بایدن هم در صحنههای خارجی و البته شکستهایش در عرصههای اقتصاد داخلی سهم بزرگی در سلب صلاحیت و محبوبیت او و در نهایت سقوط او داشت. بایدن در 10 ماهی که از شروع جنگ ویرانگر غزه میگذرد، با بیانصافی هر چه بیشتر تا آنجا که توانست، ارتش رژیم غاصب و منفور صهیونیستی را تجهیز و این قوای باطل را قادر به اجرای بزرگترین نسلکشی سنوات معاصر کرد؛ روندی که طی آن بیش از 40 هزار فلسطینی شریف شهید و فزونتر از 91 هزار نفر هم مجروح شدهاند. کمکهای نظامی بایدن به اوکراین هم با اینکه مدت مقاومت این کشور در مقابل تهاجم ارتش روسیه را بیشتر ساخت اما ارزش میلیاردها دلاری را نداشت که وی در این راه هزینه کرد. بایدن در پیام وداعی که برای اعلام کنارهگیریاش از انتخابات امریکا روی وبسایت خود گذاشت، مدعی شد که اقدامات اقتصادی مفیدی داشته و قیمت داروهای اضطراری را برای بیماران بشدت بدحال کاهش داده و تأمین ارزانترین روشهای حفظ سلامت را برای خیل عظیمی از جمعیت 280 میلیون نفری امریکا امکانپذیر ساخته و در نهایت ادعا کرد که با این دست اقدامات توانسته امریکا را از نو بسازد و امید را به این کشور هرج و مرجزده و دچار انواع تفرقها برگرداند. حقیقت اما چیزی کاملاً متفاوت با این ادعاهاست و امریکا در شرایطی با رئیسجمهور پیر، لرزان و حواسپرت خود خداحافظی میکند که او یک نماد واقعی از ناکامیهای بزرگ داخلی و خارجی طی سه سال و نیم زمامداری اسفبار خود بوده است.
هریس تا چه میزان پولساز است؟
فرد انتخابی بایدن برای جانشینی خود در انتخابات نهایی ریاست جمهوری امریکا همان طور که پیشتر آمد، «کامالا هریس» است، اما این یک سؤال مهم است که این زن تا چه میزان برای جلب آرای مردم در روز انتخابات شانس دارد. پرسش مهمتر این است که هواداران و شرکای بایدن که تا قبل از کنارهگیری او از کورس انتخابات به حساب وی پول میریختند تا بودجه کمپین وی تأمین شود، حالا که هریس- یا هر فرد دیگری که دموکراتها بخواهند- جای بایدن را میگیرد، تا چه میزان حاضرند نامزد جدید حزبشان را شارژ مالی کنند. هریس در چند روز نخست پس از کنار رفتن بایدن حرفهای گندهای زد و ترامپ را به سبب پروندههای متعدد مفتوحهای که دارد «کلاهبردار»خواند، اما صرفنظر از بار روانیای که این مسأله در خود او و حامیانش برای ادامه کارزار انتخاباتی وارد خواهد کرد، معلوم نیست وی چطور میخواهد در سه ماهی که تا برگزاری همهپرسی ماه نوامبر باقی مانده، از پایگاه رأی عظیمی که به حمایت از ترامپ گرایش دارد، بکاهد و صاحب شانس پیروزی شود. این در حالی است که هریس برخلاف ادعاهای مطرح شده قبل از انتخابات سال 2020 نهتنها یک معاون کارگشا، خلاق و خبرساز برای بایدن نشان نداد بلکه زیر سایه مردی حرکت کرد که بشدت بیمار است و فاقد هرگونه صلاحیت حتی حداقلی برای احراز پست ریاست جمهوری جلوه کرده بود و همین حالا هم جمهوریخواهان بر این تأکید دارند که اگر بایدن به اعتقاد همگان برای حضور در انتخابات بدون صلاحیت بوده، چگونه میخواهد چهار ماه باقی مانده از دوران ریاست جمهوریاش را طی و کشورش را با سزاواری و عقل سلیم هدایت کند. پاسخ این سؤال ناگفته پیداست و دیگر مسألهای که در مورد آن شکی وجود ندارد، بههمریختگی بشدت عظیمی است که درون تشکیلات حزب دموکرات بعد از گافهای بزرگ و خرابکاریهای عظیم بایدن طی سه
سال و نیم زمامداریاش و بویژه در سالجاری به وجود آمده و فقط با همت سران حزب و رسیدن به اجماع در مورد یک گزینه جدید قابل رفع و رجوع نیست.
نایابترین امور
این همان مکانیسم ویرانشدهای است که نه فقط در صحنه انتخابات امریکا بلکه در بالاترین سطح رقابتهای سیاسی این کشور هم مشاهده و باعث میشود حرفهای خوشبینانه و شعارهای بایدن درخصوص دستاوردهای مشترک و بزرگ او و ملت امریکا در زمان حضور وی در کاخ سفید چیزی نشان ندهد بجز مشتی پرت و پلاهای محض و حرفهای برخاسته از یک ذهن بیمار. واقعیت امر این است که امریکا و سیستمهای سیاسیاش اینک بیش از هر زمانی مغشوش و فاقد اعتبار و قدرتی است که بایدن تصور میکند در این کشور وجود دارد و به گمان او کاری وجود ندارد که امریکا قادر به انجامش نباشد. «پیرمرد» مستعفی نمیداند آنچه در کاخ سفید و بویژه در تشکیلات حزب وی وجود خارجی ندارد، قدرت، اعتبار و دانستن راههای محو بلبشوهای فعلی است؛ مواردی که فضای انتخاباتی ماه نوامبر را شبیه به سیرکی میکند که هیچ یک از دو سوی آن شرکتکنندگانی صالح در این رقابت جلوه نمیکنند و اگرچه وضع دموکراتها بهمراتب بدتر است، اما ترامپ هم از درون فضایی میآید که در آن صلاحیتهای کیفری و حقانیتهای قضایی و عدم بزهکاریهای اخلاقی از نایابترین امور هستند.
منبع: Aljazeera.com