تأثیر عظیم جنگ غزه بر نتایج انتخابات امریکا

هریس؛ محکوم به تظاهر

وصال روحانی
روزنامه‌نگار

با کنار رفتن جو بایدن از مبارزات انتخاباتی سال 2024، حالا معاون اول او «کامالا هریس» است که باید روز 15 آبان در انتخابات نهایی ریاست جمهوری امریکا روبه‌روی دونالد ترامپ، سرکرده تندخوی حزب مقابل (جمهوریخواه) قرار بگیرد. در این میان باید دید هریس در قبال فجایع غزه کدام مواضع را در دو ماه و اندی باقی مانده تا انتخابات اتخاذ خواهد کرد زیرا آنچه اسرائیل تجاوزگر طی 11 ماه اخیر در باریکه غزه بر سر مردم شریف و مظلوم فلسطین آورده، سهمی مهم در ترسیم آرایی خواهد داشت که مردم امریکا در روز موعود به صندوق‌های رأی خواهند ریخت. بایدن از روز شروع هجوم ددمنشانه اسرائیل به غزه و قتل عام مردم این منطقه حمایت بی‌دریغ و بی‌شرمانه خود را شامل حال متجاوزان کرد و تا آنجا که توانست، نسل‌کش‌های تل‌آویو را تقویت سیاسی و تجهیز تسلیحاتی کرد ولی هریس پس از دیدن تبعات تلخ این اتفاق در سطح کشورش و موج گسترده انتقادات مردمی بخصوص در مجامع دانشجویی مجبور است در این زمینه محتاط‌‌تر عمل کند. هریس البته از خط کلی و همیشگی سیاست امریکا که حمایت همه‌جانبه از رژیم منحوس تل‌آویو است، دست برنخواهد داشت اما اگر در این روند تغییراتی ولو ظاهری را اعمال نکند و وانمود به اعمال تغییراتی در این زمینه ننماید، از ترامپ عقب خواهد افتاد که اگرچه با اسرائیل مخالف نیست و او هم از این رژیم کودک‌کش حمایت خواهد کرد اما می‌داند که چگونه در این قضیه موازنه‌ای را ایجاد کند که بر آرای او در انتخابات امریکا کمترین اثر را بگذارد.
وقتی هریس فرار می‌کرد
عده‌ای براساس حقایق فوق این فرضیه را مطرح کرده‌اند که هریس با اجرای سیاستی کاملاً متفاوت در قیاس با بایدن، اسرائیل را هم وادار به تغییر رویه در نقشه‌های جنگی‌اش خواهد کرد اما این فرضیه به هیچ روی صحت ندارد. درست است که هریس از پیشنهاد برقراری آتش‌بس در جنگ غزه دفاع کرد اما بایدن نیز در مقاطعی از این جنگ 11 ماهه کاری مشابه را انجام داد تا کمک‌های ضروری معیشتی و دارویی به دست نیازمندان فلسطینی برسد. بنابراین تنها رجحان هریس بر بایدن در قضایای اسفبار غزه که جان 41 هزار فلسطینی را ستانده و بیش از 92 هزار مجروح روی دست آنها گذاشته، این است که بایدن مجری و اعلام کننده این موضوع بود و هریس به عنوان معاون کم پیدای او دائماً از سیل اتهامات وارده به کاخ سفید بابت مشارکت تمام عیارش در نسل‌کشی جاری در غزه می‌گریخت و گوشه امنی را می‌جست تا گرفتار تبعات بسیار تلخ این مشارکت ناجوانمردانه نشود.
 
سلاح اصلی هریس
همین امروز هم هیچ سند و نشانه‌ای در دست نیست که با توجه به اصرار نتانیاهو به ادامه پاکسازی قومی شرم‌آور خود در غزه نشان بدهد که هریس چه سیاستی را در این باب اتخاذ خواهد کرد. بدتر از همه رفتار ضد و نقیض این سیاستمدار 59 ساله طی سفر اخیر نخست‌وزیر کودک‌کش اسرائیل به امریکا و سخنرانی مشمئزکننده وی در محل کنگره این کشور بود. هریس ابتدا از حضور در محل کنگره در زمان سخنرانی نتانیاهو سر باز زد تا وانمود کند که با او و ایده‌های ضد انسانی‌اش مخالف است اما فردای همان روز با قاتل‌ترین مرد زمانه ملاقات کرد و طی آن بر ادامه حمایت واشنگتن از تل‌آویو پای فشرد و گفت امریکا از اسرائیل در هر موقعیت حیاتی و جنگی، حمایتی تام و تمام می‌کند. هریس در صحبت‌هایش هرگز سهم سترگ امریکا در نسل‌کشی جاری در غزه را نپذیرفت و حتی بابت آن احساس تأسف نکرد. معاون اول بایدن که بعد از کنار رفتن اجباری این مرد از کورس انتخاباتی امسال (به سبب ابتلا به عوارض مختلف بخصوص زوال عقل) به جانشین او تبدیل شد، با اینکه کوشید در گفت‌وگو با نتانیاهو مصادیقی از حمایت خویش از مردم شریف غزه را آشکار سازد، در عمل این کار را نکرد و کم و بیش همان مسیری را پیمود که سلف وی بایدن در 10 ماه قبلی طی کرده بود و آن، چشم بستن بی‌شرمانه بر جنایات عظیم دولت آپارتایدی تل‌آویو و سرزنش نکردن آن بابت ارتکاب بزرگ‌ترین جنایات جنگی زمانه در غزه بود. به همین خاطر است که خیلی‌ها می‌گویند هریس نسخه نیمه خاموش بایدن در قبال وقایع دهشت‌بار خاورمیانه است. زنی که می‌کوشد با حرف نزدن صریح درباره فجایع جاری در این منطقه، مورد هیچ گونه قضاوتی قرار نگیرد. به واقع تظاهر به صلح‌طلبی سلاح اصلی اوست، بدون اینکه هرگز به اثبات رسیده باشد که او واقعاً طرفدار این فرایند هست یا خیر.
 
وجه تفکیک سران دو حزب
براساس حقایق و وقایع فوق، محافل سیاسی واشنگتن، هریس را یک دموکرات ملایم و مصالحه‌جو توصیف کرده‌اند که بیش از هر چیز و هر کس، صلاح شخصی خویش را مبنای کارها و اقداماتش قرار می‌دهد و اگر این امر در تضاد با منافع حزب وی نیز باشد، حاضر به گذشت و تغییر رویه در این خصوص نیست. واقعیت امر این است که در تمامی این سال‌های طولانی و طی رویارویی‌های مکرر سران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بر سر تصاحب کاخ سفید، هرگز هیچ یک از دو سوی ماجرا از جلب حمایت کامل یهودی‌ها غافل نمانده‌اند زیرا نیک می‌دانند که بدون لابی صهیونیست‌ها و بدون اینکه ثروت عظیم آنها شامل حال‌شان شود، پیروزی‌شان در انتخابات امریکا غیرممکن خواهد بود. این پول فراوان اسرائیلی‌ها است که چرخه‌های کار را در هر دو حزب اصلی این کشور به حرکت درمی‌آورد و سبب می‌شود آنها برنامه‌ها و ملزوماتی را که برای کسب پیروزی در انتخابات نیاز دارند، به دست آورند. یک قسمت مهم از این پول غیرقابل شمارش، همانی است که نهادهای صهیونیستی به حساب‌های بانکی کمپین‌های انتخاباتی دو طرف سرازیر می‌کنند و از این طریق آنها را از سرمایه چشمگیری که برای رسیدن به مقصود احتیاج دارند، بی‌نیاز می‌سازند. همان طور که پیش‌تر آمد، حزب جمهوریخواه نیز از آبشخوری مشابه می‌آید و سران این حزب هم وابسته به لابی صهیونیست‌ها هستند. اما آنچه دونالد ترامپ، سرکرده فعلی آنان را از هریس و بایدن تفکیک می‌کند، حد و مرز قائل شدن این سیاستمدار پوپولیست در مورد چیزهایی است که از ثروتمندان یهودی دریافت می‌دارد و پرهیزی است که این تاجر شاخص سابق وال استریت از افتادن تام و تمام در دامان صهیونیست‌ها از خود بروز می‌دهد.
همه تعارض‌های پرشمار هریس
نگاهی عمیق‌تر به موضوع این واقعیت را هم نشان می‌دهد که هیچ یک از این دو حزب اهمیت چندانی به منافع و نیازهای فلسطینی‌ها نمی‌دهند و آنچه برای آنها مهم‌تر می‌نماید، حفظ امنیت و ادامه حیات اسرائیل است.
حتی در این موضوع هم می‌توان ریاکاری هر دو حزب را حس کرد زیرا وقتی به حفظ امنیت تل‌آویو می‌اندیشند، نه لزوماً برای تأمین سلامتی افراد مقیم در آنجا بلکه برای از دست ندادن پول انبوهی است که فقط لابی‌های صهیونیستی در صورت ادامه فعالیت‌هایشان می‌توانند در کف دست آنها بگذارند. هریس که امروز به ضد و نقیض‌گویی می‌پردازد، همانی است که وقتی در دسامبر سال 2016 باراک اوباما در واپسین ماه‌های زمامداری‌اش در امریکا قطعنامه شورای امنیت را در مورد تقبیح دور جدید شهرک‌سازی‌های غیرقانونی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی وتو کرد، به عنوان یکی از ارشدترین سناتورهای امریکا هیچ حرفی در زمینه محکومیت اقدام اوباما نزد. ترامپ نیز همانی است که اگرچه در ماه‌های گذشته چندین و چند بار نسل‌کشی رژیم نامشروع تل‌آویو را در غزه ناعادلانه خواند و از نتانیاهو خواست آتش‌بس فوری در منطقه برقرار کند و به خودش و کل جهان غرب بیش از این لطمه وارد نکند، در سفر اخیر این نخست‌وزیر آدمکش به واشنگتن با وی دیدار کرد و ضمانت‌هایی به او داد و ضمانت‌هایی را هم به سود کمپین انتخاباتی‌اش گرفت.
 
نمونه‌های قبلی رفتارهای دوگانه
سال‌ها است که محافل سیاسی حتی در غرب معترف‌اند آنچه دموکرات‌ها همواره در ارتباط با اسرائیل و اقدامات ددمنشانه آنها انجام داده‌اند، حمایت از هرگونه حرکت آپارتایدی و اقدام ضدبشری آنها به بهانه لزوم حفظ هر قوم و هر جامعه انسانی و جلوگیری از سقوط آنها با هدف حفظ تعادل و امنیت منطقه است! کارهای دو طرفه و حرف‌های دوپهلویی از این قبیل، سال‌هاست که در امریکا و بویژه در حزب دموکرات این کشور رواج دارد و یک نمونه متأخر آن در سال 2014 مشاهده شد که اوباما رئیس‌جمهور امریکا به اسرائیل مجوز حمله موشکی به نوار غزه را داد ولی متذکر شد که رژیم صهیونیستی حق ندارد سربازان نیروی زمینی خود را وارد این منطقه کند و وقتی اسرائیل وقعی به این قضیه نگذاشت و تا توانست، غزه را از زمین و هوا کوبید، اوباما هیچ نگفت و توگویی هرگز چنان ضمانت و درخواستی را از اسرائیل مطرح نکرده و برای رژیم جعلی تل‌آویو هیچ شرطی را نگذاشته بود.

ترامپ بدتر از «او» نیست
او حتی نمی‌تواند ترامپ را در این زمینه بدتر و پلیدتر از خود توصیف کند زیرا این تاجر سیاستمدار شده اصولاً هیچ اهمیتی برای هیچ یک از دو طرف معارضه (اسرائیل و فلسطین) قائل نیست و اگر در حال حاضر نتانیاهو را آشکارا دفع نمی‌کند، برای از دست ندادن آرای عظیمی است که «بزرگ سرمایه‌داران» یهودی می‌توانند دو ماه بعد در انتخابات امریکا به نام وی به صندوق‌ها بریزند.
ترامپ چنان ضد آرمان و فاقد هرگونه ایده‌آل‌های ارزشی است که اگر همین امروز مطلع شود منابع دیگری هم در امریکا هستند که بودجه حضور پیروزی‌بار او را در انتخابات می‌دهند، به اسرائیلی‌ها پشت خواهد کرد و پولش را از آنجاهای ثانویه فراهم خواهد آورد. همین مسأله بر پیچیدگی‌های کار هریس می‌افزاید و راه پیش روی او را تا روز برگزاری انتخابات نهایی امریکا خطیرتر و صعب‌العبورتر خواهد کرد.
 منبع:

Middle East Eye

 

برش

کپی‌های کمرنگ
هریس سیاهپوست و سرحال قطعاً می‌تواند ادعا کند که بسیار سالم‌تر و به‌روزتر از بایدن است که در 82 سالگی در توهم‌های ذهن بیمار خود غرق شده و دائماً با اشباح سخن می‌گوید و 23 سال فاصله سنی بین آنها دلیلی بر صحت این قضیه است اما تا آنجا که به امنیت اسرائیل و لزوم حفظ لابی صهیونیست‌ها مربوط می‌شود، هیچ فرقی بین این دو نفر وجود ندارد و آنها را باید کپی‌های کمرنگی از یکدیگر دانست. امروز برای بازداشتن اسرائیل از این همه آدمکشی وقیحانه در غزه و جنوب لبنان، به عزم راسخ سیاستمدارانی نیاز است که بدون هیچ ملاحظه‌ای ضربه‌ای محکم به صهیونیست‌ها بزنند و آنها را وادار به آتش‌بس و خروج از منطقه کنند و هرگز چنین چیزی را در برنامه کار هریس نمی‌بینید و او کوچک‌ترین تمایل اولیه‌ای هم به انجام این کار ندارد. هریس تا اطلاع ثانوی به حمایت اسرائیل نیاز دارد زیرا برپایه لابی صهیونیست‌ها شاید بتواند کاخ سفید را یک بار دیگر و این بار به عنوان مقام اول کشورش فتح کند و در ماه‌های بعد از این واقعه احتمالی هم قادر به تغییر این روند نخواهد بود زیرا تا آخرین قطره وجودش مدیون اسرائیل خواهد ماند و چگونه می‌تواند نظام منحوسی را نفی و از آن اعلام جدایی کند که او را در جای قبلی‌اش حفظ کرده است؟

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و بیست و هفت
 - شماره هشت هزار و پانصد و بیست و هفت - ۱۶ مرداد ۱۴۰۳