نگاهی به کتاب «بقیه»، اثری تازه از سید محمد سادات اخوی
شعر آیینی از جان شاعر متعهد ریشه میگیرد
علیالله سلیمی
نویسنده و منتقد
شعر آیینی پیشینه غنی و پرباری در تاریخ ادبیات فارسی دارد و از گذشتههای دور تا به امروز بخشی از دلمشغولی شاعران پارسیگوی، پرداختن به مفاهیم مذهبی و آیینی در اشعارشان بوده و هست. به بیان دیگر، شعر مذهبی یا «شعر آیینی» که در دهههای اخیر حضور پررنگی در عرصههای ادبی دارد، از گذشته در ادبیات فارسی حضور چشمگیری داشته و همچنان این حضور امتداد دارد.
جایگاه ویژه شعر آیینی میان مخاطبان
البته شعر آیینی زیرشاخههای متعددی همچون شعر نبوی، فاطمی، علوی، عاشورا، بقیع، رضوی و مهدوی دارد و جایگاه امروز شعر مذهبی و آیینی به عنوان یک هنر ناب دینی برجسته است، چرا که شعر آیینی شعری است که از جان و دل شاعر متعهد ریشه میگیرد. این شعر جایگاه ویژهای هم در میان مخاطبان دارد. برای همین، در میان دفترهای شعری که این روزها از سوی شاعران آیینی منتشر شده و به دست مخاطبان میرسد، حوزههای گوناگون آن همواره مورد توجه شاعران بوده و یکی از این حوزهها، اشعار مهدوی را شامل میشود که در این بخش هم شاعران فارسیزبان کارنامه پرباری دارند.
یکی از شاعران نامآشنا در این حوزه، سید محمد سادات اخوی است که در سالهای اخیر حضور پررنگی در ادبیات آیینی دارد. او که دانشآموخته الهیات و معارف اسلامی است، در حوزه فرهنگ، ادب و هنر، بویژه ادبیات آیینی تصویری آشنا و حضوری برجسته دارد. جدیدترین کتاب این شاعر آیینی به تازگی با عنوان «بقیَّه» از سوی انتشارات «شِنل» منتشر شده که گزیده شعرهای«مهدوی» سید محمد سادات اخوی در فاصله سالهای 1370 تا 1400 خورشیدی است. در این کتاب، سادات اخوی غزلها، رباعیها، دوبیتیها، قصیدهها، مثنویها و شعرهای نیمایی خود را با موضوع حضرت بقیةالله الاعظم در یک مجموعه گردآوری کرده است. شروع کتاب با بخش «رباعی و دوبیتی» است که در آن، 13 قطعه شعر در این قالبها ارائه شده است. از جمله شعر معروف «گذرگاه» که عنوانبندی (تیتراژ) مجموعه تلویزیونی «پایتخت» بوده و برای خیلیها آشناست: «نه بازنده بمونه... نه برنده!.../ درین دنیا، فقط «عاشق» بخنده/ دل هر کی، به یاری خوشخوشانه.../ دل ما هم به دیدار تو بنده!/ گذشته عمر ما... دل، بیقراره/ دِل عاشق، «قرارِ» روزگاره/ زمستونه... دلی که مونده تنها!.../ دلی که دلبری داره، «بهاره./ ببین!... چیزی نمونده تا سپیده!.../ ولی دنیا، هنوزم ناامیده/ خیابان پر شده از عطر نرگس!/ «گلِ نرگس»، نشونِ صبح عیده»
بخش دوم کتاب به غزلهای مهدوی این شاعر اختصاص یافته که بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده و اشعار این بخش از منظر نگاههای شاعرانه از تنوع بیشتری برخوردار بوده و شاعر از زاویههای مختلف به مسأله مهدویت پرداخته است.
کتابی بهرهمند از زبانی صمیمی
از خصوصیات اشعار این بخش، بهرهگیری از زبانی صمیمی و ساختاری از جنس گفتوگوست که این نگاه تازه همراه با صمیمیت زبان و ارتباط ملموس شاعر با موعود باعث شده است که شعرهایی با مضمون انتظار، اشعاری دلچسب و دلنشین باشند. مفهوم انتظار در این شعرها به اشکال مختلف بیان شده است.
این رویکرد از آن جهت اهمیت فراوان دارد که از مضامین و موضوعات و کلیدواژههای شعر انتظار، فراق است. فراق و دوری از آن حضرت، بن مایه و موضوع فکری و شعری شمار زیادی از شعرهای این بخش است. به گونهای که نمیتوان میان دو واژه و فرایند انتظار و فراق، افتراق و انفصالی ایجاد کرد. بخش بعدی کتاب به «قصیده و مثنوی» اختصاص یافته که در این بخش هم نمونههایی از اشعار مهدوی سید محمد سادات اخوی ارائه شده است. همچنین در بخش اشعاری در قالب «مسمط» تعدادی از شعرهای مهدوی شاعر آورده شده است. بخش پایانی کتاب به شعرهای نیمایی سادات اخوی اختصاص یافته که در این بخش هم شاعر تازهترین اشعار خود با موضوع مهدویت را ارائه کرده است. شعر «خدای جمعهاش» از نمونههای موفق این بخش و همچنین کتاب حاضر است: «صبح است و آسمان/ «امروز» را به اهل زمین، هدیه میکند/ تقویم عمر من/ سرشار برف و زمزمه بیقراری است/ امروز روز چندم «چشم انتظاری» است/ ای کاش پای من/ مانند مردمان/ آزاد از زمین و زمان بود تا شبی/ تَر میشد از نیاز/ از برکه زلال مناجات تو، لبی/ حتی زمین مرا/ یک عمر مثل حادثه تلخ زلزله/ مانند جنگ سخت/ از یاد برده است/ برگ و برِ مرا/ سلطانِ «برفپوش» زمستان سال پیش/ با باد برده است/ این مهربانترین!/ ای آن که دست خالی هر ابر بیقرار/ مشتاق یک اجازه باریدن از تو ماند!/ ای آن که آسمان/ با خنده بهار/ راز تو را ز صفحه دشت بنفشه خواند!/ آیا دوباره از سر این کوه استوار/ میآید آن سوار/ آن که زمین، همیشه نگاهش به راه اوست؟/ آن باغبان مهر/ آن که زمین و... برگ و... درخت و... بهار شوق.../ چشم انتظار خنده نگاه اوست.»