چرا آنکارا دست دوستی به سوی دمشق دراز کرده است؟
اردوغان راهی جز تنش زدایی ندارد
فائزه سادات یوسفی
خبرنگار
جنگ سوریه به عنوان نقطه عطفی در تحولات منطقهای معادلات جدیدی را نه تنها در غرب آسیا بلکه در کل جهان به وجود آورد. پس از شکست تجمیع جهانی علیه بشار اسد، رئیسجمهور سوریه با هدف تضعیف عمق استراتژیک مقاومت در منطقه، نه تنها جایگاه سیاسی خود را در سطح جهانی ارتقا داد که مقاومت به عنوان پشتیبان دولت سوریه توانست به عنوان یک قدرت جدید، جایگاه خود را در میان قدرتهای منطقهای جایابی کند.
این شکست که پس از مصرف تمام ظرفیتهای مالی و سیاسی کشورهای منطقهای علیه سوریه به بار نشست، توانست رویکرد کشورهای متخاصم منطقهای را در مورد نقش سوریه در منطقه تغییر دهد. چرا که آنها به این باور رسیدند که هر گونه تحرکی در قالب «تغییر حکومت بشار اسد» اساساً شدنی نیست و به طور معکوسی موجب قوت گرفتن و اتحاد مقاومت شده است. به معنایی کشورهای مهاجم با صرف هزینههای بسیار و تمرکز بر این جنگ و با همکاری نزدیک غرب و در رأس آن ایالات متحده برای تغییر پارامترهای منطقهای و از بین بردن رقابتهای موجود تنها چهرهای شکست خورده از خود در عرصه جهانی نشان دادند. این بود که نیاز مبرم به تغییر دیدگاه در مورد سوریه در کشورهای عربی و ترکیه به وجود آمد و آنها برای ایجاد ارتباط با دولت سوریه پیشدستانه خواستار عادیسازی روابط با دولت اسد شدند.
دعوت از رئیس جمهور سوریه برای احیای کرسی در اتحادیه عرب و تقاضاهای اردوغان مبنی بر ایجاد ارتباط با دولت سوریه هم در چهارچوبهای مذکور تعریف میشود. در این بین، بازتعریف نقش سازنده سوریه در منطقه توسط کشورهایی که روزی آرزوی سرنگونی حکومت وی را داشتند به نوبه خود تحلیل و تفسیر جداگانهای میطلبد.
اکنون، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه لحن آشتیجویانهتری را جایگزین اظهارات 12 ساله خود علیه سوریه کرده است. وی در این رابطه اظهار داشت: «همواره دست دوستی را به سمت سوریه دراز کرده و در کنار این کشور میایستیم.» این تغییر در اظهارات وی پس از بازگشت هفته گذشته از آستانه قزاقستان؛ جایی که ترکیه در نشست سران سازمان همکاری شانگهای (SCO) به عنوان شریک گفتوگوی قدرت 10 عضوی اوراسیا شرکت کرد، برجسته شد.
عوامل دخیل در عادیسازی روابط با سوریه
از عواملی که سبب تغییر رویکرد کشورهای منطقه شده، محوری شدن سیاستگذاریهای اقتصادی و تمرکز روی مسائل اقتصاد و گردشگری است؛ امری که میطلبد منطقه در ثبات و آرامش و به دور از درگیریهای موجود باشد. به همین لحاظ، پذیرش سوریه به عنوان کشور مستقل که قدرت خود را بازیابی کرده از منظر این دولتها هم میتواند به ثبات منطقهای کمک کند و هم برای نیل به این اهداف تأثیرگذار خواهد بود. چرا که سوریه را محلی برای سرمایهگذاری جهت ترمیم خسارتهای جنگ و بازاری برای فروش محصولات خود میبینند.
از طرفی اهمیت این کشور از نظر ژئوپلیتیکی انگیزه عادیسازی روابط با آن را قوت بخشیده است. قرار گرفتن این کشور در کریدورهای مهم مواصلاتی از شرق به اروپا و همسایگی با لبنان و اسرائیل و عمق استراتژیک مقاومت در قالب نقطه اتصال کریدورهای مقاومت از جمله این موارد است.
علاوه برآن، کشورهای منطقه به درک این واقعیت رسیدند که نمیتوان بدون در نظر گرفتن دولت سوریه و نقش سازنده آن، روندهای منطقهای را به هدف خود رساند و نیاز به مشارکت سوریه برای ایجاد همگرایی در ثبات در میز تصمیمات و توافقات منطقهای احساس میشود.
یکی دیگر از دلایلی که بر تمایل اردوغان سایه انداخته، رفع مشکل بزرگ حدود 7 میلیون آواره سوری در ترکیه است. رئیس جمهور ترکیه طی سخنان خود پیرامون بهبود روابط با سوریه، عادیسازی را برای بازگشت میلیونها آواره به کشورشان ضروری دانست. یکی از پروندههای برجسته در رقابتهای انتخاباتی ترکیه، مشکل آوارگان سوری و نارضایتی داخلی از حضور آنها بود. مطالبه جدی که اردوغان نتوانست به آن پاسخی بدهد و در عوض رقیب او قلیچدار اوغلو بر خروج آوارگان سوری طی دو سال تأکید کرد. امری که سبب شکست حزب عدالت و توسعه در انتخابات اخیر شهرداریها و پیشروی احزاب مخالف اردوغان شد.
برخی تحلیلگران نیز معتقدند که هراس ترکیه از روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ در ایالات متحده، از عواملی است که راه را برای عقبنشینی ترکیه از یک سری سیاستهایی که در طول یک دهه دنبال کرده بود، هموار کرده است.
سوابق تیرگی روابط
در سال 2011، با شروع درگیری مسلحانه تحت حمایت خارجی در سوریه، ترکیه یک سری اقدامات تشدید کننده علیه دمشق انجام داد. این یک تغییر چشمگیر از آنچه به عنوان دوره «ماه عسل» بین دو کشور همسایه پس از سفر احمد نجدت سزر، رئیس جمهور سابق ترکیه به دمشق در سال 2000 بود.
پس از آن روابط دوجانبه رو به تیرگی نهاد و آنکارا خواستار کنارهگیری رئیسجمهور اسد و مسلح کردن شبهنظامیانی شد که به اصطلاح ارتش آزاد سوریه را تشکیل میدهند. ترکیه در مارس 2012 سفارت خود را در دمشق بست و یک ماه بعد کنفرانسی برای نیروهای مخالف سوری برگزار کرد.
از آن زمان، ترکیه برای از بین بردن اقتصاد سوریه، شبه نظامیانی که زیرساختهای سوریه را هدف قرار داده و ویران کردند، مسلح کرد. به عنوان نمونه غارت کارخانهها در شهر صنعتی شیخ نجار حلب بود که منجر به تخریب گسترده و زوال اقتصادی شهر شد.
چالشهای پیشرو
با وجود تأکیدات اردوغان بر ترمیم روابط با سوریه، اما این امر مستلزم پاسخ دادن به شروط بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و اقدامات عملی مؤثر در رفع مناقشات با این کشور چون خروج نظامی و عدم مداخله در این کشور است. بشار اسد رئیس جمهور سوریه در همین رابطه اظهار داشت که در عین حال که سوریه به صورت مثبت این روند را دنبال میکند اما هیچ تضمینی در زمینه عقبنشینی ترکیه از خاک سوریه و پایان دادن حمایت آنکارا از شورشیان در سوریه ارائه نشده است. این در حالی است که آنکارا همواره نگرانیهای امنیتی در خصوص شبهنظامیان کرد سوری داشته و از این رو امکان تحقق این موضوع از سوی ترکیه نزدیک به صفر است. با وجود این تحولات اخیر نشان میدهد که عادیسازی روابط بین سوریه و ترکیه ممکن است قابل دستیابی باشد. نشانههایی که شامل از سرگیری تماسهای دیپلماتیک و تبادلات مثبت بین بشار اسد و اردوغان بوده و هر دو با وجود موانع پیش رو بر آن تأکید کردهاند.
تداوم درگیریها در شمال سوریه
با وجود اراده برای عادیسازی از سوی ترکیه و اعلام پایان عملیات نظامی ارتش ترکیه علیه شبهنظامیان در عراق و نیز شمال سوریه، اما همچنان درگیریها و حملات بین گروههای مخالف و نیروهای نظامی سوریه ادامه دارد و فضای پرتنشی در شمال سوریه حاکم است. دیده بان حقوق بشر سوریه طی هفته اخیر در سلسله گزارشهایی، از افزایش تحرکات خشونتآمیز در برخی مناطق تحت کنترل ترکیه و کردها در سوریه خبر داد. ترکیه در روزهای اخیر و با توجه به افزایش اعتراضات شورشیان وابسته به این کشور در استان حلب سوریه، تجهیزات نظامی و لجستیک بیشتری روانه این کشور کرده است. بر اساس گزارش دیگری، ترکیه و شورشیان وابسته به این کشور در سوریه، اقدام به گلوله باران 5 روستای تحت کنترل کردها در شهر منبج سوریه کردهاند. همزمان اخباری نیز درباره افزایش آمادگی نظامی امریکا برای مقابله با حملات احتمالی علیه 900 نیروی نظامی این کشور در سوریه، بویژه منطقه تحت کنترل کردهای سوریه منتشر شده است.