«راست»های افراطی خطرناکترند یا «چپ»های میانه؟
آغاز جنگ اصلی در فرانسه
نمایش خوب دست چپیها به سرکردگی حزب «جبهه جدید مردمی» (NFP) در مرحله دوم انتخابات پارلمانی اخیر فرانسه سبب شد پیروزی بزرگ دست راستیهای افراطی در مرحله اول تا حد چشمگیری رنگ ببازد و «رادیکالهای راست» نتوانند قدرت را به طور کامل در دست گیرند.
حزب امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه در مرحله اول انتخابات مذکور به جایگاهی بالاتر از دومی در جذب آرای مردمی نرسید اما سیاستمداران موسوم به جناح چپ شامل سوسیالیستها، سبزها و حزب «Unbowed» که ژان لوک ملانکون سرکرده آن است، به بردهای متعددی رسیدند و انتخاب شهری و استانی فرانسه را در بسیاری از مناطق این کشور فتح کردند تا این باور که دست راستیهای افراطی با هدایت مارین لوپن و جوردن باردلا قدرت را در دست میگیرند و یک دولت صد درصد مخالف با رئیسجمهور (مکرون) را شکل خواهند داد، سست شود و تشکیل یک دولت ائتلافی با آمیزهای از ایدههای راست و چپ، فعلاً تنها راهحل پیش روی جناحهای پرتعداد سیاسی موجود در فرانسه باشد. از زمان تشکیل «NFP» مخالفت جناحهای دیگر با این حزب نوپا به طرز محسوسی شدت گرفته بود و این شامل احزاب راست میانه و طبعاً دست راستیهای افراطی هم میشد. این مخالفت و ارائه تصویری منفی از ائتلاف چپیها تا آنجا پیش رفت که حتی از سوی برخی محافل سیاسی گفته میشد اگر آنها به قدرت برسند، فرانسه را به سقوط میکشانند اما حضور گسترده مردم این کشور پای صندوقهای رأی در مرحله دوم و آرایشان در حمایت از این حزب، وجود نگاهی متفاوت از سوی مردم را نشان داد و ثابت کرد که جامعه از قبضه شدن کارها توسط راستهای افراطی هراس دارد. این در حالی بود که جامعه رسانهای فرانسه چه در پی مرحله اول انتخابات و چه در مرحله دوم به درست یا غلط، براین نکته تأکید داشت که بین «راستهای افراطی» و «چپهای جدید» تفاوت چندانی در ترسیم آینده فرانسه وجود ندارد و هر دو به شکلی مشابه جامعه را قبضه و یکسویهنگری خاص خود را بر فرانسه حاکم خواهند کرد.
پوششی بر گرایشهای واقعی
مارین لوپن که دو دهه است دائماً در انتخابات فرانسه شرکت میکند و مکرراً به دست چپیها یا راستهای میانه میبازد و به حکومت نمیرسد، در هفتههای منتهی به انتخابات اخیر بشدت کوشیده بود به مردم فرانسه تفهیم کند که ترسیدن از او و سایر راستهای رادیکال بیمورد است و اگر قرار است از جناحی بهراسند، آن جناح «چپ»های جدید و ائتلافی فرانسه و بویژه راست که به ادعای لوپن افراطیتر و دست راستیتر از هر حزبی در فرانسه کنونی هستند و تعلق داشتن آنها به جبهههای چپی فقط پوششی بر گرایشهای واقعی آنها ست. در جوار این رویکردها ملانکون هم به خاطر حمایت وسیعش از ملت مظلوم فلسطین در جنگ خونبار جاری در غزه، به یهودیستیزی متهم میشد و رقبایش میکوشیدند با زدن این برچسب، او را از عرصه خارج و آرای وی را در انتخابات هر چه کمتر کنند که البته این سیاست کمترین اثر را روی مردم در فرانسه گذاشت و بسیاری از رأیدهندگان به ملانکون به این خاطر از او پشتیبانی کردند که وی ضد صهیونیستها و منادی حقوق حقه فلسطینیها ست و اعتقاد دارد که جنگ غزه باید هر چه زودتر متوقف و کمکهای اضطراری به سرعت به دست دردمندان فلسطینی برسد و سران جنایتکار رژیم جعلی تلآویو به خاطر جنایات عظیم جنگیشان در باریکه غزه توسط دادگاههای بینالمللی محاکمه شوند.
خبری از جریانهای یکسویه نیست
در این اثنا حضور حزب «RN» هم که تمایلاتی کاملاً صهیونیستی دارد، این امکان را به وجود آورده بود که به سبب تفرق و چنددستگی شدید در جمع احزاب کاندیدا آرای زیادی به سود این حزب به صندوقها ریخته شود و این حزب بتواند به کرسیهای متعددی در پارلمان دست یابد. لوپن هم که توفیق هر حزب دست راستی را در انتخابات اخیر قدمی در راه تثبیت جایگاه خود و هرگونه جنبش رادیکال تلقی میکند، از تحقق چنین رویدادی استقبال میکرد اما چنین نشد و مکرون، رئیسجمهوری که هرگز محبوبیت لازم را در فرانسه نداشته اما باهوش عمل کرده، با اتخاذ سیاستهایی که «راست میانه» بهترین واژگان برای توصیف آن است، بسیاری از آرا را به سوی خود و حزبش که آن را «پویش ملی» هم نامیدهاند، کشید و توازن و تعادل را به صحنه انتخابات برگرداند و نتیجه نهایی آن را منتج از همین مسأله ساخت. نتیجهای که حکم میکند دولت جدید ائتلافی از چند حزب خواهد بود و نه جریانی یکسویه و بدون رقیب.
همه سیاستهای افراطی یک رئیس جوان
اگر در مرحله اول انتخابات حزب «پویش ملی» به سرکردگی مکرون فقط در جایگاه سوم ایستاد، در مرحله دوم به سکوی دوم ارتقا یافت و در این راه 163 کرسی پارلمان را کسب کرد. «NFP» این بار حائز رتبه نخست شد و 182 کرسی را به خود اختصاص داد و لوپن و باردلا (که دومی حزب RN را تحت اداره خود داشته، از کسب 143 کرسی و نیل به رتبه سومی فراتر نرفتند و این بدین معنای مستقیم بود که هیچ راهی برای تشکیل دولتی واحد که فقط برتابنده گرایشهای راست افراطی یا هر تکحزب واحد دیگری باشد، لااقل در وضعیت فعلی و آینده نزدیک وجود ندارد.
ریشه ناکامی دقایق آخری حزب دست راستی «RN» را باید در اقدامات سران آن جستوجو کرد و در همخوان نبودن برخی آرمانهای آنان با اهداف مردم معمولی در فرانسه. در سال 2022 که جوردن باردلا در 26 سالگی به ریاست این حزب ارتقا یافت، امیدها در قبال عملکرد و آینده«RN» به درجاتی بالا میرسید زیرا به اعتقاد صاحبنظران، او همان ویژگیهایی را داشت که رؤسای جوان و تحولگرای حزبی معمولی در وجود خویش دارند و ضربتی و تند و تیز عمل میکنند و پوپولیستها و رادیکالها را به سمت خود میکشند. باردلا با رویکردهای مهاجرستیزانهاش و با ادعای اینکه اقتصاد نیمه ورشکسته فرانسه را احیا خواهد کرد و با ابراز مخالفت شدید با چپهای میانه و لیبرالهای حاضر در صحنه سیاست فرانسه، رئیسی ایدهآل لااقل از منظر هواداران حزب RN محسوب میشد. باردلا برای جلب نظر افراطیها هرگونه تندروی قابل تصور را در دستور کار خود قرار داد. او حق سقط جنین را برای زنان باردار محترم شمرد و کوشید اسلامستیزی را به سطح کشور بسط بدهد و مسلمانان را از این طریق از صحنههای اصلی دور سازد. وی همچنین به صراحت گفت که نه تنها از ورود پناهجویان جدید به فرانسه جلوگیری میکند بلکه با کنکاش در پرونده مهاجرانی که پیشتر برگه اقامت گرفتهاند و حتی با ورود به رزومه دوتابعیتیها عذر خیلیها را که مدارکشان مغشوش باشد، خواهد خواست و بدتر از همه اینکه باردلا با اتخاذ سیاستی بشدت ضد انسانی صهیونیسمستیزی را از مانیفست حزب خود حذف و لزوم حمایت تمام عیار از جناحهای راست افراطی در صحنه سیاست فاسد اسرائیل را جانشین آن کرد و مدعی شد یهودیستیزی باید از دستور کار هر دولت بزرگ غربی حذف شود و حمایت از رژیم نامشروع تلآویو در جنگ جاری در غزه وظیفه اصلی و اول آنان باشد.
منبع: Aljazeera.com
ابعاد چشمگیر یک ستیز فزاینده
درست است که دولتهای انگلیس، آلمان و البته امریکا رویکردی از همین دست در ارتباط با جنگ غزه داشتهاند و مکرون هم در فرانسه حمایت مسکوت خود را از جنایتکاران بزرگ اسرائیلی در10 ماه جریان داشتن جنگ غزه هرگز متوقف نکرده است اما رئیسجمهور فرانسه هیچ گاه به اظهارنظرهای صریح در این خصوص دست نزده و دوپهلو حرف زده است تا از خشم مردم کشورش که بشدت طرفدار ملت شریف فلسطیناند و خواهان قطع فوری جنگ غزه و محاکمه سران نسلکش تلآویو هستند، درامان بماند. محصول تندرویهای بیعاقبت باردلا و البته لوپن در حمایت از ظالمان جهان و سپس بپاخیزی چپهای میانهرو در مرحله دوم انتخابات اخیر فرانسه این است که هیچ پیروزی قاطعی شامل حال طرفهای پرتعداد حاضر در صحنه نشد و هیچ حزبی به برتری مطلق آرا نرسید و صحنه برای چالشهایی جدید و بزرگ آماده شد. به واقع جنگ بزرگ و اصلی در صحنه سیاست سرشار از تضاد فرانسه تازه آغاز شده است و با تشکیل قریبالوقوع دولتی ائتلافی و بسیار ناهمسو ابعاد آن بیشتر و چشمگیرتر خواهد شد.