تصمیـم به خودکشـی بعد از قتــل همسر سابــق

گروه حوادث/   مرد خشمگین که به اتهام قتل همسرسابقش از سوی پلیس تحت تعقیب بود سه روز بعد از این جنایت تصمیم گرفت با همان چاقویی که مرتکب قتل شده بود، به زندگی خودش نیز پایان دهد اما با حضور مردم و مأموران پلیس دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار حوادث ایران، شامگاه سه‌شنبه دوم مرداد، اهالی خیابانی در پاسداران متوجه مرد جوانی شدند که قصد داشت با چاقو خودش را بزند. مرد جوان فریاد می‌زد: «خسته شده‌ام، می‌خواهم خودم را بکشم. من همسرم را به قتل رسانده‌ام و نمی‌توانم با این عذاب وجدان زندگی کنم.»
رهگذران با دیدن این صحنه بلافاصله از پلیس کمک خواستند و چند نفر هم جلو رفته و مانع خودکشی مرد جوان شدند. لحظاتی بعد مرد جوان به کلانتری منتقل شد. وی در تحقیقات اولیه گفت: سه روز قبل همسرم را کشتم و به خاطر عذاب وجدانی که داشتم تصمیم گرفتم به زندگی‌ام پایان دهم.
وقتی موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد با استعلام هویت مرد جوان به نام سروش، مشخص شد که او صبح 30 تیر امسال، همسرش را مقابل بوتیک لباس فروشی به قتل رسانده است. پس از هماهنگی‌های قضایی با بازپرس محسن اختیاری، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

خودکشی به خاطر عذاب وجدان
چرا همسرت را کشتی؟
اختلافات خانوادگی. من عاشق همسرم بودم و به خاطر او کار در ژاپن را رها کردم و به ایران برگشتم اما زندگی ما خیلی زود به بن‌بست رسید.
در ژاپن چه کار می‌کردی؟
سال‌ها قبل در آنجا کارگری می‌کردم و پول‌هایی که بدست می‌آوردم را برای پدرم می‌فرستادم و او برایم ملک و وسیله خریداری می‌کرد. فرنگیس؛ همسرم از اقوام دور پدری‌ام بود و قبل از ازدواج باهم دوست بودیم. زمانی که متوجه شدم او خواستگار دارد کار را در ژاپن رها کردم و به ایران آمدم و با او ازدواج کردم. من به خاطر فرنگیس به ایران آمدم تا او را برای همیشه داشته باشم.
پس چرا اختلاف پیدا کردید؟
نتوانستیم با هم بسازیم. حدود 12 سال قبل طلاق گرفتیم و در این مدت پسرم نزد من بود و دخترم با فرنگیس زندگی می‌کرد. پسرم که بزرگ‌تر شد به خانه مادرش رفت. بعد از جدایی هم به خاطر مهریه و حضانت بچه‌ها دعوای‌مان ادامه داشت. اجازه نمی‌داد بچه‌هایم را ببینم. همان قدر که بچه‌های او بودند، بچه‌های  من‌هم بودند. چرا نمی‌گذاشت آنها را ببینم. از طرفی به قدری در مورد من، بد می‌گفت که آنها را از من دور کرده بود. البته مهریه 554 سکه‌ای او هم مشکل‌ساز شد.
و تصمیم به قتل گرفتی؟
نمی‌خواستم او را بکشم، عصبانی‌ام کرد. به او گفتم اجازه دهد بچه‌هایم را ببینم. می‌خواستم او را بترسانم. اما او بد صحبت کرد و همین مسأله مرا عصبانی‌تر کرد. چاقو را زدم، اما فکرش را نمی‌کردم که او بمیرد و با خودم گفتم مردم او را به بیمارستان می‌برند.
بعد از جنایت چه کردی؟
سرگردان در خیابان‌ها می‌چرخیدم. حتی در مراسم خاکسپاری‌اش شرکت کردم اما از دور؛ می‌ترسیدم دستگیر شوم. من در تمام مراسمی که گرفته بودند شرکت کردم.
 چه شد تصمیم به خودکشی گرفتی؟
عذاب وجدان. او همسر سابقم و مادر بچه‌هایم بود. او را دوست داشتم. نمی‌خواستم کشته شود. می‌خواستم با همان چاقویی که او را کشته بودم، خودم را بکشم.

جستجو
آرشیو تاریخی