قیمت کاذب ستارهنماهای فوتبال
داود عطایی
روزنامه نگار
نتیجه جار و جنجال بیدلیل باشگاهها و رقابت بیحاصل آنها برای شکار مهرههای نامآشنای بازار نقل و انتقالات لیگ، افزایش لجامگسیخته و سرسامآور قیمت بازیکنان و شبهستارههایی است که به لطف بازارگرمی دلالان قیمت ترانسفرشان بالاتر میرود.
ناکارآمدی سیستم آکادمی باشگاهها و ریختوپاش باشگاههای بزرگ و پولدار کار را به جایی رسانده باشگاههایی که به پرورش استعداد و بازیکنپروری معروف بودند، گوی سبقت را برای خرید ملیپوشان و بازیکنان مطرح لیگ از تیمهایی که بضاعت مالی کمتری دارند، ربودهاند. اگر روزگاری باشگاههای صاحبنامی چون صنعتنفت، ملوان، فولاد، سپاهان، استقلال و پرسپولیس به محصولات آکادمی باشگاه و بازیکنان نورسته خود در تیمهای نوجوانان و جوانان افتخار میکردند، امروز در بازار نقل و انتقالات همین تیمهای مدعی قهرمانی به اضافه تراکتور در دور باطل ربودن بازیکنان تأثیرگذار در لیگ برتر از دست رقبا همهگونه آپشن و در حقیقت باجی به بازیکنان و مدیربرنامههایشان میدهند.
بازیکن الف، صبح در باشگاهی دیده میشود، ظهر ناهارش را با مدیر باشگاه رقیب میخورد و برای شب قرار ملاقات با مدیرعامل باشگاه شهرستانی را برنامهریزی میکند. همین رقابت بیحاصل که نتیجهای جز افزایش قیمت بازیکنان معمولی یا کمی بالاتر از سطح سایر بازیکنان ندارد، بودجه و منابع مالی باشگاهها را میبلعد و هزار و یک دردسر مدیریتی و مالی برای باشگاهها به ارمغان میآورد. نبود تیم استعدادیاب در باشگاههای مطرح که قدرت و توان تشخیص ستارههای آینده فوتبال را داشته باشند، همه تیمها را به آمادهخوری و استخدام بازیکنان رنج سنی 26 تا 32 سال سوق داده است. نتیجه واضح و روشن است؛ مدیر تیم با قراردادهای کلان فقط در پی موفقیت در یک سال و در دوران مدیریت کوتاه خود است.
پس از تعویض مدیران، پروندههای سنگین مالی روی دست باشگاه و تیمهایی میماند که در بازار پرتلاطم حاصل از جوگیری و بزرگنمایی ایجنتها و رسانههای همسو با آنها، بازیکنان عادی و بسیار معمولی را به جای ستارههای ناب قالب میکنند. نمونه اخیر آن موفقیت آمانوف هافبک ازبک استقلال است که توانست از فیفا رأی 370 هزار دلاری بگیرد؛ بازیکنی که تقریباً در تمام طول فصل به نیمکت ذخیره آبیها چسبیده بود و کارایی پایینی داشت. در دادگاه CAS و کمیته حقوقی فیفا پروندههای متعددی از این قبیل سوءمدیریتها در فوتبال ایران به نفع بازیکنان و مربیان خارجی به نتیجه رسیده است.
معضل بزرگ فوتبال باشگاهی ما این است که میانه خوبی با الگوبرداری از لیگهای موفق دنیا ندارد. در لیگهای مطرح اروپایی و حتی آسیایی هر سال حداکثر 10 ترانسفر پرهیاهو و جذاب اتفاق میافتد، اما به لطف مشکلات ریشهای لیگ ایران در فصل جابهجایی بازیکنان حداقل 40، 50 ترانسفر جنجالی داریم. ایجنتها بازارگرمی میکنند، بازیکن صبح مصاحبه کرده و مدعی میشود رؤیای کودکیاش حضور در استقلال یا پرسپولیس بوده، اما هنوز شب از راه نرسیده با پیراهن تیم پولدار شهرستانی عکس یادگاری ثبت میکند. اینکه اتحادیه مدیران باشگاهها در لیگ برتر و لیگ آزادگان تشکیل و حداکثر قیمت و حداقل رقم برای عقد قرارداد را مشخص کند، از آرزو به رؤیایی دستنیافتنی تبدیل شده است.
نخستین آسیب هم به باشگاهها وارد میشود. سال به سال به بدهی انباشته آنها افزوده میشود و به دلیل نداشتن آکادمی موفق و مربیان خلاق در رده پایه، ورودی خاصی هم از داخل باشگاه وجود ندارد؛ یک برهوت کامل از استعدادسازی و استعدادیابی. نتیجه هم کاملاً مشخص است؛ خشک شدن چشمه استعداد بازیکنان جوان و تکیه روزافزون به بازیکنان باکیفیت و بیکیفیت خارجی که به مراتب قیمتشان کمتر از بازیکنان داخلی است. سازمان لیگ و فدراسیون بالاخره یکجا باید ترمز این قیمتهای لجامگسیخته را بکشند وگرنه اوضاع روزبهروز بدتر شده و کمکم از کنترل خارج میشود. دود این بازارگرمیها و قیمتسازیهای کاذب هم مستقیم به چشم فوتبال باشگاهی و در نهایت فوتبال ملی میرود.