نویسندگی متکی بر روایت تاریخی جسارت زیادی می‌خواهد

احمد شاکری

نویسنده و منتقد

چیزی که امروز از آن با عنوان ادبیات داستانی یاد می‌کنیم مماس و وابسته انقلاب اسلامی است چرا که ادبیات قبل انقلاب در دست نویسندگان چپ با گرایشات فکری و ادبیات سوسیالیستی یا در جبهه ادبیات لیبرال و غرب‌ستا قرار می‌گرفت و ادبیات دینی یا رویکرد دینی در ادبیات، به‌طور خاص ادبیات داستانی، وام‌دار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است، به این دلیل که ادبیات برای اینکه بتواند چیزی را روایت کند باید عناصر خود را از بین اشخاص و رخدادها برگزیند.
نمونه‌هایی از شخصیت‌هایی که برای سال‌ها و قرن‌ها از حضرت اباعبدالله در مراثی می‌شنیدیم و برای ما الگو بودند در انقلاب و دفاع مقدس ظاهر شدند. اگر از رفتار حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا یاد می‌کنیم، شیرزنانی در دفاع مقدس ظاهر شدند که فرزندان خود را اهدا کردند و خم به ابرو نیاوردند.
آن چیزی که تحت عنوان ادبیات دینی یاد می‌کنیم نتیجه بروز و ظهور مؤلفه‌های دیدنی در زندگی است و ادبیات دینی را نباید به یک گونه تقلیل دهیم. ادبیات دینی یک گونه نیست بلکه فراگونه است و ما ذیل ادبیات دینی ادبیات انقلاب، ادبیات دفاع مقدس و ادبیات تاریخی را داریم چرا که از ارزش‌های دینی حکایت می‌کنند و نقطه مقابل ادبیات دینی، ادبیات ضد دینی است. درباره وضعیت ادبیات دینی نیز معتقدم که انقلاب اسلامی در این ۴٠ سال ثمرات و رویش‌های متعددی داشته است؛ محمدرضا سرشار، کتابی با عنوان «ادبیات داستانی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی» دارد که در آن اطلاعات خوبی ارائه شده است. بر اساس بررسی‌ها، تعداد نویسندگان، جنسیت، میزان تیراژ، تعداد نقدها و پژوهش‌ها و جشنواره‌های ادبی بیشتر شده و پیشرفت‌ها کاملاً محسوس است. در این بین ادبیاتی که بخواهد ماندگار شود باید با فطرت انسانی مردم گره خورده باشد؛ نظیر نقشی که عاشورا در ادبیات ایفا کرده و با هویت و فرهنگ ما گره خورده است. بنابراین ادبیاتی که بخواهد ماندگار شود گریزی ندارد که به عاشورا بپردازد. امام حسین(ع) یارانی و دشمنانی داشتند، نکته این جاست که طرفین مقابل ایشان بیگانه به دین نبودند بلکه کسانی بودند که بارها به حج رفته بودند. حال سؤال این است که ما در رفتار و موضع کنونی در جبهه ابا عبدالله هستیم یا در جبهه عمر سعد؟ بسیاری ازما با شنیدن اتفاقات عاشورا تردیدی نداریم که طرف حق و در جبهه ابا عبدالله هستیم اما در عرصه عمل کسی نمی‌تواند قطع پیدا کند اگر در آن زمان بود چه می‌کرد. با تکیه بر چنین مسأله‌ای، اگر می‌خواهیم فاصله و بعد زمانی و فرهنگی را برداریم باید با داستان، انسان کنونی را در بستر تاریخی قرار دهیم و تجربه تاریخی را برای او به اشتراک گذاریم و او را سنجه خودش قرار دهیم تا ببیند کجاست. توجه داشته باشید که روایت تاریخ، مخاطرات بسیار سهمگینی دارد و هر نویسنده‌ای جرأت اینکه روایت تاریخی بنویسد را ندارد، به خصوص اگر بحث روایت تاریخی، آن هم درباره امری مقدس باشد؛ چنین فعالیتی مخاطرات بیشتری دارد که این فقط درباره ادبیات داستان نیست و درباره فیلم و نمایش هم صادق است. این روزها حضور بیشتر متخصصان را در این عرصه شاهد هستیم، به عقیده من کسی می‌تواند ادبیات را رصد کند که خود ورود کلامی و تاریخی به این حوزه داشته باشد. اینجا عرصه‌ای نیست که اساتید دانشگاه در حوزه تاریخ تشیع ساکت باشند، جایی نیست که حوزه‌های علمیه ما ساکت باشند. اگر متخصصان ساکت باشند چه کسی می‌تواند از خلال یک داستانی که تاریخی به نظر می‌رسد آن دقایق را استخراج کند. امروزه در شرایط و مرحله‌ای هستیم که مخاطبان تاریخ اسلام جای اینکه منابع مستند تاریخی ببینند فیلم می‌بینند و داستان می‌خوانند یعنی معارف و شناخت خود را از تاریخ از داستان و فیلم می‌گیرند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و نه
 - شماره هشت هزار و پانصد و نه - ۲۳ تیر ۱۴۰۳